استرس و اضطراب ریشه در ژن افراد دارد
طبق آخرین تحقیقات،فرایندی که باعث بوجود آمدن استرس و اضطراب و حتی افسردگی در افراد می شود میراثی است که آن ها از والدیشان به ارث می برند اما سهم عوامل محیطی و تجربه هایی که شخص در طول عمر خود پیدا می کند نیز در کاهش خطر درگیر شدن با این بیماری ها موثر است.
تحقیقات اخیر با تمرکز روی واکنش های میمون رزوس به انجام رسید و طی آن مشاهده شد که این میمون ها همانند انسان ها چیزی مشابه شرایط اضطراب را زمانی که در شرایطی پراسترس قرار گرفته تجربه می نمایند. به عنوان مثال وقتی این میمون ها همراه با یک غریبه در درون اتاقی قرار می گیرند مادامی که هورمون های استرس آن ها در حال ترشح هستند بدون حرکت می ایستند و هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند. به گفته دکتر ند کالین، روانشناس دانشگاه ویسکانزین مادیسن , کودکان خجالتی نیز دقیقا در زمان قرار گرفتن در چنین شرایطی رفتار مشابهی انجام می دهند.
کالین و همکارانش با اسکن مغز میمون های جوان چه آن هایی که در حین آزمایش مضطرب بودند و چه آن هایی که در شرایط متعادل و آرامی قرار داشتند موفق به یافتن 3 ناحیه از مغز شدند که به شدت با اضطراب آن ها مرتبط بوده و ویژگی های موجود در این نواحی همگی به نوعی از طریق ژنتیک و ارث منتقل می شوند.
برخورد های ابتدایی
اضطراب و افسردگی جزو نقص ها و ناتوانی های شایع به حساب می آید , طبق آمار موسسه ملی سلامت روانی آمریکا 18 درصد از مردم بالغ این کشور به نوعی از استرس و اضطراب رنج می برند و 7 درصد از آن ها در طول زندگی خود افسردگی های بسیار شدیدی را تجربه می نمایند , گفتنی است میانگین سنی ابتلا به این بیماری در این کشور 11 سال است.
به گفته کالین کودکانی که رفتارهای پراسترسی دارند در آینده 50 درصد در خطر مبتلا شدن به بیماری های حاد روانی قرار دارند که این زنگ خطری برای والدین و سرپرستان این کودکان به حساب می آید. لازم به ذکر است دکتر کالین و همکارانش در حال بررسی منشا این برخوردها در مغز هستند تا به این وسیله بتوانند از بروز چنین استرس ها و افسردگی هایی در کودکان جلوگیری نمایند.
محققان با استفاده از شیوه PET مغز 592 میمون جوان را در مرکز ملی تحقیقات اسکن نمودند , میمون هایی که جفت جفت و در سطوح مختلفی از نظر استرسی پرورش یافته بودند. گفتنی است در حین اسکن شدن مغز میمون ها , فردی که تا پیش از این میمون ها وی را هرگز ندیده بودند در حالی که هیچ گونه ارتباط چشمی با میمون ها برقرار نمی نماید به ناگهان وارد اتاق می شود, این سناریویی بود که با ایجاد استرس در میمون ها محققان می توانستند تغییرات بوجود آمده در مغز آن ها را رصد نمایند.
گفتنی است فعالان حقوق حیوانات با انتقاد از این شیوه سعی کردند تا به هر شیوه ای این پروژه را متوقف سازند از همین رو با ارائه دادخواستی مبنی بر عدم تحت فشار قرار دادن و وارد ساختن استرس مضاعف به میمون های مورد آزمایش سعی در جلوگیری از روند این ازمایش ها داشتند.
ذهن های مضطرب
با توجه به اینکه محققان از ارتباط خانوادگی هر میمون با سایر میمون ها در نژاد مورد آزمایش با خبر بودند توانستند تا انتقال ژنتیکی اضطراب و پریشانی را از روی درخت خانوادگی آن ها دنبال نموده و این ارتباط را به دقت مورد بررسی قرار دهند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که 35 درصد اضطراب و پریشانی بوجود آمده در میمون ها در اثر انتقال ژنتیکی از مادر یا پدر به فرزندان است و ژن نقش مهمی در مشکلات روانی ایفا می نماید.
اما دانشمندان گام را از این نیز فراتر نهادند و با زیر نظر گرفتن نواحی خاص مغز که در هنگام بروز موقعیت های استرس آفرین فعال می شوند و مرتبط ساختن این قسمت ها به نواحی که ساختار و عملکرد آن ها کاملا با مسائل ژنتیکی ارتباط دارد دریافتند عملکرد 3 ناحیه از نواحی مورد بررسی مستقیما با روابط ژنتیکی مرتبط است.
این 3 ناحیه شامل اوربیتوفرانتال کورتکس مغز که پشت پیشانی قرار دارد , آمیگدالا که بادامی شکل بوده و در قسمت مرکزی مغز واقع شده و احساس ترس و عواطف را شامل می شود و سومین ناحیه سیستم لیمبیک مغز است که در قسمت تحتانی آن قرار دارد.
به گفته کالین قدم بعدی محققان استفاده از میمون های رزوس برای درک سیستم کارکرد مغز و تعامل مولکولی بین سلول های مغز است که منجر به فعال شدن قسمت های بیش فعال ترس در مغز می شود.
No tags for this post.