پرتاب شاتل فضایی آتلانتیس در آخرین مأموریت

پرتاب شاتل فضایی آتلانتیس در آخرین مأموریت به فضا
آخرین مأموریت شاتل فضایی آتلانتیس روز جمعه،(۸ ژوئن ۲۰۱۱) ۱8 تیر ۱۳۹۰ مرکز فضایی کندی را به قصد ایستگاه بینالمللی فضایی ترک گفت و در صبح پنج شنبه،(۲۱ ژوئیه، ۲۰۱۱)۳۱ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۹ دقیقه به وقت محلی در پایگاه نیروی هوایی ادواردز در صحرای موهاوی در جنوب شرقی کالیفرنیا به زمین نشست، آتلانتیس در ۳۰۷ روز فضاپیمایی خود نزدیک به ۱۲۶ میلیون مایل در طی ۳۳ پرواز طی کرده استت. آتلانتیس، مدارگرد چهارم ساخته شدهاست
ماموریت دو هفتهای شاتل به فضا در مجموع سفری پردردسر بود. آتلانتیس طی این ماموریت شش روز را در کنار ایستگاه بینالمللی گذراند.بخش اعظم این شش روز از سوی فضانوردان صرف تلاش برای راه اندازی مجدد کامپیوترهای از کار افتاده ایستگاه که سیستمهای زیستی آن را کنترل میکنند شد.فضانوردان همچنین مجبور شدند یک پیاده روی فضایی برای تعمیر بخشی از پوشش ضدحرارتی شاتل انجام دهند. در این ماموریت در مجموع سه پیاده روی فضایی به خارج از ایستگاه انجام شد.مأموریت اصلی آتلانتیس نصب واحد جدیدی از باتریهای خورشیدی در ایستگاه بینالمللی فضایی و جایگزینی یک فضانورد، سونیتا ویلیامز، با فضانوردی دیگر، کلی آندرسن، که هر دو آمریکایی هستند بود
مرگ پل بُروکا
پل بُروکا، دانشمند فرانسوی، در 28 ژوئن 1824م در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشگاه شد و در رشته پزشکی فارغ التحصیل گردید و آنگاه به جراحی اشتغال ورزید. بروکا همزمان به امور تحقیقاتی و مطالعاتی پرداخت تا اینکه برای اولین بار، برای درمان یک دُمَل مغزی، با استفاده از مته و ارّه جراحی، کاسه سر انسان را سوراخ کرد.
بروکا در سال 1861م، تحقیقات خود را بر روی جمجمه مردگان انجام داد و به کشفیات مهمی در این باره پی برد. بروکا به این نتیجه دست یافت که مرکز تکلمْ در نیمکره چپ مغز است و هر ضایعهای که بر این قسمت از مُخ وارد آید، موجب ناتوانی در حرف زدن خواهد شد. بدینترتیب برای اولین بار، ارتباط میان یکی از استعدادهای جسمی، با نقطه کنترل آن در مغز به طور واضح و مسلّم آشکار گردید. بروکا در کنار این تحقیقات، به مسائل مربوط به مردمشناسی نیز میپرداخت و با ابتکار فن جمجمه شناسی، ارتباطی بین طب و جامعه شناسی به وجود آورد.
اطلاعات و تحقیقات بروکا در زمینه جمجمه، در عصر خود، بیش از هر دانشمند دیگری بود و لاجرم میتوان به خوبی از این اطلاعات برای مردم شناسی علمی استفاده کرد. او همچنین به اسباب های تازهای برای اندازه گیری های مربوط به جمجمه سنجی دست یافت. بروکا در زمان حیات خویش، از نظریات چارلز داروین، طبیعی دان انگلیسی درباره نظریه تکامل، دفاع و حمایت کرد و با ارائه آثار و اندیشه های خود، موجب توسعه نظریه تحول و تکامل شد. پل بروکا سرانجام در هشتم ژوئیه 1880م در 56 سالگی درگذشت.
اعلام نتایج آنالیز DNA اسکلت نئاندرتال
در سال ۱۹۹۳ گروهی غارشناس به طور اتفاقی موفق به کشف مرد آلتامورا در اعماق غار کارستیک در نزدیکی شهر آلتامورا میشوند. این منطقه بسیار غنی از یافتههای ماقبل تاریخ است، منجمله ردپای یک دایناسور.اسکلت مرد آلتامورا به صورت تقریباً کامل و در بهترین شرایط ممکن توسط لایههای کلسیت محافظت میشود، این اسکلت به صورت سر و ته به بدنهی غار جوش خورده است. سالم ماندن معجزه آسای mtDNA به دانشمندان اجازهی تجزیه و تحقیق بر روی آن را داده است. این اسکلت در عمق ۸ متری غار و در تونلی ۶۰ متری که از یک سو به حفرهای بزرگ و از سمت دیگر به یک غار متصل است خوابیده بود.
غارشناسان در هنگام مطالعهی تودههای مرجانی به طور اتفاقی این جمجمه را یافتهاند. بجز جمجمه و بخشی از شانه بقیهی اسکلت در لایههای کلسیت مدفون شده است. محققان احتمال میدهند که نئاندرتال بخت برگشته در آن تونل به دام افتاده و بر اثر گرسنگی و تشنگی از بین رفته است؛ با گذشت زمان رسوبات سنگ آهک بقایای وی را تا چندین هزار سال بعد محافظت کرده است.
اگرچه در اروپای شرقی بقایای دیگری از انسانها نئاندرتال یافت شده اما هیچکدام به خوبی مرد آلتامورا سالم و دست نخورده باقی نمانده است. پس از گذشت سالها از کشف این اسکلت اطلاعات ما از آن فقط به عکسها و نمونه گیری از کلسیتهای نزدیک اسکلت محدود شده بود تا سرانجام ۶ سال پیش به دانشمندان اجازه داده شد قطعهی کوچکی از کتف اسکلت را برداشت کرده و بر روی آن آزمایشهایی انجام دهند، آزمایشهایی که اکنون به نتیجه رسیدهاند.
بررسی اولیه DNA مرد آلتامورا را متعلق به نژادی که از ۴۰ تا ۲۰۰ هزار سال پیش در اروپا زندگی میکرده نشان داده و تحقیقات بیشتر عمر این نئاندرتال را حدود ۱۵۰ هزار سال تخمین میزند. بررسی نیمه عمر اورانیم-توریون مشخص میکند که کلسیمی که بر روی اسکلت اشباع شده عمری ۱۳۰ تا ۱۷۲ هزار ساله دارد و به میانهی عصر دوم یخبندان باز میگردد. با استخراج DNA این اسکلت و تحلیل ژنومی کدهای آن میتوان به اطلاعات زیادی در مورد این نسل منقرض شده و نسبت آنها با نسل کنونی انسانها دست پیدا کرد.





