درسهایی برای توسعه انرژی تجدید پذیر در ایران
اما تجربه نشان داده است که تنها حمایت کافی نیست و این هوشمندی دولتمردان در طراحی شیوه حمایت است که شکست یا پیروزی کشورها در رسیدن به آرزوهایشان را رقم میزند.
هزینه تولید برق با استفاده از انرژیهای تجدید پذیر هنوز یک مانع جدی بر سر راه توسعه این انرژیها محسوب میگردد. با این وجود سال گذشته رسانهها اعلام کردند در یکی از روزهای تابستان برای اولین بار در تاریخ کشور انگلستان بیش از 50 درصد از مصرف انرژی الکتریکی این کشور توسط منابع انرژی تجدید پذیر تامین شده است. این رکورد حیرت آور در حالی بر جای گذاشته شد که اولین برنامه حمایتی انگلستان از انرژیهای تجدید پذیر با موفقیت چندانی همراه نبود. بدین ترتیب به نظر میرسد اصلاحات انجام شده در برنامههای حمایتی بسیار موثر بوده است.
چرا باید از انرژیهای تجدید پذیر حمایت کرد؟
استفاده از انرژیهای تجدید پذیر مزایای بسیاری را برای دولتها به دنبال دارد. هاشم اورعی، رییس انجمن علمی انرژی بادی ایران در این باره میگوید:«در حوزه انرژی تجدید پذیر اگر دولت حمایت بکند در واقع از خودش حمایت کرده است چراکه اولا مسائل زیست محیطی را در نظر گرفته که اگر دولت این کار را انجام ندهد عواقب اقتصادی و اجتماعی آن بر گردن دولت است و دوم اینکه به طور مستقیم از تلف شدن سوخت های فسیلی جلوگیری کرده، یعنی به جای این که نفت و گاز کشور را بفروشد بیاید و آن را یک پله جلوتر ببرد. برق تجدید پذیر تولید کند و آن را بفروش برساند پس در راستای آن، توسعه پایدار اینجا معنی پیدا میکند. بنابراین حمایت دولت از این فناوری با هدف کمک و صدقه نیست و اگر درست انجام شود هدفش کمک به اقتصاد همان دولت است.» وی در ادامه میافزاید:« ممکن است گفته شود اگر یکی بخواهد انرژی خورشیدی تولید کند، یکی بخواهد انرژی بادی تولید کند، چه ارتباطی با دولت دارد؟ واقعیت این است که مقدار زیادی تحقیق و توسعه در دنیا انجام شده و چون هنوز این فناوری نتوانسته در صنعت مستقر و تبدیل به کالایی اقتصادی شود، بنابراین دولت باید در اینجا نقش یک سیستم تشویقی وحمایتی را ایفا کند تا زمانی که این بخش به سود دهی برسد و بتواند روی پای خود بایستد تا دولت نقش خودش را در ادامه کمرنگ کند.»
توسعه انرژیهای تجدید پذیر نیازمند یک برنامه هوشندانه
هاشم اورعی معتقد است دولت باید یک برنامه حمایتی ده ساله از انرژیهای تجدید پذیر را تدوین کند که از یک حمایت کاملا شدید آغاز شده و نهایتا میزان این حمایتها به صفر برسند. وی با اشاره به برنامههای اجرا شده در دو کشور آلمان و انگلیس میگوید:« انگلیس در حالی توانسته به رکورد پنجاه درصد تولید انرژی الکتریکی از منابع تجدید پذیر برسد که در سال ۲۰۱۲ تنها ۲ درصد انرژی مصرفی اش تجدید پذیر بوده است و در آن زمان آلمان با سهم ۱۳ درصدی انرژیهای تجدید پذیر در کل انرژی مصرفی موجب شد تا انگلستان به فکر اصلاحات در برنامه حمایتی خود بیفتد.» وی در این باره توضیح میدهد:« انگلستان این شرایط را بررسی کرد که چرا ما در این حوزه عقب افتادهایم و به این نتیجه رسید مهم ترین عامل جلو افتادن آلمان سیاست درست تشویقی و حمایتی بوده که دولت آن را تدوین و اجرا کرده اما انگلستان درست و مطلوب این کار را نکرده بود.»
یک الگوی موفق
آلمان به عنوان یک الگوی موفق در حمایت از انرژیهای تجدیدپیر در سطح جهان مطرح است. هاشم اورعی برنامه حمایتی این کشور را اینگونه تشریح میکند:« آلمان برای یک دوره ده ساله برنامه ریزی کرد تا سهم منابع تجدیدپذیر در تولید انرژی کشورش را به متوسط بیست و پنج درصد برساند. پس از آن پتانسل های کشورش را مورد بررسی قرار داد و در مرحله دوم سطح فناوری را در کشورش مورد بررسی قرار داد که فناوری تولید سلول های خورشیدی، فناوری الکتریکی قدرت و تجهیزاتی که اجزای اصلی استفاده ار انرژی خورشیدی هستند امروز در چه وضعی است و برای انرژی بادی هم این کار را انجام داد و بعدا بر مبنای این ها میزان سرمایه گذاری مورد نیاز را انجام داد.» به گفته این استاد دانشگاه صنعتی شریف در برنامه حمایتی آلمان دقیقا میزان رشد و شیوه رشد حوزه انرژیهای تجدید پذیر مشخص شده و میزان سرمایه گذاری صنعتی در هر مرحله از پیشرفت بررسی شده بود. اورعی جایگاه نظام قیمت گذاری در خرید انرژی تجدید پذیر را بسیار مهم دانسته و میگوید:« در آن مقطع دولتمردان آلمانی به دقت محاسبه کردند که انرژی خورشیدی و بادی را به قیمتی بخرند تا تولید کنندگان هر دو نوع انرژی تجدید پذیر به یک مقدار و کمی بیش از تولید کنندگان برق فسیلی سود کنند.» وی معتقد است این کار موجب شد که فناوری رشد کرده و تولید زیاد شود که در نتیجه پس از مدتی هزینه تولد پایین آمد در نتیجه سال بعد قیمت خرید هر دو نوع انرژی را به تناسب کاهش داد. به گفته اورعی این سیاستی بود که در آمریکا نیز در پیش گرفته شد. اما انگلستان در ابتدا سیاستی دیگر را در پیش گرفت بدینصورت که بر اساس قانون تولید کنندگان انرژی فسیلی مجبور شدند به ازاء هر میزان تولید برق فسیلی درصدی را نیز انرژی تجدید پذیر تولید کنند که این سیاست موجب رواج دلالیهای غیر مفید در این حوزه شد و خرید و فروش اسناد مرتبط با تولید انرژی تجدید پذیر رواج گرفت که نهایتا نتوانست به توسعه مورد نظر دولت در این حوزه بیانجامد. بدینترتیب پس از مدتی این کشور نیز روش خود را اصلاح کرد که پیشرفتهای سالهای اخیر را برایش به همراه آورد.