در روز دهم سپتامبر سال ۱۹۴۵ میلادی اتفاق عجیبی در یک مزرعه کوچک واقع در ایالت کلرودای آمریکا، رخ داد که خبر عجیب آن پس از مدتی در رسانههای جهان منتشر شد که بر اساس آن؛ یک مرغ به نام مایک به مدت ۱۸ ماه بدون سر؛ زندگی کرده و موجب حیرت و شگفتی عموم مردم شد. داستان زندگی عجیب مایک این بود که صاحب وی، لیود اویسن (Lloyd Olsen) تصمیم داشت وی را کشته و از گوشتش استفاده کند. به همین دلیل با تبر سر وی را قطع کرده و مشاهده میکند این مرغ در ظاهر بدون سر، به حرکت ادامه داده و نمیمیرد.
مرغها مغز کوچکی دارند و بخش عمدهای از آن در پشت چشمهای آنها قرار دارد. تصاویر باقیمانده از مایک نشان میدهد که ضربه تبر بخشی از جمجمه شامل منقار، چشمها و بخشهای فوقانی را قطع کرده اما علیرغم ظاهر بدون سر وی، بیش از ۸۰ درصد مغز این جانور سالم باقیمانده بود.
در حقیقت براثر ضربه بخش اصلی جمجمه این حیوان نگونبخت کنده میشود اما توجه به این نکته بسیار مهم است که رگ زیر گلوئی (jugular vein) و بخش عمدهای از مغز وی سالم باقیمانده و آسیب نمیبیند. این بخشهای باقیمانده برای انجام فعالیتهای اصلی جانور از قبیل تنفس، راه رفتن و گرسنگی، کافی بوده و به این حیوان امکان زنده ماندن را میداد. صاحب این مرغ تصمیم میگیرد آن را به نمایش گذاشته و از این طریق کسب درآمد کند. به همین دلیل به کمک یک سرنگ قطرهچکان و از مجرای گردن حیوان، وی را تغذیه کرده و به مدت ۱۸ ماه تا زمان مرگ مایک، آن را در مناطق مختلف ایالاتمتحده آمریکا به نمایش گذاشته و شهرت زیادی کسب میکند.
یکی از نوادگان این زوج که هنوز در همان محل زندگی کرده و بهواسطه داستانی که برای جدش رخداده بود شناختهشده و مشهور است، در این رابطه میگوید: «پدربزرگ و مادربزرگ من در کنار کار در مزرعه، مرغ و خروس پرورش داده و آنها را در بازار محلی به فروش میرساندند. آن روز یکی از مرغها پس از سربریدن، همچنان دستوپا زده و ظاهراً تصمیم نداشت بمیرد و پدربزرگ من همه مرغهای کشتهشده را در جعبهای قرارداد تا فردا به بازار برده و بفروشد. صبح روز بعد وی در کمال شگفتی مشاهده کرد که این مرغ هنوز زنده است و راه میرود.»
لیود اولسن در آن روز به بازار محلی رفته و بر سرزندهبودن یک مرغ بیسر با عدهای شرطبندی کرده و ظاهراً پول خوبی به دست میآورد و درنتیجه صاحب یک سیرک محلی به وی پیشنهاد نمایش عمومی داده و این موضوع جرقه شهرت بسیار زیاد مایک و صاحب وی شد. در همان ابتدا از دانشگاه ها و مراکز مختلف علمی به سراغ این مرغ آمده و وی را بررسی کردند. نخستین مطالعات علمی انجامشده در این رابطه توسط پژوهشگران دانشگاه یوتا انجام شد که آنها این جانور را مورد آزمایش قرارداد و دهها مرغ دیگر را سربریده و رفتار آنها را موردمطالعه قراردادند. در ادامه داستان این مرغ بیسر بهقدری سروصدا کرد که مجله مشهور لایف، گزارشی مفصل از این رویداد عجیب به چاپ رساند. درنهایت پس از ۱۸ ماه و در بهار سال ۱۹۴۷ میلادی، مایک به دلیل بیتوجهی صاحبش در تمییز کردن مجاری تنفسی و خلطها موجود در آن، از بین رفت.
دکتر تام اسمولدرز (Tom Smulders) پژوهشگر پرندهشناس در دانشگاه نیوکاسل انگلستان، بهتازگی درباره این مرغ نگونبخت به مطالعه پرداخته و میگوید: مرغها مغز کوچکی دارند و بخش عمدهای از آن در پشت چشمهای آنها قرار دارد. تصاویر باقیمانده از مایک نشان میدهد که ضربه تبر بخشی از جمجمه شامل منقار، چشمها و بخشهای فوقانی را قطع کرده اما علیرغم ظاهر بدون سر وی، بیش از ۸۰ درصد مغز این جانور سالم باقیمانده بود.
البته در سال ۱۹۴۶، پژوهشگران دانشگاه یوتا دلیل زندهبودن مایک را اتصال ساقه مغز به بدن میدانستند که چندان درست نبوده و امروزه میدانیم که بخشهای باقیمانده، بسیار بیشتر از ساقه مغز بوده و تقریباً تمامی بخشهای حیاتی مغز این پرنده، سالم مانده بود.
به گفته پژوهشگران وقتی سر یک جانور قطع میشود، ارتباط مغز و نخاع قطعشده و معمولاً جانور به زمین میافتد اما در برخی موارد استثنائی ممکن است حیوان برای چند دقیقه به اطراف دویده و سپس از بین رود.
تکرار ماجرای مرغ بدون سر
روزانه میلیونها مرغ در سراسر جهان برای مصرف گوشتشان کشته میشوند و تنها چندین نمونه مشابه مایک از سال ۱۹۴۵ تا امروز رخداده بود که با جستجو در اینترنت میتوان ویدئوهایی از آنها را مشاهده کرد. یکی از مشهورترین این موارد در کشور نیجریه و در سال ۲۰۱۳ رخداده و آخرین آنها در ماه مارس سال جاری در کشور تایلند ثبتشده است. در هر دو مورد تقریباً اتفاقی مشابه آنچه بر سر مایک آمده بود برای مرغها رخداده و البته از سرنوشت مرغ بدون سر نیجریهای خبری در دست نیست اما مرغ تایلندی بدون سر توانست برای بیش از ده روز زنده بماند.
ترجمه: احسان محمدحسینی
منبع: sciencefocus
No tags for this post.