علیرغم این پدیداری یگانه، انسان ها اشتراکاتی نیز با یکدیگر دارند که غالبا به عنوان معیار تشخیص بهنجاری و نابهنجاری مورد استفاده قرار می گیرد. درنتیجه افراد واجد ویژگی های خارج از این محدوده مشتر ک، عجیب و غیرعادی به نظر رسیده و نابهنجار تلقی می شوند.
این انحراف از محدوده طیف اشتراک، تنوع گسترده ای دارد که از دیرباز محققان حوزه شناخت انسان را به تفکر در این مورد و دسته بندی آنها به طبقات جداگانه واداشته است. ازجمله این طبقات تشخیص نابهنجار، اختلالات شخصیت است که در دو دهه اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
کودکان بخش مهمی از جمعیت یک جامعه به شمار می آیند، بنابراین، چگونگی شکل گیری شخصیت بنیادین آنها در کودکی، جامعه پذیری و فرهنگ پذیری آنها در ساختار جامعه و آینده آنان بسیار مؤثر است.عوامل بسیاری ازجمله تنگ دستی، بی سوادی، تغذیه نامناسب، در سرنوشت کودکان جامعه نقش دارند که شدت و ضعف این عوامل از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است.
دوران کودکی در رشد و سلامت کودکان و شکل گیری شخصیت آنان از اهمیت فراوانی برخوردار است و توجه به نیازها و حقوق اساسی آنان در این سال های حساس، نقش مهمی در پرورش کودکان توانمند و شایسته برای خود و جامعه ای که سازندگان آینده آن هستند، ایفا می کند.
وجود آسیب ها و مشکلات اجتماعی در هر جامعه ای، کودکان را بیشتر از گروه های دیگر در معرض خطر قرار می دهد و به رشد وسلامت آنان آسیب می رساند. در کشور ما نیز کودکان به دلایل مختلف (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با آسیب ها و مشکلات متعددی روبه رو هستند. کودکان کار و خیابان ازجمله کودکان در معرض آسیب هستند که عمدتا به دلایل اقتصادی، بیشترین وقت خود را در محیط های ناامن و پرمخاطره می گذرانند.
کودکان کمک و تأثیر خود را بر جامعه از روش های مختلف بر جای می گذارند. بسیاری از این روش ها، کمتر از سوی بزرگسالان، جامعه و سایر مراکز مرتبط با کودکان مورد توجه قرارگرفته است.
کار کردن کودکان در سنین پایین (بین 7 تا 15سال) یکی از همین موضوعات است. درواقع کار کردن کودکان یکی از روش های بیان یا ابراز تأثیر آنها بر جامعه است.
ضمن اینکه، کار کودکان جنبه های متفاوتی داشته و درعین حال که می تواند بیانگر رشد اجتماعی آنها باشد، بعضا با مخاطراتی نیز همراه است. به همین دلیل کنوانسیون جهانی حقوق کود ک سازمان ملل بر محافظت از کودکان در برابر کارهای آسیب زا و مخاطره آمیز و نه انجام کار توسط آن ها تأکید می کند.
نکته قابل توجه در این مورد این است که امروزه کار کود ک بیشتر در کشورهای در حال توسعه رواج دارد، جایی که میلیون ها کود ک در سنین کودکی به کار مشغول می شوند، با این هدف که به امرارمعاش خود و خانواده خود کمک کنند.
بسیاری از آنها در شرایط خطرنا ک کار می کنند. مبارزه با این نوع کارهای خطرناک و استمراری به خاطر پراکندگی و دور از چشم بودن، بسیار دشوار است. حذف کار کودک به خاطر فقر و از جمله فرهنگ فقر که از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده که موجب می شود برخی خانواده ها برای کار کود ک ارزش بیشتر قائل باشند تا برای تحصیل کودکان، بسیار دشوار است.
مفهوم کار کودک در جهان توسعه یافته به معنای امروزی خود برگرفته از تصورات دیکنز در قرن نوزدهم در کارخانه های تاریک شیطانی و انقلاب صنعتی از یکسو و کودکان شیرینی پزی ها و خیابان های شهری در حال توسعه از سوی دیگر است.
اگرچه هیچ گونه تعریف جهانی از کار کودک وجود ندارد، بااین حال اکثر کسانی که با کار کودک سروکاردارند تعریفی که یونیسف ارائه داد را قبول دارند که کار کودک را اینگونه توصیف می کند: کاری است که بسته به سن کودک و نوع کار از حداقل ساعت های کاری بیشتر است. این کار برای کودک خطرناک است و باید حذف شود. گذشته از تعریف یونیسف محققان مختلف تعاریف متفاوتی از کودکان کار ارائه داده اند. بیشتر آن ها کودکان کار را کودکانی تعریف کرده اند که فعالیت های اقتصادی انجام می دهند و در فعالیت های بازاری شرکت دارند.
اما گروهی دیگر از محققان هم کودکانی که در خارج از خانه کار می کنند و هم کودکانی را که در خانه و برای مصارف داخلی خانه فعالیت می کنند را جزء کودکان کار قلمداد می کنند.
نکته حائز اهمیت در اینجا ویژگیهای شخصیتی کودکان کار با کودکان عادی است که پژوهش ها بر این موضوع تاکید دارند که تفاوت معناداری بین ویژگیهای شخصیتی تمایلات هیجانی، پارانوییدی، افسردگی، تمایلات ضد اجتماعی، بیقراری و پرخاشگری بین کودکان کار و عادی وجود دارد.
از این روست که تمامی روانشناسان اجتماعی و فعالان حقوق کودکان در تلاشند تا با بهبود شرایط زندگی یک کودک کار از فروپاشی شخصیت اجتماعی یک انسان جلوگیری کنند.
* روحالله سلیمانینژاد_کارشناس علوم تربیتی و روانشناسی
No tags for this post.