نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

خالی شدن کلان‌شهرها در پی بحران آب

این در حالی است که کلانشهرهای بزرگ ایران نیز از شرایط آبی مناسبی برخوردار نیستند و با افزوده شدن این جمعیت به کلانشهرهای بزرگ، شرایط تامین آب شهری این کلانشهرها نیز دشوارتر خواهد شد چراکه منابع آب سدها برای تامین آب شهرهای بزرگ اطمینان‏ بخش نیستند و ظرفیت‌های انتقال آب بین حوضه‏‌ای نیز به پایان خط رسیده است. به همین سادگی، کوچ گروهی کلانشهرهای کشور نیز کلید خواهد خورد و این کلانشهرها (تهران، شیراز، مشهد، اصفهان و …) در یک قدمی خالی از سکنه‏ شدن هستند.

اساسا بی توجهی به مباحث مربوط به آمایش سرزمینی یا همان ظرفیت مناطق در اجرای انواع و اقسام پروژه های ملی در بخش‌های مختلف را می توان یکی از دلایل اصلی بروز انواع و اقسام گرفتاری های زیست محیطی حال حاضر کشور از جمله آلودگی هوا، مشکل ریزگردها و کمبود آب دانست.

برخلاف ملاحظات آمایش سرزمین، دیده می شود در منطقه ای که به دلایل جغرافیایی از قدرت لازم برای تامین ذخیره آب برخوردار نبوده است، سد ساخته می شود و پس از یکی دو دهه تبعات زیست محیطی آن نمود پیدا می کند.

راه اندازی صنایع آب بری همچون فولاد و ذوب آهن در مناطقی از کشور مانند خوزستان یا اصفهان که به لحاظ جغرافیایی با میانگین کاهش بارندگی و کمبود آب مواجه هستند، از مصادیق دیگر است یا در بخش کشاورزی، هنوز هم در برخی از مناطق کم آب کشور گندم آبی یا برنج بصورت غرقابی و حتی هندوانه کشت می شود.

دکتر امیر محمودزاده، رییس انجمن آمایش سرزمین ایران در این خصوص گفت: بسیاری از این طرح ها و پروژه های آب بر صنعتی یا کشاورزی و پتروشیمی با فشار سیاسی یک نماینده مجلس به وزیر در یک دوره خاص راه اندازی شده است.

به اعتقاد وی، علت اینکه برای رفع مسایل کشور در حوزه زیست محیطی موفق نیستیم، آن است که نگاه ما به آمایش سرزمینی به جای نگاه آینده پژوهانه بلندمدت، نگاه برنامه ریزی کوتاه مدت به منظور کسب منافع اقتصادی بوده است.

وی در خصوص اینکه آیا طرح آمایش سرزمینی در کشور تهیه شده است می گوید: طرح آمایش سرزمینی به طور کامل در کشور متوقف شده است و اجرای آن به این مفهوم است که ما بتوانیم نمود خارجی آمایش سرزمینی را در طرح های اجرایی مشاهده کنیم، مطالعاتی که در کتابخانه ها خاک بخورد و نتوان از آن بهره برد به معنای این است که این طرح انجام نشده است.

محمود زاده می افزاید: هرچند در برنامه پنجم توسعه، بحث آمایش سرزمین مجددا مطرح و این برنامه توسعه ای از سال 1389 آغاز و با تمدید یکساله تا انتهای سال 1394 اجرایی شد اما باز هم این مبحث به صورت جدی مورد توجه دست اندرکاران نظام اجرایی کشور قرار نگرفت.

وی تاکید کرد: در هیچ پروژه ای ضوابط و پیوست های آمایش سرزمینی رعایت نمی شود.

توجه به آمایش سرزمین و منابع آبی اهمیت دارد

رییس انجمن آمایش سرزمین ایران، بزرگترین چالش موجود در بحث آمایش سرزمین را عدم توجه لازم به مباحث این طرح و مهاجرت افراد به شهرها می داند. عواقب این کار کمبود آب در مناطق مختلف، مهاجرت و حاشیه نشینی شهرها و خالی شدن نوار مرزی شرقی و جنوب و جنوبی شرق کشور از سکنه است، به طوری که بسیاری از مناطق دارای پتانسیل در کشور خالی از سکنه است.

وی با اشاره به اینکه، ایران در یک منطقه خشک و نیمه خشک واقع است تاکید کرد: به طور حتم مدیریت منابع آبی کشور و توجه به آمایش سرزمین و منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار است.

وی با تاکید براین که از بیش از 75 درصد مساحت کشور به صورت صحیح و مناسب استفاده نمی شود، افزود: لذا هنگامی که از کمبود آب صحبت می شود مرتب گفته می شود که بایستی آب را از جنوب یا شمال به فلان منطقه کشور منتقل کنیم، این درحالی است که بایستی انتقال جمعیت به سمت آب صورت گیرد، اینکه بخش عمده ای از سواحل خلیج فارس که به آب دسترسی دارد خالی از سکنه است بسیار تعجب آور است.

پروژه‏‌های انتقال آب، موجب غفلت در مدیریت زمان می ‏شود

داریوش مختاری، یک کارشناس حوزه آب هشدار داد: اجرای پروژه‌های بزرگ شیرین‏‌سازی و انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان و خزر (مازندران) به مشهد، فارس، سمنان و بخش‌هایی از فلات مرکزی نه‌تنها به خالی‏ از سکنه‏ شدن بخش عمده‏‌ای از جمعیت کشور می‌انجامد بلکه اجرای این پروژه‌ها با جذب منابع مالی هنگفت، از اجرای راهکارهای مدیریت مصرف آب شهری (کاهش هدررفت، نصب تجهیزات کاهنده، جداسازی آب شرب از بهداشت و فضای سبز، تعرفه ‏ها، جریمه‏ ها، آموزش و فرهنگ‏ سازی) نیز جلوگیری می‏ کند و یک فرصت ارزشمند را در حوزه مدیریت آب شهری می‌سوزاند.

وی اظهار کرد: جذب اعتبارات بخش آب برای اجرای پروژه‏‌های انتقال آب از یک سو موجب فراموشی و نادیده ‏گرفتن راهکارهای حوزه مدیریت مصرف آب شهری و روستایی می‌شود و از سوی دیگر، امکان تامین اعتبار برای پروژه‌های مدیریت مصرف آب را به طور تقریبی از بین می‌برد.

وی ادامه داد: از این سوی شاید اجرای این پروژه‌ها برای مناطق ساحلی جنوب کشور به ویژه استان بوشهر و هرمزگان، با یک بررسی دقیق و تحلیل منفعت-هزینه سنجیده، اجتناب‏ ناپذیر باشد. اگر چه چنین اقدامی نیز می‏‌باید پس از اعمال مدیریت مصرف آب شهری و روستایی که برای هر استان دست کم چند هزار میلیارد تومان اعتبار اجرایی نیاز دارد، مورد بررسی قرار بگیرد. مساله این است که در یک تحلیل منفعت-هزینه، اعمال مدیریت مصرف برای پایدارسازی تامین آب شهری، آسانترین، ارزانترین، منطقی‏ ترین و دست ‏یافتنی ‏ترین راهکار است.

وی تاکید کرد: اجرای پروژه‏‌های انتقال آب، موجب یک غفلت در مدیریت زمان می ‏شود؛ مبادا خط انتقال آب شیرین به یک قدمی شهرهای مشهد، یزد، شیراز یا سمنان برسد و اما این شهرها به دنبال کم‏ آبی شدید در موقعیت رشد یک باره بیماری ‏های واگیردار همانند وبا، سالک و … قرار بگیرند و تخلیه آن‏ها آغاز شود. همین گونه است که از هم اکنون می‏‌توان گفت زمان کافی برای اجرای درست و اولویت ‏بندی‏ شده پروژه‏‌های شیرین‏ سازی و انتقال آب فراهم نیست و به احتمال زیاد اجرای این پروژه‏ ها باعث هدررفت منابع بودجه عمرانی کشور شود.

وی با تاکید به اینکه چنانچه مبنای عمل، عقلانیت، دانش ‏محوری و مدیریت مبتنی بر دانایی‏ باشد، مطالعات اجرای چنین پروژه‏‌هایی دست کم هفت سال زمان نیاز دارد، عنوان کرد: پرسش این است که چگونه و با کدام مبانی تحلیل منفعت-هزینه، بحث انتقال آب از دریای عمان به مشهد که فقط یک سال مطالعات تعیین خط پروژه آن انجام گرفته است، با اعتباری بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان در دستور کار قرار گرفته است؟ یا اینکه بر پایه کدام مطالعات زیست‏‌محیطی، فنی، اجتماعی و اقتصادی، پروژه شیرین‏ سازی و انتقال آب از خلیج فارس-دریای عمان به استان فارس برای مسیری حدود ۶۰۰ کیلومتر و با اعتباری بیش از ۲۴۰۰ میلیارد تومان با هزینه تمام‏ شده هر مترمکعب آب برابر با ۱۹۵۰۰ تومان در دستور کار قرار گرفته است؟ اگر استقرار صنایع فولاد در فلات مرکزی از ابتدا تصمیم بسیار اشتباهی بوده است، اکنون باید با اشتباهات فزاینده، دوباره راه غیر کارشناسی و غیر عملی را برای تامین آب این صنایع برگزید؟

به گفته وی، باید توجه داشت تسریع در نابودی بقایای حیات وحش کشور از طریق هموارکردن مسیرهای شکار برای شکارچیان به سبب احداث جاده دسترسی خطوط انتقال آب در مناطق شکار ممنوع یا حفاظت‏ شده محیط زیست و سایر مناطق ناهموار رشته کوه‏‌های زاگرس و البرز و همین‏طور امکان نابودی زیست‏‌بوم دریای مازندران، خلیج فارس و دریای عمان به سبب بر جا گذاشتن سه تُن نمک به ازای هر متر مکعب آب نمک‏‌زدایی شده (معادل حدود یک تن آب) و تسریع در نابودی جنگل‏‌های شمال و تجارت احتمالی چوب بقایای جنگل‏ های شمال کشور، از پیامدهای به شدت نگران‏ کننده اجرای پروژه ‏های شیرین‏‌سازی و انتقال آب از دریاست.

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل