علیرغم اهمیت این موضوع، عوامل بسیاری ازجمله تنگدستی، بی سوادی، سوء تغذیه، در سرنوشت کودکان جامعه نقش دارند که شدت و ضعف این عوامل از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است.
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که توجه به نیازها و حقوق اساسی کودکان در این سال های حساس، نقش مهمی در پرورش کودکان توانمند و شایسته برای خود و جامعه ای که سازندگان آینده آن هستند، ایفا می کند. وجود آسیب ها و مشکلات اجتماعی در هر جامعه ای، کودکان را بیشتر از گروه های دیگر در معرض خطر قرار می دهد و به رشد و سلامت آنان آسیب می رساند.
در کشور ما نیز کودکان به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با آسیب ها و مشکلات متعددی روبه رو هستند. در این میان، کودکان کار و خیابان ازجمله کودکان در معرض آسیب هستند که عمدتا به دلایل اقتصادی، بیشترین وقت خود را در محیط های ناامن و پرمخاطره می گذرانند.
کودکان تأثیر خود را بر جامعه از روش های مختلف بر جای می گذارند. بسیاری از این روش ها، کمتر از سوی بزرگسالان، جامعه و سایر مراکز مرتبط با کودکان مورد توجه قرارگرفته است. کار کردن کودکان در سنین پایین یکی از همین موضوعات است. درواقع کار کردن کودکان یکی از روش های بیان یا ابراز تأثیر آنها بر جامعه است.
کار کودکان جنبه های متفاوتی داشته و درعین حال که می تواند بیانگر رشد اجتماعی آنها باشد، بعضا با مخاطراتی همراه است. به همین دلیل کنوانسیون جهانی حقوق کودک سازمان ملل بر محافظت از کودکان در برابر کارهای آسیب زا و مخاطره آمیز و نه انجام کار توسط آن ها تأکید می کند.
امروزه کار کودکان بیشتر در کشورهای درحال توسعه رواج دارد، جایی که میلیون ها کودک در سنین کودکی به کار مشغول می شوند، با این هدف که به امرارمعاش خود و خانواده خود کمک کنند. نکته دیگر اینکه، بسیاری از آنها در شرایط خطرناک کار می کنند. مبارزه با این نوع کارهای خطرناک و استمراری به خاطر پراکندگی و دور از چشم بودن، بسیار دشوار است.
از سوی دیگر، امکان حذف کار کودک نیز به دلیل فقر مادی و فقر فرهنگی که از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود نیز میسر نیست. چراکه، برخی خانواده ها برای کار کودک ارزش بیشتری قائلند تا برای تحصیل کودک.
مفهوم کار کودک در جهان توسعه یافته به معنای امروزی خود، برگرفته از تصورات دیکنز در قرن نوزدهم در کارخانه های تاریک شیطانی و انقلاب صنعتی از یک سو و کودکان شیرینی پزی ها و خیابان های شهری درحال توسعه از سوی دیگر است.
اگرچه هیچگونه تعریف جهانی از کار کودک وجود ندارد، با این حال اکثر کسانی که با این مقوله سروکاردارند تعریفی که یونیسف در این رابطه ارائه داده را قبول دارند که کار کودک کاری است که بسته به سن کودک و نوع کار از حداقل ساعت های کاری بیشتر است، این کار برای کودک خطرناک است و باید حذف شود.
در کشور ما آمار و اطلاعات دقیقی از تعداد کودکان کار وجود ندارد و آمارهای موجود نیزغالبا یا به تخمین تعداد کودکان کار پرداخته و یا آماری از کودکان خیابانی است که هیچکدام تبیین کننده تعداد کودکان کار در ایران نیست.
چراکه، تعریف کودک خیابانی با کودک کاربه طورکلی متفاوت است. درواقع با وجود اینکه اغلب تحقیقات انجام شده درزمینه کودکان در معرض آسیب و به ویژه کودکان کار در ایران، از واژه کودکان خیابانی در ادبیات خود استفاده می کنند اما حدود 90 درصد کودکانی که خیابانی نامیده می شوند دارای خانه و کاشانه و سرپرست هستند و تنها روزها در خیابان کار می کنند.
از این رو لزوم توجه به این حوزه و وضعیت روحی و روانی کودکان کار به عنوان بخشی از آینده جامعه نکته ای است که نیازمند توجه فراوان است. چراکه، یافته ها حکایت از این موضوع دارد که تفاوت معناداری بین ویژگیهای شخصیتی، تمایلات هیجانی، پارانوییدی، افسردگی، تمایلات ضد اجتماعی، بیقراری و پرخاشگری بین کودکان کار و کودکان عادی وجود دارد که قطعا با نادیده گرفتن آنها جامعه متحمل هزینه های گزافی در بلند مدت خواهد شد.
با توجه به مقوله هایی که به آنها اشاره شد از نهادهای متولی انتظار می رود به جای پاک کردن صورت مساله و توجیه های غیرمنطقی، برنامه ریزی اساسی برای این قشر داشته باشند تا این کودکان هم بتوانند به جای آنکه با دستهای کوچک خود، شیشه ماشینها را پاک کنند، نقاشی بکشند و مشق بنویسند.
*روحالله سلیمانینژاد- کارشناس علوم تربیتی و روانشناسی
No tags for this post.