راه شاهی، نخستین راه ارتباطی منسجم در جهان
اخیراً مجموعه آثار باستانی متعلق به مجموعه چاپارخانهها و راه شاهی که توسط پادشاهان هخامنشی ساختهشده بود در نزدیکی تپه باستانی اولوز در استان آماسیا از کشور ترکیه توسط باستانشناسان، شناساییشده است.
سرپرستی این تیم تحقیقاتی بر عهده پروفسور شوکت دونمز، استاد دانشکده باستانشناسی دانشگاه استانبول قرار دارد. در این محل یک تالار ستوندار و آتشکده نیز بهدستآمده است که نشاندهنده سبک رایج معماری هخامنشی است.
به باور پژوهشگران، این آثار باستانی جزئی از سیستم پست پیشرفته دوران هخامنشیان است که با عنوان راه شاهی شناختهشده و از جنوب غربی ایران به سمت آناتولی و ترکیه امروزی امتداد داشته و شوش، پایتخت زمستانی هخامنشیان را به شهر سارد متصل میکرد. در این روزگار، ترکیه امروزی و مناطق مابین دریای سیاه و دریای مدیترانه، بخشی از امپراتوری وسیع هخامنشیان به شمار میرفت که پادشاهان هخامنشی با ایجاد این تأسیسات و جاده موسوم به راه شاهی، توانسته بودند ارتباط سریع و قابلاطمینانی بین بخشهای مختلف امپراتوری خود ایجاد کنند.
در این تالار کشفشده، شش پایه سنگی وجود دارد که احتمالاستونهای چوبی روی آنها قرار میگرفتند. در اینجا بهطور کوتاه توضیحاتی درباره راه شاهی و سیستم چاپارخانههای موجود در آنکه از آنها بهعنوان نخستین سیستم پستی دنیا یاد میشود، توضیحاتی ارائه میکنیم.
راه شاهی
داریوش بزرگ، در پایان سده پنجم پیش از میلاد، قلمرو پهناورش را با شبکه بیهمتایی از جادههای یکپارچه ساخت. بلندآوازهترین این جادهها، جاده سلطنتی یا شاهی بود که شوش، پایتخت کهن ایران را به سارد، مرکز لیدیه در آسیای صغیر مرتبط میکرد.
این جاده که مانند شاهراههای کنونی برای حرکت هرچه سریعتر ساختهشده بود، شهرهای بزرگ را دور میزد، زیرا دشمنان نمیتوانستند از این شاهراهها بهآسانی خودشان را به دروازههای شهر برسانند.
پیکهای سلطنتی که از اسبان سریع استفاده میکردند، میتوانستند 2500 کیلومتر راه میان شوش و سارد را در نه روز طی کنند و دهروزه به شهرهای بندری اسمیرنا یا افسوس برسند.
این شبکه پیامرسانی چندان پرآوازه بود که حتی در قرونوسطی، نام آن، آنگاریون، نماد سرعت شده بود. هرودت از طرز کار این شبکه چنین میگوید:
«در این زمان هیچ تنابنده ای نیست که از این پیکها و این شبکه ماهرانه ایرانی، سریعتر حرکت کند. میگویند به تعداد روزهای هر سفر مردان و اسبان آماده در سراسر جـــــاده وجود دارند و در هرروز سفر از یک اسب و یک اسبسوار استفاده میشود. این اسـب و سوارش را نه برف، نه باران، نه گرما و نه تاریکی شـــب نمیتواند از حرکت سریع به مقصدشان بازدارد. نخستین پیک سوار، مأموریتش را به دومین پیک وامیگذارد، دومی به سومی و همینطور دستبهدست تا به مقصد برسد …»
بهنوعی میتوان ادعا کرد که این شبکه، سرچشمه تمام خدمات پستی در سراسر جهان است. امروزه پست ایالاتمتحده آمریکا، اقتباسی از عبارت یادشده هرودت را بهعنوان شعار خود برگزیده است:
«نه برف، نه باران، نه گرما و نه تاریکی شـــب نمیتواند از حرکت سریع به مقصدشان بازدارد.»
