تاثیر نوع تفکر کودکان در بروز رفتارهای پرخاشگرانه
پژوهشگران در این مطالعه که چهار سال به طول انجامید با بررسی رفتار 1299 کودک و والدین آنها از 12 گروه با آداب و رسوم و فرهنگ مختلف در سراسر جهان تلاش کردند تا الگوی رفتار پرخاشگرانه کودکان را بیابند.
این الگو به توضیح اینکه چرا در برخی از فرهنگها مشکلات رفتاری پرخاشگرانه در کودکان نسبت به سایر فرهنگها شدیدتر است، کمک میکند.
این یافتهها، نه تنها به بحث رفتاری در رابطه با پرخاشگری و مشکلات آن در افراد میپردازد، بلکه برای درک بهتر آن در مقیاس بزرگتر، نگاهی نیز به جنگ و نزاع گروههای متقابل مانند جنگ بین دو کشور و یا درگیریهای نژادی و طولانیمدت داخلی یک کشور دارد. محققان بر آنند تا یک فرآیند بزرگ روانی که به ارتکاب خشونت توسط کودک منجر میشود را شناسایی کنند.
هنگامی که یک کودک به این نتیجه میرسد که شخصی در حال تهدید کردن اوست یا رفتار خصمانهای نسبت به او دارد، به احتمال زیاد واکنش پرخاشگرانه نشان خواهد داد. بر اساس این مطالعه در هر 12 گروه از فرهنگهای مختلف این الگوی جهانی یکسان است.
این پژوهشها همچنین نشان میدهد که فرهنگهای مختلف تمایلات متفاوتی برای پایهریزی رفتارهای اجتماعی کودکان جهت دفاعی کردن او دارند و این تفاوتها خود تبیین کننده این است که چرا برخی از کودکان پرخاشگرتر از کودکان دیگر هستند. بنابراین بسیار مهم است که این رفتارها چگونه پایهریزی شوند تا فرزندانی با گذشتتر و بخشندهتر داشته باشیم که در تعامل با دیگران کمتر حالت دفاعی به خود بگیرند. اینگونه، فرزندان ما جامعه صلحآمیزتری تشکیل خواهند داد.
شرکتکنندگان این مطالعه از چین، کلمبیا، منطقه ناپل و رم ایتالیا، اردن، «قبیله لو» از کنیا، فیلیپین، سوئد، تایلند و ایالت دورهام امریکا( که خود شامل جمعیت افریقایی-امریکایی، اروپایی-امریکایی و اسپانیایی است) بودند. کودکان در شروع این مطالعه 8 سال داشتند.
محققان با جمعآوری مشاهداتی از مادران و کودکان، سطح رفتار پرخاشگرانه فرزندان را بررسی و اندازهگیری کردند. همچنین از کودکان خواسته شد تا تصاویر شرحدار فرضی که انگار در آنها کسی در حال انجام یک عمل خصمانه مانند ضربه زدن از پشت و پرت کردن او در گودال آب است را تماشا کنند، تا واکنش آنها نسبت به این تصاویر بررسی شود.
محققان بر اساس اینکه آیا کودکان این اعمال مبهم را خصمانه تلقی میکنند یا غیر خصمانه، به آنها امتیاز می دادند. همچنین بررسی کردند که آیا این کودکان تا آنجا پیش میروند که رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهند یا خیر. رفتار برخی از آنها نشاندهنده پیروی آنان از یک الگوی منظم به نام «تعصب خصمانه» بود.
نتایج در هر 12 گروه، این بود که وقتی کودکان حس میکنند عمل خصمانهای در مقابل آنها انجام میگیرد، به احتمال زیاد واکنش پرخاشگرانه نشان میدهند. در واقع به طور متوسط، این کودکان 5 برابر بیشتر از کودکانی که آن عمل را خصمانه تفسیر نمیکنند رفتار پرخاشگرانه نشان میدهند. کودکانی که تعصب خصمانه داشتند رفتارهای خشونت آمیز رو به رشدی در عرض چهار سال نسبت به سایرین داشتند.
کودکانی که از فرهنگهایی مانند اردن و ناپل ایتالیا که بالاترین تعصبات خصمانه را دارند، بودند بیشترین رفتار پرخاشگرانه را داشتند و کمترین مقدار متعلق به سوئد و چین بود.
این یافتهها نشان میدهد یک راهحل کلیدی برای جلوگیری از رفتار پرخاشگرانه در همه فرهنگها، میتواند تغییر دادن تفسیر و استنباط کودکان از رفتار طرف مقابل باشد.
بر این اساس نه تنها باید به کودکان آموزش داد که همان رفتاری را با دیگران داشته باشند که میخواهند آنگونه با آنها رفتار شود، بلکه باید تفکر و استنباط آنها از رفتار دیگران نیز تغییر کند. اینگونه کودکانی خواهیم داشت که رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب در آنها کمتر رشد کرده و کمتر تهاجمی خواهند بود.
این پژوهش به تازگی در نشریه Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.
No tags for this post.