قلدری، رفتار پرخاشگرانهای است که بهطور عمدی و مکرر، بهقصد آسیب رساندن، پریشان کردن یا ناراحت کردن شخصی دیگر انجام میشود. این رفتار میتواند به سه شکل جسمانی، کلامی و رابطهای رخ دهد.
محققان معتقدند علاوه بر نقشهای قلدر و قربانی، چهار نقش دیگر شامل کمککننده به قلدر، تقویتکننده قلدر، بیگانه و دفاع کننده از قربانی نیز با عنوان تماشاگر مشارکت دارند.
در این میان، تماشاگرها خود ازلحاظ نگرش به دو دسته طرفداران قلدر شامل کمککنندهها و تقویتکنندهها و طرفداران قربانی شامل دفاع کننده و بیگانهها تقسیم میشوند.
به بیان پژوهشگران، نتایج مطالعات در زمینه تفاوتهای جنسیتی در انواع و شکلهای مختلف قلدری نشان داده است که پسرها بیشتر در قلدری جسمانی درگیر میشوند، اما دخترها بیشتر قربانی قلدری کلامی و رابطهای میشوند.
از طرفی پسرها بیشتر نقش طرفدار قلدر و دخترها نقش طرفداری از قربانی را برعهده میگیرند. به اعتقاد روانشناسان، افراد پرخاشگر و قلدر، خودمهارگری پایینی دارند. خودمهارگری پایین یک الگوی رفتاری است که در اوایل زندگی از طریق اجتماعی شدن ناکارآمد ایجاد شده و بعدها زمینهساز رفتارهای انحرافی میشود که طبعاً به دوران مدرسه نیز کشیده میشود.
در رابطه با این موضوع که در بسیاری از مدارس شاهد گونههایی از آن هستیم، محققانی از دانشگاه تبریز، یک مطالعه پژوهشی را انجام دادهاند که در آن، با طراحی یک مداخله رفتاری، سعی شده است ضمن کاهش قلدری جسمانی در دانش آموزان، پیوند آنها با مدرسه نیز بهبود یابد.
منظور از پیوند با مدرسه، کیفیت ارتباطات دانشآموز با مدرسه، احساس مراقبت شدن، ادراک احترام از سوی معلم، دلبستگی به مدرسه، سطح بالای مشارکت در مدرسه و تعهد به ارزشها و باورهای مدرسه است.
در تحقیق مورد اشاره، پژوهشگران، 30 دانشآموز قلدر، 15 دانشآموز طرفدار قلدر و 4 معلم پایه پنجم ابتدائی از مدارس دولتی شهر تبریز را انتخاب نموده و در مطالعه وارد کردند. مداخله رفتاری نیز شامل آموزشهای مدرسه محور در هشت جلسه یکساعته و در طی 8 هفته بهصورت گروهی بود.
یافتههای این پژوهش نشان داد که مداخله رفتاری مدرسه محور، بهطور قابلتوجهی باعث کاهش قلدری و کتککاریهای مربوطه و همچنین، افزایش دلبستگی به معلم و مدرسه و مشارکت تحصیلی دانش آموزان قلدر میشود.
به گفته اسکندر فتحی آذر، استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز و همکارانش، «در تبیین یافتههای این پژوهش میتوان چنین استدلال کرد که برای کاهش فراوانی رفتارهای مشکلآفرین، باید پیامدها و تقویتکنندههای آن را تغییر داد. در این مسیر، ارائه تقویتکننده برای رفتارهای مطلوب بهجای رفتارهای سازش نایافته قبلی میتواند به جایگزینی رفتار جدید کمک کند».
این محققان معتقدند: بر اساس یافتههای ما، ارتباط عاطفی بین نوجوانان و افراد مرسوم همچون معلمان و همسالان غیر منحرف و شرکت در فعالیتهای فوق برنامه، زمان در دسترس نوجوان را برای مشارکت در رفتارهای انحرافی کاهش داده و سرمایهگذاری وی را برای انطباق با جامعه و به عبارتی پیوند اجتماعی افزایش میدهد.
علاوه بر این روانشناسان رفتاری معتقدند داشتن ادراک مثبت و ایمن از جو مدرسه، علاوه بر ایجاد محیطی سازنده برای یادگیری کارآمد، باعث ایجاد حس احترام متقابل بین همسالان، حس قوی تعلق به مدرسه، ادراک از هماهنگی محیط مدرسه و در کل تجارب مثبت تحصیلی میشود.
قابل ذکر است این یافتهها که میتوانند نقش مهمی در کمک به اولیا و مربیان مدرسه برای کمک به بهبود فضای مدارس و کاهش موارد قلدری در این مکانهای آموزشی نمایند، در فصلنامه موسوم به «سلامت روان کودک» به چاپ رسیدهاند.
گزارش: محمدرضا دلفیه
No tags for this post.