نیازهای مسافران نیز بهاحتمالزیاد با همان الگوهایی که مسافران راه دور فلات ایران طی دو هزار سال ساختهوپرداخته بودند، بهخوبی در این جاده فراهم میشدند. در فواصل متـناسب، منزلگاههایی برپا بودند که سرپناه و نیازمندیهای مسافران را فراهم میکردند.
در سرزمینهای ناهموار کوهستانی و مسافتهایی که از دل صخرههای سخت میگذشتند، این فاصلهها چندان کوتاه میشدند که گاه حتی به 19 کیلومتر کاهش مییافتند، اما در سرزمینهای هموارتر که مسافران میتوانستند مسافتهای طولانیتری را در روز طی کنند، این فاصلهها بیشتر میشدند.
گرچه این جاده سلطنتی بهترین راه ایرانی در این دوره بود اما بههیچوجه نمیتوان آن را تـنها راه موجود در این دوره دانست.
بهراستیکه آرامش نسبی در سرزمینهای گسترده امپراتوری ایران، مسافرت و تجارت را آسانتر و پرسودتر از هر زمان دیگری ساخته بود. توصیفی که داریوش روی دیواره کاخش در شوش حدود سال 521 ق م نوشت، پهناوری و ثروتمندی امپراتوری هخامنشی را بهخوبی بازگو میکند:
این کاخی است که درشوش برپا ساختم. زیور آن از راه دور آورده شد … زمین بهطرف پائین کنده شد و… خشتهای مالیده شده که آفتاب آنها را خشک کرد، مردم بابل این کار را کردند … الوار کاج … از کوهی به نام (لبنان) آورده شد … مردمان آشور، آن را تا بابل آوردند. از بابل، کارییای ها و یونانیها تا شوش آوردند. چوب یاکو از گنداره (در هند) و کرمان آورده شد. طلا از سارد و بلخ آورده شد. سنگ قیمتی لاجوردی و عقیق شنگرف که در اینجا بهکاررفته، از سغد آورده شد. سنگ قیمتی فیروزه که در اینجا بهکاررفته از خوارزم آورده شد. نقره و چوب آبنوس از مصر آورده شد. زیورهایی که دیوار با آن مزین گشت از یونیا آورده شد. عاجی که در اینجا بهکاررفته از حبشه آورده شد.
ستونهای سنگی که در اینجا بهکاررفته از ایلام آورده شد. حجاران که سنگ را اینجا به کاربردند از یونان و سارد بودند. زرگران که طلاکاری میکردند از مادها و مصریان بودند. مردانی که آجر پخته به کار میبردند، بابلیها بودند…
جادههای شاهی ایران چندین قرن از جادههای معروف رومی پیشتر و بهتر ساختهشده بود. در سراسر این جادهها که از شوش، پایتخت اداری هخامنشیان منشعب میشد مأمورین پستهای شاهنشاهی پیوسته در رفتوآمد بودند. دستورها و فرمانهای شاه را برای فرماندهان نظامی و ساتراپ ها میبردند و گزارشهای امور محل را به مرکز بازمیگرداندند. بدیهی است که مردم عادی نیز – شاید با سرعت کمتر – در تمام جادهها میتوانستند رفتوآمد کنند و بهاینترتیب دادوستد و بسط فرهنگ و مبادله افکار و عقاید نیز توسعه یافت. (تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان ـ عباس قدیانی ـ صفحه 246)
البته این نوع خبررسانی در زمانهای پیش از هخامنشی نیز به کار میرفته اما فاقد این انسجام و قدرت بود برای نمونه در عهد سلاطین اور چاپارهای مخصوصی اوامر حکومت مرکزی را به نقاط دوردست مانند ایالت ایلام و نواحی شمالی و شمال غربی میرساندهاند که این راهها درواقع مسیرهای طبیعی بودند که آدمیان از آن استفاده میکردند و ما در ایران تا پیش از سلسله هخامنشی راه بهصورت امروزی و سلسله وار نداشتهایم یا لااقل هیچگونه شواهدی دال بر این امر در دست نداریم و در هیچیک از متون کهن نیز اشارهای به این مسئله نشده است.
