به دلیل مشکلات ساختاری در ICT مسیرها را اشتباه رفته ایم
اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خود اتکایی است. تجربه بسیاری از کشورها در ایجاد اقتصاد مقاومتی نشان داده که حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات می تواند نقش اساسی در تحقق این مهم داشته باشد. برای روشن تر شدن موضوع گفت و گویی با دکتر داوود زارعیان ، مدرس علوم ارتباطات و مدیر روابط عمومی شرکت مخابرات ایران انجام دادیم:
نقش حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات را در تحقق اقتصاد مقاومتی در چه حد می دانید؟
شاید بد نباشد بحث را با یک نگاه تاریخی به نقش ICT در توسعه اقتصادی کشورهای دیگر شروع کنیم. ببینید اگر غرب را به عنوان نماد توسعه قبول داشته باشیم که من فکر نمی کنم کسی بتواند منکر آن باشد، در می یابیم که در اواخر دهه 70 وقتی غرب با بحران اقتصادی مواجه شد، برای برون رفت از این بحران ها مسیرها و راه های مختلفی را طی کردند که دو مورد از این راه حل ها به بحث مورد نظر ما برمی گردد. یکی از اینها خصوصی سازی است و بحث دیگر، شروع خصوصی سازی با ICT است.
سال 1980 کشورهای غربی و در راس آنها انگلستان و آمریکا به این نتیجه رسیدند که اگر می خواهند توسعه پیدا کنند باید بخش خصوصی را توسعه دهند و در این میان خصوصی سازی را از مخابرات و ICT شروع کردند چراکه، نقش ICT در توسعه اقتصادی و سیاسی کشورها بسیار حائز اهمیت است. به همین دلیل این کشورها کار خود را آغاز کردند و در سال 1981 به سرعت بحث را پی ریزی کردند. بسیاری از صاحبنظران معتقدند جامعه اطلاعاتی که آن زمان بحث آن تازه مطرح شده بود و اطلاعاتی که امکان انتقال و دسترسی به آن از طریق شبکه های ICT وجود داشت، غرب را از بحران نجات داد.
سال 1984 اتحادیه بین المللی ارتباطات راه دور که متولی ICT در سطح جهان است کمیسیونی به نام کمیسیون ماتلند را مامور بررسی وضعیت ICT در دنیا کرد. سال 85 میلادی این کمیسیون گزارش خود را تحت عنوان حلقه گمشده منتشر کرد که در این گزارش به دو نکته اشاره شد که در این بحث مورد نظر بسیار حائز اهمیت است. نکته اول این بود که توسعه ارتباطات و ICT نامتعادل است و دیگر اینکه امروزه ICT فقط منوط به تلفن نیست بلکه نقش موثر و اساسی در توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها دارد. از آن تاریخ به بعد دنیا به صورت جدی توسعه بر مبنای ICT را دنبال کرد. نتیجه این برنامه ریزی و رویکرد کشورهای مختلف به ویژه کشورهای غربی و برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی این بود که ما شاهد بروز و ظهور خدمات مبتنی بر ICT بودیم. ابتدا ظهور E های مختلف از قبیل E-Bank، E-Helth، E-Learning و… را شاهد بودیم. درواقع روند استفاده از ICT برای توسعه سلامت، تجارت، بانکداری، آموزش و… خیلی سریع ادامه پیدا کرد و امروزه ما علاوه بر ینکه E ها را داریم M ها یعنی توسعه بر مبنای موبایل را هم داریم.
بنابراین، راهی که کشورهای پیشرفته پیموده اند نشان می دهد نقش ICT در اقتصاد مقاومتی که البته باید مفهوم دقیق آن تعریف شود، بسیار پر رنگ و حائز اهمیت است چرا که، توجه به این حوزه صرفه جویی های عظیم اقتصادی را باعث شده، گردش اطلاعات را بالا برده، موجب شفاف سازی شده و جلوی فسلد را گرفته و از همه مهمتر هزینه های دولت و مردم را در زمینه های مختلف کاهش داده است. آنچه گفته شد مرور کلی نقش ICT در توسعه کشورها بود. امروزه برخی معتقدند 80 درصد و برخی دیگر معتقدند کل اقتصاد کشورها تحت تاثیر رشد و توسعه اتباطات و فناوری اطلاعات است و حتی، اگر قرار باشد برای مدتی کوتاه شبکه های ارتباطی ICT را نادیده بگیریم دیگر بحثی از توسعه باقی نمی ماند.
