او را در طول این سالها فیلسوف فرهنگ، فیلسوف گفتگو، فیلسوف ما و در آخرین عنوان خادم کتاب نامیدهاند اما بدون اغراق هیچ کدام از این القاب بیانگر همه دغدغهها و خواستههای فکری او نبوده و نمیتواند باشد.
دکتر رضا داوری اردکانی سال ۱۳۱۲ در اردکان یزد بهدنیا آمد و تا پایان دوره اول متوسطه در آنجا به مدرسه رفت، پس از آنکه دوران متوسطه را در اردکان گذراند، در سال ۱۳۳۰ از دانشسرای مقدماتی اصفهان دیپلم گرفت و چند سالی در مدارس شهرهای اردکان،اراک، قم و تهران تدریس کرد. سپس تحصیلات خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶ دکتری فلسفه را به پایان رساند و از همان زمان مشغول تدریس در دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی شد.
وی در سال ۱۳۶۲ به درجه استادی دانشگاه تهران نائل شد، از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۸۵سردبیری مجله نامه فرهنگ را بر عهده داشت. دکتر داوری اردکانی سه دوره و برای فرصت مطالعاتی به فرانسه، انگلیس و آمریکا رفته و در سالهای ۱۳۵۰ و ۵۱ در دانشگاه سوربن پاریس، در سالهای ۱۳۵۶ و ۵۷ در انگلستان و در سالهای ۱۳۶۹ و ۷۰ در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا به مطالعه و پژوهش پرداختهاست.
ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مدیریت گروه فلسفه دانشگاه تهران، سرپرستی کمیسیون ملی یونسکو- ایران و ریاست فرهنگستان علوم ایران مسئولیتهای علمی – اجرایی داوری اردکانی بودهاست.
استاد ممتاز دانشگاه تهران، استاد نمونه کشور، چهره ماندگار کشور، دریافت نشان درجه یک دانش کشور از رئیس جمهوری (سیدمحمد خاتمی)، کسب عنوان فارابیشناس برجسته ایران و دریافت تندیس ویژه فارابی در نخستین جشنواره بینالمللی فارابی، کسب عنوان پژوهشگر برجسته پیشکسوت دانشگاه تهران، دریافت نشان انجمن نویسندگان روسیه، عضویت پیوسته در آکادمی علوم تاجیکستان از سال ۲۰۱۱ (به انتخاب اعضای مجمع عمومی آن آکادمی) و عنوان خادم کتاب از جمله افتخارات رضا داوری اردکانی است. وی همچنین در سال 1396 به عنوان عضو افتخاری مؤسسه فرهنگی ایکوموس ایران معرفی شد.
گفتگوی سیناپرس را با دکتر رضا داوری اردکانی، بخوانید:
چه شد که رشته فلسفه را به عنوان رشته تحصیلی خود انتخاب کردید؟
من از دوران کودکی به خواندن کتاب علاقه بسیاری داشتم. در عنفوان جوانی کتاب «بازیگران عصر طلایی تالیف ابراهیم خواجه نوری» به ویژه فصل مدرس که به جد فصل درخشانی است را مطالعه کردم. در این کتاب و در این فصل،تصویر نابی از چهره مدرس به تصویر کشیده است،از آن زمان تصمیم گرفتم به سراغ علم فلسفه بروم.
اگر بازهم به گذشته بازگردید همین مسیر را انتخاب می کنید؟
از آن زمان تا کنون کتابخوانی، نقد کتاب و تالیف کتاب را رها نکردم و باز هم اگر بتوانم کتاب می خوانم و کتاب نقد می کنم.
در حال حاضر پژوهشگران این رشته چه مشکل هایی پیش روی دارند؟
در این شصت سالی که من با کتاب آشنا شدم نقد کتاب چندان رونقی ندارد و برای اینکه خدمتی به کتاب کرده باشم این کار را انجام می دهم، من با این کار وظیفه دانشجویی خود را انجام داده ام و باز هم اگر بتوانم کتاب می خوانم و کتاب نقد می کنم. مشکل اصلی پژوهشگران و علاقه مندان این حوزه هم همین دیده نشدن و عدم حمایت هاست. شاید یکی از دلایل این عدم توجه، نادیده گرفتن علوم پایه در کشور ما باشد.
برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
کشوری که طالب توسعه است به این درک رسیده که علوم پایه و علوم کاربردی باید در تناسب با هم رشد کنند و در صورتی پیشرفتشان مؤثر و مفید خواهد بود که هماهنگ پیش بروند.
در پایان در مقام یک استاد چه توصیه ای به دانشجویان علاقمند به این رشته دارید؟
من یک دانشجوی ساده ام و با دانشجویی پیر شدم از این رو در همه محافل و صحبت هایی که می کنم می گویم که من استاد نیستم من یک آدم معمولی ام و یک معلم ساده ام. خدمت به کتاب و کتابخوانی وظیفه هر دانشجویی است. نقد کتاب و کتاب خواندن وظیفه ماست و وظیفه دانشجویان است.
گفتگو: هانیه حقیقی
No tags for this post.