در دهههای اخیر تحقیقات مشترک بینالمللی بهسرعت در حال افزایش بوده و توانسته است علاوه بر به دست آوردن نفوذ، توجه زیادی را به خود جلب کند. از سال ۱۹۹۱ میلادی تاکنون، تعداد مقالات نوشتهشده با همکاری نویسندگان و پژوهشگران بینالمللی در بین کشورهای پیشرفته با رشدی ده برابری و در کشورهای عضو گروه BRIC با رشدی بیست برابری مواجه شده است. کشورهای گروه BRIC شامل برزیل، روسیه، هند و چین هستند.
درنتیجه مطالعات جدید مشخص شد که هر چه بر تعداد کشورهای مشارکتکننده در یک مطالعه و پژوهش علمی افزوده شود، بر میزان پیروی از قواعد علمی و اصول و عرف تحقیقاتی اضافهشده و از میزان نوآوری در آنها کاسته میشود.
حال سؤالی که پیش میآید، این است که آیا این پیشرفت و همکاری بینالمللی موجب شده است که علم معاصر به مرزهای جدیدی برسد؟ بررسیها نشان میدهد که بسیاری از مطالعات و تحقیقات بینالمللی علیرغم اینکه تلاش میکنند بدیع و جدید باشند، در این مسیر موفق نبوده و با ناکامیهای زیادی مواجه شدهاند.
از سوی دیگر، همانگونه که گفته شد؛ میزان و تعداد مقالات و پژوهشهای بینالمللی در بسیاری از کشورها طی فاصله زمانی سال ۱۹۹۱ تا امروز با رشدی بسیار زیاد روبهرو بوده و این موضوع بهطور خاص در بین کشورهای BRIC دیدهشده و اکثریت این مقالات نیز دارای میزان ارجاع (citation) بالائی هستند.
ایدههای جدید پژوهشی و علمی موجب شکلگیری تحقیقات و توسعه فناوری میشوند. این مطالعات و تحقیقات علمی موجب افزایش فهم ما از جهان هستی شده و بخشهای خالی و شکافهای اطلاعاتیمان را پرکرده و درعینحال مرزهای دانش انسانی را گسترش میدهند. اغلب این پژوهشها منجر به توسعه فنآوریهایی میشوند که کیفیت زندگی را افزایش میدهند.
درحالیکه نوآوری در تحقیقات علمی بسیار ارزشمند هستند، اندازهگیری تأثیرگذاری این موارد خیلی دشوار است. پژوهشها نشان میدهند که نوآوری ممکن است در ترکیبات و مفاهیمی که قبلاً غیر مرتبط بوده، مانند شمع الکتریکی توماس ادیسون و ارابه بدون اسب هنری فورد پیدا شود. بریان اوتزی (Brian Uzzi) از پژوهشگران دانشگاه نورث وسترن Northwestern در این رابطه میگوید: مطالعه تأثیرات و به دست آوردن این نوآوریها همانطور که در مطالعاتی مانند کتاب منشأ انواع (Origin Of Species) چارلز داروین دیده شد، میتواند منجر به کسب مهارتهای بسیار زیاد شود.
اوتزی و همکارانش بهتازگی راهی برای جستجو و اندازهگیری چنین اشکال غیرعادی و غیرمعمول را از طریق مشاهده لیست ارجاع به مقالات، ارائه دادهاند. این تجزیهوتحلیل شامل اندازهگیری فراوانی ترکیبات مرجع مقالات و مقایسه فراوانی آنها میشود. این رویکرد در تجزیهوتحلیل مقیاسهای نوآوری و سازگاری در پایگاههای کتابشناختی مفید است.
وی در این رابطه میگوید: ما این روش را برای مقالات مشارکتی در سطح بینالمللی اعمال کردیم، انتظار داشتیم که نتیجه این بررسی به نقطهای ناپایدار، بدیع و با یکپایه مستحکم متعارف ازنظر پژوهشی تبدیل شود. از سوی دیگر معمولاً مطالعات بینالمللی که با حضور پژوهشگرانی از کشورهای مختلف انجام میشود، به میزان بیشتری از سوی سایر پژوهشگران مورد ارجاع قرار داده میشود. با توجه به وابستگی ملی و نگرش نویسندگان به تولید تحقیقات علمی، ما فرض کردیم که چنین کارهایی ترکیب جدیدتری نیز ارائه میدهند.
با استفاده از تکنیکهای برگشتپذیر چندگانه، تقریباً چهار میلیون مقاله در پایگاه داده وب در بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ میلادی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند تا رابطه بین تعداد کشورهای ذکرشده، تطابق با روشهای علمی و میزان نوآوری این تحقیقات تعیین شود. درنتیجه مشخص شد که هر چه بر تعداد کشورهای مشارکتکننده در یک مطالعه و پژوهش علمی افزوده شود، بر میزان پیروی از قواعد علمی و اصول و عرف تحقیقاتی اضافهشده و از میزان نوآوری در آنها کاسته میشود.
یافتههای این مطالعات تقریباً در علوم اجتماعی نادر است: ما میتوانیم به کمک تکرار مطالعه با استفاده از دادههای مندرج در مرکز اسکوپوس Scopus و همچنین استفاده از یک اندازه کمی متفاوت از خروجیهای ناقص و نشان دادن یافتههای مشابه، یافتههای دو مجموعه داده را تائید کنیم. درنتیجه این مطالعات مشخص شد صرفنظر از مجموعه دادهها، روش خاصی از تجزیهوتحلیل و یا گنجاندن متغیرهای مختلف کنترل، همکاریهای بینالمللی تمایل بیشتری نسبت به مرسوم بودن و پیروی از قواعد علمی صرف دارند. دلیل این موضوع نیز عدم تمایل پژوهشگران و دانشمندانی است که از کشورهای مختلف در یک پروژه همکاری میکنند و تلاش آنها حرکت در چارچوب قواعد است و درنتیجه هیچکس نسبت به ارائه مطالب جدید و خارج از عرف، خطر نمیکند.
ترجمه: احسان محمدحسینی
منبع: natureindex.com
No tags for this post.