در جایی از صحبتهایتان اشاره به تعریف دقیق از مفهوم اقتصاد مقاومتی کردید، شما این مفهوم را چگونه تعریف می کنید؟
اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد متکی بر توانایی های خود و بهره گیری و الگوگیری از کشورهای دیگر است. ما باید بتوانیم ضمن اینکه رفتارها و عملکرد، مدل ها و راهکارهایی که کشورهای موفق برای توسعه یافتگی به کار برده اند را الگو قرار دهیم و متکی بر خودمان باشین تا بتوانیم در برابر تهدیداتی که با آن موجهیم استقامت لازم را داشته باشیم.
راهی که کشورهای پیشرفته پیموده اند نشان می دهد نقش ICT در اقتصاد مقاومتی که البته باید مفهوم دقیق آن تعریف شود، بسیار پر رنگ و حائز اهمیت است
به بحث اصلی خودمان برگردیم، در کشور ما وضعیت به چه صورت است. کشور ما چون نفت داشته هیچ گاه به حوزه های دیگر برای رشد و توسعه اقتصادی توجه چندانی نکرده است. شما فکر می کنید در کشور ما به حوزه ICT چقدر توجه شده است؟
در کشور ما به دلیل مشکلات ساختاری که داریم، علیرغم اینکه علاقه مندی در این حوزه بالا بوده اما، در بسیاری مواقع مسیرها را اشتباه رفته ایم. البته حوزه ICT طبیعتا در کشور ما هم می تواند در رشد و شکوفایی اقتصادی نقش داشته باشد. در این راستا زمینه های مختلفی را می توان مثال زد که غرب هم برای رشد از آنها استفاده کرده است. از جمله مهمترین آنها مساله اشتغال، فرهنگ ، آموزش، سیاست، اقتصاد و … است که می توانند تحت تاثیر این حوزه ها متحول شوند.
ما در ایران در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات فراز و نشیب زیادی داشته ایم. شاید بتوان گفت از پایان دهه 70 هجری شمسی به موضوع ICT و نقش آن در توسعه توجه شد. این توجه در سال 1381 منجر به ایجاد طرح تکفا شد. تکفا طرحی بود که شورای عالی اطلاع رسانی وقت به تصویب رساند و تحت عنوان توسعه و کاربرد ارتباطات و فناوری اطلاعات در جامعه آن را مطرح کرد.
تا سال 84 این حوزه رونق نسبتا خوبی گرفت و تلاش بر این بود که همه بنیان های توسعه ای در بخش های مختلف، مبتنی بر ICT باشد. متاسفانه در سال 85 شاهد افول و فروکش کردن این هیجان ها در کشور بودیم.
بنابراین، آیا می توانیم بگوییم در آن زمان فعالیت های اقتصادی بر مبنای ICT نادیده گرفته شده بود؟
در این دوره هم بحث شبکه ملی اطلاعات مطرح شد و اینگونه نیست که بگوییم هیچ اقدامی در آن زمان صورت نگرفت. علیرغم اینکه شاید تلاش جدی در این دوران صورت نگرفت اما، ICT دیگر تا آن زمان در همه حوزه ها خودش را ثابت کرده بود و در همه حوزه ها حضور داشت. از این رو، دیگر کسی نمی توانست آن را نادیده بگیرد. بنابراین، به نظر من در همان هشت سال هم شاهد توسعه و پیشرفت این عرصه بودیم. در همین دوران نیز در حوزه هایی مانند شهرداری، نیروی انتظامی، ثبت احوال و … فعالیت های خوبی انجام شد. بنابراین، من معتقدم هیچ دولتی نمی تواند ICT را نادیده بگیرد اما، می توانیم اینگونه بگوییم که اگر در این دوران، هماهنگی ها در بخش های مختلف به خوبی انجام می شد و به کاربردهای این حوزه توجه ویژه ای می شد در حال حاضر می توانستیم در حوزه ICT، جایگاهی بهتر از آنچه که الان داریم داشته باشیم. اما به صورت کلی طی 15 سال اخیر در همه دوره های تاریخی حوزه ICT نقش خود را در عرصه های مختلف کشور و از جمله در رشد و توسعه اقتصاد ایفا کرده است.
در صحبت هایتان به موضوع خصوصی سازی اشاره کردید، خصوصی سازی در ICT تا چه حد توانست به رونق اقتصادی و تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور کمک کند؟
ببینید، خصوصی سازی در ایران را باید در کل ببینیم. ما در کشوری زندگی می کنیم که هنوز کسی خصوصی سازی را باور ندارد. تعریف دولتمردان ما از خصوصی سازی این است که بخش های زیان ده را به بخش خصوصی واگذار کنند. در حالیکه، در تمام دنیا این موضوع برعکس است و در همه دنیا دولت ها بخش های سودده را به بخش خصوصی واگذار می کنند.