دولت هخامنشی با توجه به گستردگی بیشازاندازه خود برای مطلع بودن از اوضاع ساتراپ ها و مستعمرات خود به راههای متعددی نیاز داشتهاند و حتی یکی از دلایلی که حکومت مرکزی از چند پایتخت استفاده میکرده نیز همین موضوع است. در این دوره راههای زمینی و دریایی رونق بسیار یافتند که البته بیشتر به دلایل سیاسی بود اما مطمئناً این مسئله در رونق یافتن تجارت بسیار مؤثر بود.
ایجاد این راهها و تجهیز مسیرهای زمینی با امکانات رفاهی از قبیل چاپارخانهها و سنگهای علامت راهنما در جاده و دایر شدن گشتهای امنیتی که مهمترین مسئله در سفرهای آن دوران بود کمک شایانی به حیات اقتصادی و تجارت دوره هخامنشی نمود.
در زمان هخامنشیان یکی از مسائلی که بیش از همه موردتوجه حکومت قرار داشت تأمین راههای ارتباطی بین نقاط مختلف کشور بود. در روایات مورخین ذکرشده که در این راههای ارتباطی بنا به تجربه میزان مسافتی را که یک اسب تازهنفس میتواند با سرعت طی کند را محاسبه کرده و در طی این فواصل چاپارخانه و کاروانسراهایی ساختند. در این مراکز که احتمالاً همگی دولتی بودند اشخاصی گماشته شده بودند که مأموریت داشتند مکاتبات و مرسولات دولتی را دریافت دارند و طبق کتیبههای یافت شده در تخت جمشید و به نقل از پروفسور هاید ماری کخ مبنی بر کشف کتیبههایی از کارگزاران دولتی که در آن به میزان جیره فرد مأمور و احتمالاً همراهان و خدمتکارانش اشارهشده است.
دیولافوا به نقل از هرودت متذکر شده است: حتی در زمان مورخ نامبرده در تمام سرزمین ایران ایستگاههایی وجود داشته است که مورداستفاده کاروانها قرارگرفته است (کاروانسراهای ایران ـ ماکسیم سیرو ـ صفحه 13)
راه شاهی از چه مناطقی عبور میکرد؟
بسیاری از مورخین یونان باستان، خوبی راههای امپراتوری هخامنشی را ستودهاند و هرودت، بهتفصیل از وضع راهها و تجهیزات آنها سخن گفته و گزنفون که شخصاً این راهها را پیموده نوشتههای هرودت را تائید کرده است. اینک عین گفته هرودت را درباره راههای هخامنشی نقل میکنیم:
«اکنون شرح درست جاده موردبحث بهقرار زیر است: ایستگاههای شاهی و کاروانسراهای شاهی و کاروانسراهای باشکوه در تمام طول راه وجود دارد و در سرتاسر آن درجاهایی که راه از محلهای غیرمسکونی عبور میکند خالی از خطر است، در لیدیه و فریگیه در یک مسافت نودوچهار فرسنگ و نیم، بیست ایستگاه یافت میشود. بعد از خروج از فریگیه باید از رود هالیس گذشت و در اینجا دروازههایی وجود دارد که قبل از عبور از رود باید از درون آنها گذشت. پادگانی نیرومند این پست را نگهبانی میکند. پس از گذشتن از این دروازهها و دخول در کاپادوکیه بیستوهشت ایستگاه و یکصد و چهار فرسنگ شخص را به مرزهای کیلیکیه میرساند که ازآنجا جاده از دو دروازه دیگر که هر یک از آنها دارای پستهای نگهبانی است میگذرد. با پشت سرنهادن این دروازهها شخص راه را ادامه میدهد ـ
از داخل کیلیکیه عبور میکند و در مسافت پانزده فرسنگ و نیم، سه ایستگاه وجود دارد. مرز میان کیلیکیه و ارمنستان؛ رود فرات است که باید از آن با قایق گذشت. در ارمنستان عده استراحتگاهها پانزده و مسافت راه پنجاهوشش فرسنگ و نیم است. در اینجا مکانی است که پادگانی در آن مستقرشده است. در این ناحیه چهار رودخانه وجود دارد که از آنها میبایستی توسط قایق عبور کرد.
