پیامدهای منفی حاصل از فرآیند صنعتی شدن، سیاست های متمرکز بر رشد اقتصادی، تحول رویکردهای نظری و سیاست های عملی توسعه باعث اهمیت این موضوع شده است.
کیفیت زندگی از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه نظریه پردازن شاخه های مختلف علوم اجتماعی، علوم تربیتی، مطالعات توسعه، پزشکی، جمعیتی، روانشناسی، اقتصاد، کارگزاران سیاست اجتماعی و سایر حوزه ها قرار گرفته است.
بر اساس تعریف، سازمان بهداشت جهانی نیز کیفیت زندگی ادراک افراد از موقعیت در زندگی در متن فرهنگ و نظام های ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات، ارتباطات و نیازهایشان به نحوه ای که به رفاه اجتماعی افراد جامعه مرتبط است.
رسانه از طریق تاثیر گذاشتن بر چهار متغیر واسطهای، سرمایه اجتماعی، تعلق ارزشی، سرمایه فرهنگی، بازاندیشی بر کیفیت زندگی تاثیر گذار است.
برای ارتقای سطح رفاه و کیفیت باید عوامل موثر بر آن را شناسایی کرده و مورد بررسی قرارداد. یک تمایز بسیار روشن در کیفیت زندگی، میان کیفیت زندگی ذهنی وکیفیت زندگی عینی است. اگر هدف توسعه، بهزیستی انسان باشد، یکی از مهم ترین جنبه های این امر مفهوم کیفیت زندگی است.
کیفیت زندگی در چارچوب توسعه پایدار قرار دارد. پیشرفت تکنولوژیک، کیفیت زندگی شخصی و تعامل میان آنها در بطن نظریه توسعه قرار دارند. رسانه ها نیز همگام و همتراز با کیفیت زندگی رشد پیدا کرده اند. از دهه هشتاد قرن بیستم شاهد تغییر و پیشرفت های سریع در حوزه رسانه های ارتباطی و اطلاعاتی و شکل گیری پدیده جهانی شدن هستیم که بسیاری از حوزه های زندگی فردی و اجتماعی افراد را دگرگون ساخته است. قبل از تحولات دهه های 9184 و 9114 میلادی رسانه های جهانی مانند اینترنت و ماهواره که تمام زندگی افراد را در برگرفته باشند وجود نداشته است. اما از این دوران به بعد است که میزان رسانه ها هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت بسیار بیشتر شده اند. تکنولوژی های رسانه ای جدید دامنه گسترش آنها در جهان توسعه یافته روز به روز بیشتر می شود و در حال پیشروی به جهان در حال توسعه هستند.
پیشرفت فناوری های ارتباطی در دهه های اخیر را زمینه ساز تحول شگرفت اجتماعی و شکل گیری جامعه اطلاعاتی محور می داند. در واقع ظهور صنعت جهانی ارتباطات، یک روند ارتباطی که موجب ارتباطات هم زمان و ظهور فضای واحد ارتباطی شده است، پدیده ای نو محسوب می شود که از سه خصیصه فراملی بودن، فراگیر بودن و پیوستگی برخوردار است.
در یک جمع بندی می توان دو دیدگاه در مورد تاثیر رسانه بر کیفیت زندگی استخراج کرد. نخست دیدگاه خوش بینانه و مثبتی که براساس آن هرچقدر میزان دسترسی به رسانه و وسایل ارتباطی بیشتر باشد شاخص های (عینی و ذهنی) کیفیت زندگی وضعیت بهتری پیدا می کنند. از نظر تامپسون، رسانه های گروهی مدرن، انواع و اقسام اطلاعاتی را به ما عرضه می کنند که پیش از این به آن دسترسی نداشتیم.
گیدنز با نگاه کارکردگرایی بیان می کند صنعت ارتباطات باعث فشرده شدن روابط اجتماعی در سطح جهانی شده، به گونه ای که مکان های دور افتاده از هم را به یکدیگر وصل می کند و فاصله زمانی را از بین می برد.
فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی با سرعت برق در کمتر از دو دهه در سراسر جهان گسترش پیدا کرد. در دوران جدید توسعه غرب به واسطه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی غیر استعماری شده است.
دیدگاه دوم برخلاف دیدگاه نخست قائل به این است که نه تنها میزان دسترسی به رسانه باعث ارتقاء کیفیت زندگی (عینی و ذهن) نشده است. بلکه، آن را مورد چالش قرار داده است.
یکی از پایگاه های نظری انتقادی در خصوص تاثیرات و تبعات رسانه، آراء اندیشمندان مکتب فرانکفورت است. در نگاه متفکرانی چون آدرنو و هورکهایمر، افراد در یک فرآیند رسانه ای، تحت تاثیر جدی رسانه های ارتباط جمعی هستند. یکی از انتقادات محوری اندیشمندان مکتب فرانکفورت عقلانیت ابزاری است.
مارکوزه به نقد حیات سرمایه داری و حیات فرهنگی می پردازد؛ سرمایه داری انسان را از بعد کیفی به واسطه ابزار فرهنگی که مهمترین آن رسانه است به بعد کمی تقلیل داده است. همچنین مارکوزه از «خرد ابزاری» یا «خرد تکنولوژیک» یاد می کنند. هورکهایمر نیز معتقد است رسانه های امروز باعث ازخودبیگانگی افراد شده و همچنین فرآیند جامعه پذیری را مختل می کنند.
به صورت کلی می توان اینگونه نتیجه گرفت که همبستگی مثبت و مستقیمی بین سرمایه اقتصادی، تعلق ارزشی (ماتریالیستی و غیرماتریالیستی)، سرمایه فرهنگی، سرمایهاجتماعی با کیفیت زندگی دربین شهروندان شهر تهران وجود دارد.
همچنین بازاندیشی تاثیر منفی بر کیفیت زندگی عینی دارد؛ رسانه به عنوان متغیر مستقل بر بازاندیشی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، تعلق ارزشی مخاطبان تاثیر گذار است. می توان گفت رسانه از طریق تاثیر گذاشتن بر چهار متغیر واسطهای، سرمایه اجتماعی، تعلق ارزشی، سرمایه فرهنگی، بازاندیشی بر کیفیت زندگی تاثیر گذار است.
بر اساس این گزارش، پژوهش «رسانه و کیفیت زندگی» تالیف سیدهفرزانه موسوی از دانشگاه الزهرا (س)، به طور مفصل به این موضوع پرداخته است.
No tags for this post.