خصوصی سازی در کشور ما در حوزه ICT هم به دلایل مخالفت های دولت با خصوصی سازی با مشکلاتی همراه بود. البته، این مخالفت ها هیچ گاه در ظاهر نبوده است چراکه، همه دولتها و دولتمردان و کارگزاران نظام در ظاهر از خصوصی سازی حمایت می کنند. اما، واقعیت امر این است که ساختار کشور ما به گونه ای است که این حمایت ها ظاهری است چرا که، از آنجا که وزاز آنجا که وزرا باید در مقابل مجلس پاسخگو باشند حس می کنند به دلیل این پاسخگویی باید تمامی امکانات را در اختیار داشته باشند. به نظر من، در ایران نه تنها در این سال ها از خصوصی سازی ICT حمایت نشده بلکه، تا آنجایی که توان و امکان بوده بر این خصوصی سازی فشار هم تحمیل شده است.
امروزه افرادی که در حوزه های مختلف ICT کار می کنند نسبت به یک دهه گذشته قطعا ده برابر شده اند. بنابراین، اشتغال زایی این صنعت به ویژه در بخش نرم افزار بسیار قابل توجه بوده است
در هر حال، علیرغم این مشکلات توسعه حوزه ICT در بخش خصوصی موجب شده ما شاهد تحولاتی در این عرصه باشیم. ببینید، باید واقع گرا باشیم. حضور اپراتور دوم در بحث تلفن همراه باعث شده امروزه ضریب نفوذ تلفن همراه در کشور بالای صد باشد. حضور PAP ها نیز باعث افزایش ضریب نفوذ اینترنت در کشور شده است.
این عوامل که از آنها یاد کردید کمکی به اقتصاد کشور کرده و یا فقط جیب بخش خصوصی را پر از پول کرده است؟
قطعا کمک کرده، شما در نظر بگیرید اگر قرار بود این اتفاق ها نیفتد کشورمان در حال حاضر در چه وضعیتی بود. امروزه تراکنش های مختلف بانکی که در حوزه های مختلف و زا بگیرید اگر قرار بود این اتفاق ها نیفتد کشورمان در حال حاضر در چه وضعیتی بود. امروزه تراکنش های مختلف بانکی که در حوزه های مختلف و از طریق شبکه های ICT صورت می گیرد، میلیاردی است و قطعا تاثیر به سزایی بر ساختار کشور، صرفه جویی اقتصادی، اشتغال و … داشته است.
امروزه افرادی که در حوزه های مختلف ICT کار می کنند نسبت به یک دهه گذشته قطعا ده برابر شده اند. بنابراین، اشتغال زایی این صنعت به ویژه در بخش نرم افزار بسیار قابل توجه بوده و توسعه هایی که این حوزه برای دسترسی مردم به خدمات ایجاد کرده غیر قابل انکار است و نمی توان این تاثیرات را نادیده گرفت.
جایگاه مخابرات را در این توسعه و تحولی که به آن اشاره کردید، در کجا می دانید؟
در واقع، اساس ICT کشور در مخابرات است. به هر حال، اپراتوری هستیم که در حال حاضر، 30 میلیون مشترک تلفن ثابت، چهار میلیون مشترک ADSL و 60 میلیون مشترک تلفن همراه داریم و همانطور که می دانید در زمینه اشتغالزایی مستقیم در کشور رتبه چهارم و در اشتغالزایی غیر مستقیم بنابر گواه شاهدان و متخصصان صنعت موبایل و نرم افزار رتبه اول را داریم. از همه مهمتر تاثیری که بر روی سایر نهادها و شبکه ها داریم غیر قابل انکار است. امروزه بخش های خصوصی بدون همکاری ما نمی توانند کار خود را به خوبی انجام داده و عملکرد موفقی داشته باشند. بنابراین، نقش مخابرات در این حوزه قطعا نقش تاثیر گذار و قابل توجهی است.
علیرغم همه این پیشرفت ها، آنچه واضح است این است که هنوز در تحقق اقتصاد مقاومتی به نقطه مطلوبی نرسیدیم. بنابراین با توجه به اظهارات شما چرا هنوز نتوانسته ایم به نقطه مطلوب برسیم؟
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. به نظرم اولین دلیل ساختار نامناسب حوزه ICT در کشور است. در کشور ما تعداد سازمان ها و شوراهای مدعی ICT مانند شورایعالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای اطلاع رسانی و … بسیار زیاد است. دوم اینکه ما در ایران رگلاتوری مستقل نداریم و رگلاتوری وابسته به وزارت ارتباطات بوده و سیاست گذاری های آن مستقل نبوده و بنا به خواست وزیر صورت می گیرد. البته، من در اینجا به هیچ وجه قصد ندارم که بگویم شخص وزیر و اعضای کمیسیون به خوبی کار خود را انجام نمی دهند بلکه، حرف من این است که این ساختار، خواه و ناخواه آنها را به سمت حمایت از زیر مجموعه های خود و دولت سوق می دهد تا حمایت از بخش خصوصی.