نخستین این رودخانهها دجله است و دومی و سومی نیز همین نام را دارند اگرچه رودخانههای مختلفی بوده و حتی از یک محل هم سرچشمه نمیگیرند زیرا آن رودخانهای که من آن را رودخانه نخستین نامیدم، از دو رودخانه تشکیلشده و سرچشمه آن در ارمنستان است، درصورتیکه رودخانه دیگری که بعد قرار دارد از کشور مادها میآید. چهارمین رودخانه گیندس (Gyndes) است و این رودخانهای است که کورش با کندن سیصد و شصت نهر، آن را به شعباتی تقسیم کرده است. با خروج از ارمنستان و داخل شدن در کشور ماتی انیان (Mati enian) به چهار ایستگاه برمیخوریم. بعد از گذشتن از این ایستگاهها شخص وارد کیسیه یا کاسیا (Cassia) میشود که با طی چهلودو فرسنگ ونیم و یازده ایستگاه به رود قابل کشتیرانی دیگری به نام کرخه میرسند که در سواحل آن شهر شوش بنا گردیده است، بنابراین، این عده ایستگاههایی که میان سارد و شوش قرارگرفته به یکصد و یازده میرسد.»
پس اگر جاده شاهی درست اندازهگیری شود و با استناد به این مطلب هرودت راه شاهی حدوداً 450 فرسنگ خواهد شد بنابراین مسافرتی که با سرعت هجده مایل در روز انجام گیرد، تمام مسافرت توسط یک فرد عادی نود روز طول میکشد که البته چاپارهای سلطنتی این مسافت را در یک هفته طی میکردند که در زمان خود غیرقابلتصور و شگفتانگیز است.
در امپراتوری طوری هخامنشی به دلیل نقص اسناد، اطلاعاتی به این دقت پیرامون اداره راهها در اختیار نداریم. برخی از لوحههای پرسپولیس اشاره به یک گروه کارشناس برای نگهداری جادههای احداثشده و گشایش جادههای تازه دارند. بخشی از جاده پارس و ماد به طول 43 کیلومتر میان نقش رستم و مزداهه (در نزدیکی شیراز و اصفهان) کشفشده است و بقایای جادههای هخامنشی در جنوب پاسارگاد، در گردنه باشکوه تنگ بلاغی مشرفبه رودخانه پولوار نیز شناساییشده است. این مسیر، جادهای است به پهنای 70/1 متر که در بعضی نقاط تا ارتفاع ده متر در سنگ تراشیده شده است. معلوم است که نگهداری و احداث این قبیل جادهها نیاز به نیروی کار فراوان داشته است.
توصیف چاپارخانههای هخامنشی و راه شاهی در متون تاریخی
چاپارخانهها حتماً باید دارای تأسیسات محصوری بودند که بخشی از آنها مسقف بود و در آن امکان اسکان موقت انسان و چهار پایان وجود داشت. در این چاپارخانهها پیکهای سریع شاهی نیز همواره آماده جایگزینی بودند و اسبان تازهنفسی نیز در هر شرایطی وجود داشت. این چاپارخانهها در مناطق دور از مرکز بهعنوان مرکزی امنیتی عمل کرده و معمولاً تعدادی روستا در اطراف آن وجود داشت.
هرودت در توصیف خود از جاده سارد، شوش مینویسد: «جادههای شاهی از مناطق مسکونی و امن عبور میکردند» که این وصف به معنای آن است که در این جادهها خطر گرسنه ماندن و به دام راهزنان افتادن در میان نبوده است.
