دورکاری کارمندان کارآمدتر است
یکی از عوامل کلیدی در تعیین موفقیت طرح دورکاری میزان زمانی است که یک کارمند در مقایسه با کار در دفتر، دورکاری میکند.
علیرغم محبوبیت دورکاری، نظر عموم درباره خوبیهای این کار یکطرفه است. هدف دانشمندان حاضر در این پژوهش، ارائه تصویری جامع بر اساس شواهد علمی از آنچه افراد و سازمانها درباره دورکاری میدانند و نمیدانند است. این دیدگاه برای کمک به افراد، سازمانها و سیاستگزاران عمومی در شکلدهی فعالیتهای دورکاری اساسی است.
کارفرمایان با استفاده از نتایج این پژوهش میتوانند اثرات مثبت دورکاری را به حداکثر رسانده، نقاط ضعف را به حداقل رسانده و از عوامل موفقیت و شکست برنامه دورکاری سازمانشان درک درستی داشته باشند.
در بازبینی دانشمندان از گزارشها و پژوهشهای انجامشده بر روی دورکاری، آنها شواهدی را یافتند مبنی بر این که دورکاری در واقع با بازدهیهای مثبت مختلف برای کارمندان همراه بود و رضایت شغلی آنها را بالا برد، استرس کاری را کاهش داد و حتی عملکرد شغلی را افزایش داد. با این حال، محققان متوجه شدند این بازدهیهای مثبت در مورد تمامی کارمندان و در تمامی موقعیتها صدق نمیکرد.
به گفته آنها، دورکاری زمانی بیشترین کارآیی را دارد که در حد متعادلی انجام شود و این که حضور فیزیکی کارمند به ویژه در آغاز پروژههای جدید مهم است.
یکی از عوامل کلیدی شامل این موضوع است که آیا کارمندان خود دورکاری را انتخاب میکنند یا خیر، چه میزان بر روی برنامهریزیهایشان کنترل دارند، کیفیت روابطشان با ناظران و همکارانشان تا چه حد است و به چه میزان شغلشان به وجود دیگران در سازمان وابسته است.
بررسی این عوامل متعادلکننده موضوعی اساسی در بحثهای دورکاری است؛ به عبارت دیگر اثرات دورکاری به چگونگی و مکان اجرای آن بستگی دارد.
بر اساس یافتههای این پژوهش، دورکاری شاید بهرهوری کارمندان را افزایش دهد، اما میتواند به ساعتهای طولانیتر کاری بینجامد، تبادل دانش کارمندان با یکدیگر را کاهش دهد، موجب انعطافپذیر بیشتری در مسئولیتهای حرفهای و شخصی شود اما در عین حال ممکن است مرزهای بین نقشهای کاری و خانوادگی را کمرنگ کند.
بر اساس گزارش ارائهشده توسط محققان، موفقیت یک برنامه دورکاری به موقعیت فرد، مدیریت پشتیبانیکننده از او و برقراری ارتباط شفاف بستگی دارد. زمانی که این عوامل دست به دست هم میدهند، دورکاری میتواند نه تنها برای کارمندان بلکه برای کل سازمان مفید باشد.
این پژوهش در مجله Psychological Science in the Public Interest منتشر شده است.
مترجم: شه تاو ناصری
No tags for this post.