چرا زنان در ایران دچار طلاق عاطفی می شوند؟

به گزارش سیناپرس، در دنیای معاصر، جامعه با پدیده‌ های نوظهوری مانند خانواده تک والدی، خانواده تک‌ فرزندی، بی‌ فرزندی، گسترش هم خانگی و نظایر آن‌ ها روبه‌روست که هریک آسیب‌ های خاصی را برای اعضا و جوامع به همراه دارد.

بر اساس آمار دفتر آسیب‌ دیدگان سازمان بهزیسـتی کشور، در سـال 1398 نسـبت بـه سـال 1388 حدود 38 درصـد تغییرات منفی در ازدواج‌ ها به وجود آمده است. این یافته‌های آماری نشان می‌دهند که نسبت طلاق به ازدواج در سال 1388 از حدود 13 درصد به حدود 77 درصد افزایش یافته است که نشان بـدترشـدن ایـن شـاخص در کشـور است.

از طرفی، ناکامی در زندگی زناشویی و کاهش روابط بین زوجین همیشـه بـه طـلاق رسمی منجر نمی‌شود، زیرا، بنابر شرایط اجتماعی و فرهنگی، گاهی زوجـین به‌اجبار در کنار یکدیگر باقی مانده و به زندگی خود ادامه می‌دهند. در این وضعیت، ساختار خانواده حفظ می‌شود، اما خانواده از درون تهی است.به گزارش سیناپرس، چنین خانواده‌هایی با کاهش فضای عاطفی و سردشدن محیط خانواده مواجه‌اند که این پدیده به طلاق عاطفی منجر می‌شود. ازآنجاکه طلاق عاطفی درجایی ثبت نمی‌شود، نمی‌توان آمار دقیقی در رابطه با آن بـه دسـت آورد و همـین امـر پـژوهش پیرامـون آن را حساس و دشوار می‌کند.

با این حال، گروهی از محققان کشورمان از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی اقدام به انجام مطالعه ای در این خصوص کرده و در آن به تحلیل عوامل مؤثر بر بروز طلاق عاطفی در زنان متأهل پرداخته‌اند.

در این پژوهش محققان با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعه‌ کننده به مراکز مشاوره شهرستان تنکابن را انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق اطلاعات لازم را از آنان گردآوری کرده‌اند. این داده‌ها سپس کدگذاری و تحلیل شده‌اند.

نتایج این بررسی‌ها نشان می‌دهد که از دید زنان مورد پژوهش، مقولاتی همچون بی‌ توجهی مردان به زنان، بی‌ مسوولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامه مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی می‌شوند.

علاوه بر این، عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالت‌های خانواده‌ها، پایگاه اقتصادی اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت‌زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی می‌شود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت بایستی در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شود.

بر این اساس، علیرضا کلدی، استاد گروه جامعه‌شناسی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و دو همکار دیگرش در این پژوهش، می گویند: «بی‌توجهی به نیازها و خواسته‌های زنان به فاصله عاطفی بین زوجین منجر می‌شود و زنانی که این مسائل را تجربه کرده‌اند بر راهبردهای مختلفی در جهـت حل مساله تأکید می‌کنند».

آن‌ها می‌افزایند: «راهبردهای بیان‌شده از سوی زنان را می‌توان در دو سـطح فـردی و جامعه‌ای و در قالب راهبرد اصلاح رفتار، سازگاری با مسئله، پنهان کردن مسئله و افزایش سطح آگاهی و مهارت مقابله با مشکلات بیان داشت».

به گزارش سیناپرس، در بررسی شرایط مداخله‌ گر، به نقش حمایت‌ های خانوادگی، نابسامانی خـانوادگی و شـرایط اقتصادی و اجتماعی فرد اشاره شده است.

بر اساس یافته‌ های این تحقیق، خانواده، چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، نقـش مهمی در زنـدگی زناشویی فرزندان دارد. چنانچه هریک از زوجین از خانواده نابسامان و ازهم‌ گسیخته ای برخوردار باشند، به دلیل جامعه‌ پذیری ناقص و تجربه ناکافی مهارت در زندگی زناشویی دچار مشکلات عاطفی و ارتباطی می‌ شوند که به بروز نارضایتی و ناسازگاری در زندگی زناشویی منجر می‌شود.

همچنین، به اعتقاد کلدی و همکارانش، «درخصوص حمایت‌های خانوادگی می‌توان بیان داشت چنانچه فرد با خـانواده خود ارتبـاط داشـته و مـورد حمایـت مستقیم آنان باشد، از میزان ارتباط با زاویه همسری وی کاسته می‌شود و این امر بـه بروز نارضایتی در زندگی زناشویی منجر می‌شود».

طبق این یافته‌ ها، عـدم تناسب زوجین ازنظر پایگاه اقتصادی و اجتماعی نیز چنانچه رعایت نشود، به فرسایش روابط زناشویی و فاصله‌ گیری عـاطفی زوجین از یکدیگر منجر می‌شود و ممکن است روابط زوجین را فاقد عشق و صمیمیت نماید.

به گزارش سیناپرس، این یافته‌ های پژوهشی که با هدف گرفتن یک آسیب اجتماعی نه چندان پنهان جامعه، سعی در ارائه رهنمودهایی برای کنترل آن داشته است، در فصل‌نامه «زن در توسعه و سیاست» دانشگاه تهران منتشر شده‌اند.

گزارش: محمدرضا دلفیه

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا