نقاشان زن از چه زمانی در تاریخ هنر ایران حضور یافتند؟

در فضای زنانگی و مردانگی، زنان به عنوان حداقل نیمی از اجتماع، دارای مرتبه و مقامی هستند که پایگاه قدرت و نظام سلطه در تعریف جایگاه و موقعیت و حدود آنها بسیار تعیین کننده است.
در طول تاریخ ایران به وفور تصویر زنان را مشاهده میکنیم، اما بسیار کم به نام زنان هنرمند و نقاش بر میخوریم، البته بسیار شنیدهایم که زنان ایرانی هنرمندان قابلی بودهاند آن هم فقط در حوزه صنایع دستی و هنرهای ظریفه و بدون ذکر نام و نشانی از ایشان.
حداقل تا قرن بیستم و شکلگیری جنبشهای آزادیخواهانه زنان، این یک اصل در مطالعه تاریخ هنر است که حضور زنان را در حاشیه و در سایه مردان به نمایش بنشینیم. اغلب زنان جز در امور خانه، مشارکتهای عمده ای نداشته اند و از وجودشان در نقاشی، نه به عنوان نقاش، بلکه به عنوان مدل نقاشی استفاده میشد، آن هم برای ثبت زیباییهای چهرهشان در زینت بخشیدن به کاخها و منازل اشراف و طیف مرفه درباری.
بعد از انقلاب اسلامی و ارتقا جایگاه زنان در بینش این دوران و با شکل گیری فضای متکثر گفتمانی، زنان نقاش زیادی در فضای هنر ایران رشد کرده و به ارائه آثار خود بر اساس تمایلات گوناگونشان پرداختند. این نقاشان زن با چنان سرعت و تلاشی حضور اجتماعی خود را تثبیت کرده اند که امروزه به پایگاه مستقل و قدرتمندی در میدان هنری ایران تبدیل شده اند.
هنر در ایران همواره تحت سلطه پارادایمی مرد سالارانه بوده است. اسناد به جامانده در هنر ایرانی حاکی از کنار گذاشته شدن زنان به طور کلی از جهان هنر و تبدیل شدن آنها به موضوعی با هویت ثابت است. در متونی که از شرح حال نقاشان گذشته به جا مانده نشان این پارادایم را میتوان یافت.
اما با گذر تاریخی از حکومتهای ایران تا دوران صفویه و ایجاد اندک آزادیهای اجتماعی، مقوله هنر نیز به تدریج از تنگنای سلطه دربار خارج شد و بعد از آن در دوران قاجار و انقلاب های مردمی این روند دستخوش تغییرات قابل ملاحظهای شد.
از آنجا که عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نقشهای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار میدهند، با توجه به این فرآیندها جایگاه نقاشان زن و حضور آنها در میدان هنر ایران دگرگون شد.
پس از انقلاب 1358 گسترش آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی یکی از مهمترین پیامدهای فرهنگی تغییرات اجتماعی سالهای پس از انقلاب اسلامی بود که فرآیند تولید فرهنگ را تسهیل کرد. ضمن اینکه، در نتیجه فرآیند سازندگی و اصلاحات و اصولگرایی میزان استفاده مردم ایران از رسانههای جمعی نیز افزایش یافت.
تاریخ سیاسی پر فراز و نشیب ایران به تبع شرایط اجتماعی و فرهنگی گوناگون خود، فضای متفاوتی را در دوره های مختلف برای هنرمندان رقم زده است. به مقتضای شرایط موجود حضور زنان در اجتماع و در مقوله فرهنگ و هنر نیز آبشخور این تغییرات بوده است.
در راستای پاسخ به این سوال که نقاشان زن از چه زمانی و چگونه در تاریخ هنر ایران حضور یافتند و این جایگاه تا به امروز چگونه است؟ می توان گفت که چنین به نظر می رسد که زنان در دوران باستان در هنرها و صنایع دستی نقش عمده ای را ایفا میکردند. اما بعد از ظهور اسلام در ایران و شکلگیری درگیریهای مستمر و همچنین محدودیتهای ایجاد شده، حضور اجتماعی آنها نیز در حصار این محدودیتها قرار گرفت.
در دوران مغول و تیموریان، برخی زنان تحت تعلیم استادان و معلمان سرخانه قرار گرفتند. این روند ادامه داشت تا دوران صفوی و روابط با فرنگ که سبب تغییر نگرش در الگوهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد و به تدریج زنان هنرمند پا به میدان هنر نهادند. این رویه در دوران قاجار و پس ازجنبش تنباکو و انقلاب مشروطه گسترده شد.
تشکیل جنبش های آزادیخواهانه و انقلابی زنان علاوه بر احقاق حقوق از دست رفته زنان و دادن حق تعلیم به آنها، حضورشان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را پر رنگ کرد. نقاشان زن در این فضا رشد کردند و با ورود مدرنیته به ایران در دوران پهلوی و حضورشان در دانشگاههای هنری و فضای آکادمیک روز به روز بر تعدادشان افزوده شد.
بعد از انقلاب اسلامی و ارتقا جایگاه زنان در بینش این دوران و با شکل گیری فضای متکثر گفتمانی، زنان نقاش زیادی در فضای هنر ایران رشد کرده و به ارائه آثار خود بر اساس تمایلات گوناگونشان پرداختند. این نقاشان زن با چنان سرعت و تلاشی حضور اجتماعی خود را تثبیت کردهاند که امروزه به پایگاه مستقل و قدرتمندی در میدان هنری ایران تبدیل شده اند.