مطالعات جدید پژوهشگران منجر به شناسایی عملکرد هورمونی شده است که اگرچه پیشازاین برای دانشمندان شناختهشده بود اما میزان آن در بدن انسان بستگی مستقیمی با خودشیفتگی و خودخواهی دارد.
یافتههای پژوهشگران نشان میدهد همراه شدن قدرت در کنار خودشیفتگی معمولاً در افرادی که دارای سطح بالایی از هورمون تستسترون هستند بیشتر دیدهشده و این افراد تمایل بیشتری برای رسیدن به جایگاه قدرت از خود نشان میدهند.
به گفته پژوهشگران، وجود هورمون تستسترون در بدن انسان علاوه بر کارکردهای شناختهشده آن، عامل ایجاد حس خودشیفتگی میشود. هورمون تستسترون که بهطور عادی بهعنوان هورمون ویژه مردان شناخته میشد، در بدن زنان نیز به میزان کمتری وجود دارد. زمانی که یک انسان چه مذکر و چه مؤنث دارای میزان بیشازحد هورمون تستسترون باشد، این هورمون موجب بروز ویژگیهای خودشیفتگی یا نارسیسیم (narcissistic tendencies) خواهد شد.
دکتر نیکولا مید (Dr Nicole Mead) سرپرست این گروه پژوهشی درباره یافته فوق، چنین توضیح میدهد: «افراد خودشیفته معمولاً در همه موارد خود را محق میدانند. آنها از دیگران انتظار احترام زیادی داشته و خود را برتر از دیگران و تافته جدا بافته میدانند. این افراد معمولاً از دیگران برای رسیدن به خواستههای خود بهرهبرداری کرده و تنها به خودشان توجه دارند.»
در این مطالعات ۲۰۶ فرد مختلف موردبررسی قرارگرفته و هورمون تستسترون آنها اندازهگیری شد. در ادامه با شناسایی میزان این هورمون در بدنشان، از آنها خواسته شد در قالب گروههای مختلف اقدام به فعالیتهای جمعی کنند که این موضوع همراه با شرایط خاصی بود که در برخی موارد یکی از افراد گروه باید بهعنوان سرپرست انتخاب میشد.
دکتر مید در این رابطه میگوید: «اگرچه داشتن قدرت، بر همه افراد تأثیر مخرب و بدی ندارد اما در گروهی از افراد، این قدرت منجر به بروز رفتارهای ستمکارانه میشود. معمولاً این افراد بیشتر مایل به کسب قدرت هستند.»
یافتههای پژوهشگران نشان میدهد همراه شدن قدرت در کنار خودشیفتگی معمولاً در افرادی که دارای سطح بالایی از هورمون تستسترون هستند بیشتر دیدهشده و این افراد تمایل بیشتری برای رسیدن به جایگاه قدرت از خود نشان میدهند. زمانی که مؤلفه خودشیفتگی توسط قدرت تقویت شود بهعنوان حق بهرهبرداری شناخته میشود. در حقیقت و بهبیاندیگر کسب قدرت در این افراد موجب آمادگی بیشتر برای بهرهکشی از دیگران شده و آنها خود را برای این کار محق میدانند. به اعتقاد سرپرست این گروه مطالعاتی: «قدرت یک ترکیب حیاتی برای زندگی اجتماعی محسوب میشود.»
اگرچه قدرت تخریبگر رسیدن به قدرت در شخصیت برخی افراد، از قرنها پیش برای دانشمندان شناختهشده بود اما نحوه این فرایند همواره بهصورت یک معما باقیمانده بود و کسی نمیدانست چرا رسیدن به قدرت موجب تغییر روحیه برخی افراد میشود. به اعتقاد اعضای این گروه تحقیقاتی، رسیدن به قدرت موجب میشود گروهی از افراد خود را برای انجام هر کاری محق دانسته و این مطالعات را میتوان نخستین نمونه از تحقیقاتی دانست که به حقایق مستتر در افزایش حس خودشیفتگی و تغییر روحیات و عملکرد افراد پرداخته و دلیل تأثیر نامطلوب قدرت را توضیح میدهد.
علاوه بر این، تحقیقات فوق نشان میدهد که اثرات مخرب قدرت به دلیل احساسات خودشیفتگی و خودبرتربینی نیست، بلکه احساسات نارسیسیستی است که بهصورت خاص باعث ایجاد احساس استثمار و حق تقدم برای فرد شده و ممکن است بر کسانی که از قدرت میخواهند به حفظ فاصله شکاف میان خود و دیگران کمک کند، تأثیر داشته باشد.
ترجمه: فاطمه کردی
منبع: spring.org.uk
No tags for this post.