برای مورخین نظامی نیز این جادهها راههایی بودند که در آنها ارتش میتوانسته است بهراحتی آذوقه و مواد حیاتی خود را پیدا کند اما برای ورود به این راهها اجازهنامه رسمی ضرورت داشته است که در لوحههای معروف به سری «Q» پرسپولیس، از آنها به نام سند مهرشده (19) نامبرده شده و نمونه کامل آن نامهای است که بهوسیله ارشامه به مباشرش نهتی هور دادهشده که در یک سند آرامی معروف به (DAE67) ضبطشده است. در این لوحه عنوانشده است:
«از طرف ارشامه به مردوک مباشر (peqid) X (مجموعه اسمهای گیرنده) … و اینک، نهتی هور مباشر من به مصر میرود شما به او از محل خانه من در ولایتهای خودتان جیره بدهید: هرروز؛ آرد سفید، دو مشت، آرد خاکستری سه مشت … و برای خدمتکاران او که ده تناند، برای هرکدام در هرروز؛ یکمشت آرد، علوفه برحسب تعداد اسبهایشان. همچنین به دو کیلیکیه ای و یک پیشهور صنعتکار که هر سه خدمت گذاران من هستند و با او به مصر میروند، به هر تن و برای هرروز یکمشت آ رد بدهید. این جیرهها را از مباشر به مباشر، در طول راه که از ولایتی به ولایت دیگر ـ میرود ـ بدهید تا آنکه نهتی هور به مصر برسد؛ و اگر در یک مکان، بیش از یک روز اقامت گزید، جیره اضافه به آنها ندهید. بغ سرو مسئول اجرای این فرمان است.»
اهمیت این نامه در آن است که به ما تصویر دقیقی از یک نامه دیوانی میدهد. هر رئیس کاروان میبایستی مجهز به سند ممهوری باشد که هم اجازه عبور و هم ورقه دریافت جیره سفر بوده است و آن را در زبان ایلامی Halmi و در زبان پارسی وی یا تیک Viaytika مینامیدند. در این نامه تعداد مسافران، مقدار جیره و راهی که باید در پیش گیرند ذکرشده است.
جادههای شاهی دارای مراحل و منازل، چاپارخانه و انبار آذوقه بودهاند؛ و این همان موردی است که هرودت در وصف معروف خود شرح میدهد که: در طول مسیر جاده، ایستگاههای شاهی و مسافرخانههای بسیار زیبا بوده است؛ و همان واقعیتی است که گزنفون نیز در کتاب دوم خود بهعنوان یک ترفند مالی شرح میدهد و در آن از آنتی منس اهل رودس در بابل به دوران اسکندر نام میبرد و مینویسد: «او به ساتراپ ها فرمان داد تا مخزنهایی را که در طول راه تعبیهشدهاند، مطابق رسوم محلی پر کنند.»
در نامه ارشامه این نکته قیدشده بود که: اگر بیش از یک روز درجایی ماند در روزهای بعد به او جیره اضافه ندهند، این تذکر مشخص میکند که اگر مسافران درراه با دشواری پیشبینینشدهای برخورد کردند و درراه ماندند، حق دریافت جیره اضافه ندارند؛ و همچنین معرف این نکته است که منزلگاههای تجدید آذوقه عموماً مسافتی معادل یک روز راه از هم فاصله داشتند. لوحههای سری «Q» دقیقاً صورتحسابهایی هستند که مسئولان انبارهای منزلگاهها برای توجیه ورود و خروج مسافران تنظیم کردهاند. (تاریخ امپراتوری هخامنشیان ـ پیر بریان ـ صفحه 768)
گزنفون در کتاب سیرت کورش کبیر، تأسیس این چاپارخانهها را به کورش بزرگ نسبت میدهد و میگوید: «چنانکه میگویند درنا نمیتواند بهسرعت چاپارها حرکت کند. اگر این گفته هم اغراق باشد مسلم است که کسی نمیتواند بهسرعت چاپارها مسافرت کند.»
دکتر احسان محمدحسینی – باستانشناس
No tags for this post.
خیلی جالب بود .بیشتر از این مطالب بگذارید خیلی استفاده کردیم
چقدر این خبر لذت بخش بود و احساس غرور کردم، اطلاعات کامل و خوبی بود
امیدوارم این موضوع بهانه ای بشه تا مسئولان میراث فرهنگی کشورمون بیشتر نسبت به فعالیت های پژوهشی اقدام کنند. قطعا اگر مطالعه و بررسی انجام بشه، نمونه این موارد در داخل مرزهای امروزی ایران هم به دست خواهد آمد
ممنون از اطلاعات دقیق و خوبتون و اینکه مردم رو با زبون ساده با گذشته خودشون آشنا می کنید. چند جا این خبر رو خوندم ولی هیچ کدوم اینقدر کامل و مفید نبود