می بایست توصیه های سازمان های بین المللی از جمله ITU و WSIS مد نظر قرار گیرد تا بتوانیم جامعه را به سمت یه جامعه اطلاعاتی سوق دهیم
دلیل دیگر عدم تحقق یافتن اقتصاد مقاومتی در کشورمان این است که بخش خصوصی در کشور بسیار جوان است و هنوز در ایران تجربه خصوصی سازی به صورت مطلوب را نداریم و همین عدم تجربه باعث شده است که خروجی و بهره وری کار پایین بیاید.
چهارمین دلیل این است که در سال های گذشته تولید داخل در همه حوزه ها آسیب دیده است و این آسیب در صنعت ICT بیش از سایر حوزه ها بوده، دلیل این موضوع هم این است که این صنعت هایتک بوده و باید به تحقیقات و توسعه در این حوزه توجه ویژه ای می شده که این توجه لازم صورت نگرفته و اکنون فاصله بین تحقیق و توسعه با تولید فاصله زیادی شده است.
عامل دیگر این است که در کشور ما برای فرهنگ سازی در حوزه ICT در بین اقشار مختلف کم کار شده است. هنوز بسیاری از مردم با کاربردهای ICT آشنایی ندارند. دیگر اینکه مقررات و قواننی حاکم بر این حوزه کافی و کامل نیست. به هر حال باید در حوزه های حقوقی مقررات گذاری انجام گرفته و به کاربران و مشترکان اطمینان لازم داده شود که هنوز در این حوزه هم کار درستی صورت نگرفته است.
نکته هفتم هم این است که هنوز انحصارهایی بر بخش هایی از حوزه ICT حکمفرماست. به عنوان مثال، سیم مسی در انحصار مخابرات، پهنای باند در انحصار زیرساخت و نهادهای قانونی در انحصار رگلاتوری است که این انحصارها مو جب شده حوزه ICT خروجی لازم را نداشته باشد.
چه راهکارهای عملی برای رفع ایرادات گفته شده ارائه می دهید؟
در ابتدا باید بین تمامی بخش های یاد شده هماهنگی ایجاد شود چراکه، این حوزه از عدم ناهماهنگی رنج می برد. بنابراین، باید یک نهادی که در هیچ حوزه ای منتفع نیست بتواند حرف اول و آخر را بزند که به نظر من این نهاد می تواند شورای عالی فضای مجازی باشد چرا که، به طور مستقیم در هیچ عرصه ای نقشی نداشته و نفعی نمی برد.
دوم اینکه باید زیرساخت های حقوقی، فنی و فرهنگی توسعه ICT را فراهم کنیم. شرکت مخابرات، شرکت ارتباطات زیرساخت و سایر شرکت های خصوصی باید امکانات فنی را فراهم کنند. مجلس هم باید زیرساخت های حقوقی و قوانین مرتبط با موضوع را تدوین و تصویب کرده و شورای نگهبان نیز آنها را تایید کند. همچنین، دولت آیین نامه و مصوبات لازم را در اختیار مجریان قرار دهد تا این سه زیرساخت اصلی آماده شود. عزم دولت برای کاربرد ICT و خدمات مبتنی بر آن از دیگر راهکارهایی که باید بدان توجه شود. همچنین، توصیه های سازمان های بین المللی از جمله ITU و WSIS مد نظر قرار گیرد تا بتوانیم جامعه را به سمت یه جامعه اطلاعاتی سوق دهیم.
در صورت تحقق این موارد، آینده پیش روی کشورمان را چگونه ترسیم می کنید؟
با توجه به حجم مشکلاتی که در حال حاضر با آنها دست به گریبان هستیم بخش کمی از مشکلات با کمک این صنعت و این حوزه مرتفع خواهد شد. اما در هر حال، من فکر می کنم رشد ICT می تواند در رونق اشتغال در کشور موثر باشد. همچنین، در موضوعات مربوط به مسائل زیست محیطی، ترافیک و حمل و نقل اثرات مثبتی خواهد داشت. در مرحله سوم می تواند موجب توسعه فرهنگ شود و می دانیم که توسعه فرهنگ خود به خود مزایای بسیاری را به همراه خواهد داشت. مهمتر از همه آنکه رشد این حوزه حاکمیت سیاسی را تسهیل و تسریع می کند. چنانچه می بینیم کشورهایی که در حوزه ICT قدرتمند هستند در بحث سیاست و فرهنگ جهانی هم قدرت و نفوذ خوبی دارند.
No tags for this post.