نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

انگار جامعه تب دارد

او زاده کرمان است اما بنابر شغل پدرش در تهران ادامه زندگی داده و سال 1356 موفق به اخذ لیسانس رشته روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی شده است.

او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی اش در ایران، عازم انگلستان شد و توانست دو مدرک فوق لیسانس روان شناسی بالینی و ارتباطات انسانی وهمچنین مدرک دکترای روانشناسی بالینی خود را از دانشگاه لندن اخذ کند.

سپس سال 1363 با پایان یافتن دوره تحصیلی اش به وطن بازگشت و کارهای پژوهشی خود را در بخش پژوهش های اجتماعی روانی ریاست جمهوری( آن زمان نخست وزیری نام داشت) و همچنین دانشکده علوم توانبخشی آغاز کرد و در دانشگاه شهید بهشتی نیز به امر تدریس پرداخت. در نهایت  سال 1368 به طور رسمی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی شد.

به بهانه فعالیت های وی به گفتگوی اختصاصی با دکترسیمافردوسی پرداختیم.

چی شد که روانشناس شدید؟ آیاخانواده‌ هم در انتخاب شما تاثیر داشتند؟ 

از ابتدا به این رشته، آدم‌ها و مسائل آنها علاقه داشتم و همچنین دوست داشتم که همواره با آدم‌ها باشم. خانواده در انتخابم تاثیر نداشته اما پدرم در تحصیلات و ادامه دادن آن مشوق بودند. 

در حال حاضر نظر مردم نسبت به مشاوره روانشناسان و رفتن به مطب آنها تغییر پیدا کرده است یا همچنان مانند سابق از روانشناسان فراری هستند؟

هم اکنون سطح اطلاعات مردم نسبت به گذشته به علت خواندن کتاب، استفاده از رسانه ها و حضور در همایش های مختلف خیلی افزایش پیدا کرده است. آنها حداقل می توانند مشکل های اولیه خودشان، همسرشان یا فرزندشان را تشخیص بدهند. این تشخیص اولیه نشان می دهد که سطح اطلاعات مردم جامعه( به ویژه خانم) به حدی رسیده است که می توانند برای ارزیابی و مداوای مشکل خودشان و فرزندانشان به  نزد روان شناسان مراجعه کنند.

خوشبختانه دیگر تفکرهای خرافی، سنتی و نادرست گذشته در میان مردم کمرنگ شده است. مردم دیگر به صورت خرافی به این علم نگاه نمی کنند. سطح آگاهی شان خیلی بالاتر رفته است. در گذشته مردم تصور می کردند اگر فردی به نزد روان شناس مراجعه می کند حتما از یک بیماری روانی رنج می برد یا دیوانه است. امروزه مردم جامعه متوجه شده اند که روانشناسی یک رشته دانشگاهی و یک علم است.

بیشتر مراجعه کنندگان شما چه افرادی هستند؟

بیشتر افرادی که از افسردگی، وسواس، خشم ها و ترس های نهفته وجودشان رنج می برند، به نزد ما مراجعه می کنند. به عنوان مثال گاهی اوقات این افراد از ترس هایی رنج می برند که حتی خودشان هم علت و ریشه آن را نمی دانند. پس از ریشه یابی این ترس ها، آنها تلاش می کنند تا درمانی برای رهایی از آن ترس پیدا کند.

خانم ها یا آقایان برای انجام مشاوره به شما مراجعه می کنند؟و علت اصلی مراجعه این افراد چیست؟

هر دو گروه برای انجام مشاوره به ما مراجعه می کنند اما تعداد مراجعه کنندگان خانم ما بیشتر از آقایان است. آقایان بیشتر به خاطر رفع مشکل های فردی خود (مانند وسواس) و خانم ها بیشتر برای رفع مشکل‌های فرزندانشان به ما مراجعه می کنند.

در حال حاضر وضعیت سلامت روانی جامعه ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

هم اکنون بخشی از مشکلات  مردم جامعه متاثر از مسایل اجتماعی و بخش دیگر آن مربوط به مباحث ژنتیکی، روانی و خانوادگی است. به عنوان مثال در حال حاضر میزان استرس، اضطراب و افسردگی در سطح جامعه ایران زیاد است و در برخی از خانواده ها روابط بسیار خوبی میان زوجین حاکم نیست. ازدواج ها مانند گذشته سامان یافته نیست و آمار طلاق در سطح جامعه افزایش یافته است.

در مقایسه باجوامع اروپایی و غربی، سطح بهداشت روان جامعه ایرانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

قطعا ما هنوز از نظر مشکل های جوامع اروپایی یک پله عقب تر هستیم و مسایل پیش آمده در جامعه ما قابل پیشگیری است. به عنوان مثال هم اکنون بنا بر دلایل مختلفی سن ازدواج در کلانشهرهای ما افزایش یافته است. ما باید کاری کنیم که سن ازدواج در کشورمان کاهش پیدا کند.

منظور از کاهش سن ازدواج، ازدواج کردن در سن 12 تا 13 سالگی نیست. منظور ما این است که دختران مجرد در سن چهل سالگی قصد ازدواج پیدا نکنند. بلکه باید موقعیت هایی برای آنها در جامعه فراهم کنیم تا بتوانند انتخاب خوبی برای ازدواج داشته باشند.

در حال حاضر یکی از مشکل های اساسی ما، پیش روی جامعه ایرانی به سمت کهنسالی است زیرا میزان ازدواج و فرزند آوری در کشور کاهش یافته است.

بسیاری از جوامعی که به سوی پیری پیش می روند، ناگزیر به پذیرش مهاجر می شوند. از سوی دیگر پذیرش مهاجر شرایط خاص خود را دارد. اغلب کسانی که اقدام به مهاجرت می کنند به سوی کشورهایی می روند که شرایط زندگی بهتری داشته باشد.

وی در پایان خاطرنشان کرد،در حال حاضر افسردگی، اضطراب و وسواس در جامعه به میزان بالایی رسیده است و انگار جامعه تب دارد، مسائل روانی دیگر مانند پرخاشگری، ترس نیز به وفور در میان افراد دیده می‌شود که جامعه کمی به کمک نیاز دارد.  جامعه ما باید به فکر آینده اش باشد و کاری کند که مملکتش جوان باقی بماند.

گزارش: فرزانه صدقی

 

 

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل