یک فیزیکدان نجومی در دانشگاه روچستر در نیویورک به نام "ادم فرانک" و همکارانش در مطالعاتشان به دنبال بررسی تاثیرات تغییرات آب و هوایی ناشی از فعالیت های انسانی بر تمدن های بیگانه بودند.
آن ها با استفاده از مدل های ریاضی مبتنی بر ناپدید شدن چندین تمدن واقعی بر روی زمین (ساکنین سابق جزیره ایستر در اقیانوس آرام)، این موضوع را شبیه سازی کردند که چگونه تمدن های بیگانه مختلف ممکن است در صورت تبدیل کردن منابع طبیعی محدودشان به انرژی، از بین رفته باشند.
پروفسور فرانک در این باره گفت: بررسی تغییرات آب و هوایی ممکن است دیدگاه بهتری در مورد آنچه در حال رخ دادن برای انسان است و همچنین چگونگی برخورد وی با این موضوع در اختیار بگذارد.
وی ادامه داد: جزیره ایستر، مثال مناسبی برای اهداف ماست چون بررسی ها نشان می دهد ساکنین این جزیره منابع طبیعی خود را کاملا مصرف کردند و این امر منجر به گرسنگی و در نهایت پایان تمدن این جزیره شد.
تیم علمی با بررسی تحقیقات پیشین که زوال این تمدن و همچنین تخلیه و مصرف کامل منابع طبیعی جزیره ایستر توسط ساکنان آن را مدلبندی کرده بودند، چهار سناریوی ممکن را برای نابودی تمدن های بیگانه فرضی ارائه دادند که مانند ساکنین جزیره ایستر با منابع طبیعی محدود روبرو بوده اند.
در سناریوی نخست، میزان جمعیت یک تمدن بیگانه طی مدت زمان کوتاهی افزایش بالا می رود و زمانی که موجودات بیگانه انرژی را تا حد زیادی مصرف و گازهای گلخانه ای تولید می کنند ، دمای سیاره آن ها افزایش می یابد. در این جا جمعیت به اوج رسیده و سپس ناگهان افزایش دمای سیاره بقا را برای ساکنین دشوار می کند؛ در نتیجه، میزان جمعیت سیاره کاهش می یابد و فقط کسری از آن زنده می ماند.
سناریوی دوم دانشمندان "پایداری" نام دارد؛ در این جا هم میزان جمعیت سیاره و دمای کلی آن به سرعت بالا می رود و سپس وقتی تمدن متوجه تاثیر مدیریت منابعش بر سیاره می شود، اوضاع کنترل می شود.
به گفته فرانک، برای رسیدن به تعادل، جمعیت این سیاره باید از مصرف منابعی مانند نفت به منابع پایدارتر مانند انرژی خورشید تغییر رویه دهد و در این سناریو تمدن نجات می یابد.
اما سناریوهای سوم و چهارم در این مطالعه، "نابودی" لقب گرفته اند. در سناریوی سوم، مانند سناریوی اول، هم میزان جمعیت سیاره و هم دمای سیاره طی مدت زمان کوتاهی به طور قابل توجهی افزایش می یابد. اما این بار، وقتی ساکنین به دلیل نبود منابع اولیه طبیعی شروع به از بین رفتن می کنند، اوضاع بسیار وخیم است. این که تمدن فقط تا حدی منقرض می شود یا به طور کامل از بین می رود، بستگی به میزان حساس بودن محیط و سرعت واکنش آن به جمعیت در حال افزایش دارد.
در سناریوی چهارم، حتی چنانچه تمدن متوجه شود که در حال آسیب رساندن به محیط زیست است و تلاش هایی را به سمت مصرف منابع پایدار انجام دهد، خیلی دیر شده است. در این جا، تمدن بیگانه شاید شاهد کند شدن موقت سرعت زوال جمعیتش باشد اما در نهایت نابود می شود.
تفاوت بین آینده پایدار و نابودی مرگبار تا حد زیادی به بینش جمعیت این سیاره بستگی دارد و این که آن ها چه قدر زود متوجه شوند که در حال نابودی سیاره شان هستند و این که به چه سرعتی اقدام های پیشگیرانه انجام دهند.
پرفسور فرانک گفت: این تفاوت باید انسان ها را ترغیب کند که تغییرات آب و هوایی را جدی بگیرند و مسئله این است که ما می خواهیم جزء کدام یک از این سناریوها باشیم.
جزئیات این مطالعه در مجله Astrobiology منتشر شد.
منبع: livescience
No tags for this post.