«مدرسه در خانه»، آری یا خیر؟!

امروزه تعابیر مختلف در عرصه آموزش ایجاب می‌نماید که ابعاد و رویکردهای مختلف تعلیم و تربیت مورد بررسی و در صورت لزوم، تجدید نظر قرار گیرند. یکی از این روش‌ها «مدرسه در خانه» یا هوم اسکولینگ است.

مدرسه در خانه به معنای استفاده از یک برنامه درسی ساختاریافته با مطالعه و متدولوژی شبیه مدارس رسمی است که در محیط خانه انجام می‌شود. این روش که در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد به شخصی به نام جان هولت تعلق دارد. در آن زمان علیرغم این‌که شرایط کافی برای آموزش‌های مدرسه‌ای فراهم بود باز هم خانواده‌ها به این رویکرد تمایل یافتند.

به گفته محققان، در طی سال‌های تحصیلی ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ باوجود 2.1 میلیون دانش‌آموز دیپلمه پرورش‌یافته به شیوه مدرسه در خانه، این رویکرد به سریع‌ترین رشد ممکن رسید. امروز حتی آمارهای محافظه‌کارانه کشورها نیز نرخ رشد روزافزون مدرسه در خانه را نشان می‌دهند.

ازنظر محققان دلایل مختلفی می‌تواند این افزایش آمار را توجیه نماید که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: نگرانی والدین از شرایط محیطی مدارس، ضعف آموزش‌های اخلاقی و مذهبی، مشکلات جسمی یا روانی کودکان، سبک‌های خاص یادگیری کودک، اولویت‌های شخصی والدین کودکان دارای نیازهای ویژه و درنهایت ابعاد مثبت و مزایای مدرسه در خانه. این موضوع که مورد توجه گروهی از محققان کشورمان قرار گرفته است، آن‌ها را به انجام پژوهشی در این خصوص ترغیب نموده است.

در این پژوهش که توسط محققانی از دانشگاه خوارزمی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام شده است، پدیده «مدرسه‌درخانه» مورد ارزیابی واقع شده و فرصت یا تهدید بودن آن برای نظام آموزشی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام این تحقیق، تعداد 127 پژوهش، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند و از میان آن‌ها، 95 اثر شامل کتاب، مقاله و پایان‌نامه، با روشی نظام‌مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته‌بندی شدند. درنهایت نیز روی مطالب جمع‌آوری‌شده تجمیع یافته‌ها و نتیجه‌گیری کلی انجام شد.

نتایج این بررسی‌ها نشان داد که به دلیل برخی عوامل آموزشی مانند کمبود امکانات، حافظه‌محوری، کمبود خلاقیت و کتاب‌محوری درکنار عوامل ارزشی از قبیل تضاد ارزش‌های دینی و اجتماعی، توجه به علایق کودکان و دوست‌داشتنی‌بودن مدرسه‌درخانه، استفاده از این رویکرد، یک فرصت آموزشی به شمار می‌آید که بر ابعاد تهدیدزای آن مانند عدم رسمیت قانونی، صرف وقت زیاد و کمبود ابزارهای کنترل برتری دارد.

در این خصوص، مجید علی عسگری، دانشیار و پژوهشگر گروه مطالعات برنامه درسی دانشگاه خوارزمی و سه همکار دیگرش در این تحقیق، اظهار داشته‌اند: «دلایلی که رویکرد مدرسه در خانه را نوعی فرصت آموزشی به شمار می‌آورد نسبت به ابعاد تهدیدزای آن برتری دارند. درواقع چنانچه والدین ایرانی بتوانند امکان تحصیل دانش آموزان را بر اساس نوع نگرش و باورها و تجربیات خود فراهم نمایند، آسیب‌های مدرسه و نظام آموزشی برای خانواده‌ها تبدیل به متغیرهای قابل کنترل خواهد گردید».

این محققان می‌افزایند: «البته انتخاب این روش به معنای نفی مطلق آموزش مدرسه‌ای اعم از دولتی و خصوصی نیست، بلکه اعتقاد بر این است که خانواده‌ها در هر شرایطی از زندگی و با هرگونه باور آموزشی یا ارزشی بتوانند شرایط و امکانات کافی را درزمینه تحصیل فرزندانشان فراهم آورند تا در آینده هیچ کودکی با هیچ دلیلی از حق مسلم خود درزمینه تحصیل محروم نماند».

این پژوهشگران بر اساس یافته‌های پژوهش خود، پیشنهادهایی را در همین راستا ارائه داده‌اند:

  1.  انجام پژوهش‌های کاربردی با موضوع مدرسه در خانه
  2. توجه به رویکردهای نوین آموزشی به‌ویژه مدرسه در خانه و تصویب قوانین مربوطه
  3.  امکان‌سنجی راه‌اندازی مدارسی با رویکردهای نوین و متنوع آموزشی
  4.  شکستن انحصار آموزش رسمی و بسط اختیارات خانواده‌ها در حوزه امور آموزش و پرورش کودکان

قابل ذکر است این نتایج که می‌توانند در روی آوردن به نوعی خاص و مفید از سیستم آموزشی، تأثیرگذار باشند، در فصل‌نامه «پژوهش در برنامه‌ریزی درسی» منتشر شده‌اند.

گزارش: محمدرضا دلفیه

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا