انسان و ترس همواره دستبهگریبان بودهاند و نمیتوان کسی را یافت که از هیچچیز نترسد. بااینوجود ترس به چه دلیل در وجود ما شکل میگیرد؟ ترس در حقیقت واکنش طبیعی بدن در مقابله با شرایط خطرساز است. مغز انسان در کسری از ثانیه نشانههای خطر را شناسایی کرده و سیگنالهای مربوط را برای حفاظت از ما به تمام بدن ارسال میکند.
این امر در طی چندین قرن موجب بقای انسان شده است ولی در بسیاری از موارد نیز این سیگنالها فریبنده بوده و موجب شدهاند که بدن انسانها سیگنال ترس را بهاشتباه برای موارد غیر ترسآور دریافت کند. این دسته از ترسها که برخی از اوقات فوبیا میشوند، میتوانند برای بشر خطرناک باشند.
برای مثال بسیاری از انسانها ترس از عنکبوت دارند و این ترس به این معنی است که آنها در ضمیر ناخودآگاه خود عنکبوتها را بهمراتب بزرگتر از چیزی که هستند میبینند. این ترس تنها در این زمینه نیست و در موارد دیگر نیز این اغراق مغزی به چشم میخورد. برای مثال بسیاری از افراد در مقابل دیدن حفرههای کنار هم مانند کندوی عسل و یا حبابهای شکلگرفته روی قهوه، وحشتزده میشوند. این امر موجب میشود که بدن آنها هشدار ترسی را دریافت کند که واقعی نیست.
تحقیقات نشان دادهاند که ترس از این حفرههای منظم بهواسطه یادآوری ساختار قرارگیری حشرات سمی در انسان به وجود آمدهاند. این امر نشان میدهد که ترس در چندین نسل در انسان نهادینه شده است و به همین دلیل نیز ریشهای قدیمی دارد. بر اساس پژوهشهای انجام شده، این نوع از ترس میتواند 16 درصد از تمامی انسانهای زمین را شامل شود.
البته نوع جدیدی از ترس نیز در دنیای امروزی ما شکلگرفته است که موجب میشود تا رویکردی متفاوت را در مغز شاهد باشیم. برای مثال در یک نظرسنجی انجام شده مشخصشده است که بیشترین ترس انسانهای مدرن، فساد اداری مقامات دولتی است. درحالیکه مواردی مانند زامبیها، روح و غیره در ردههای بسیار پایینی در جدول ترس انسانها قرار دارند.
ترس قرار است تا یک مورد کاربری برای بقای بشر باشد ولی ترسهای کهنه تنها عصبی بودن را برای ما به ارمغان میآورند. به قول بنجامین روزولت، تنها چیزی که باید از آن ترسید، خود ترس است. انسان امروزی بیشتر ترس غریزی دارد تا ترس اکتسابی و همین امر نشان میدهد که ما بهصورت همزمان هم بسیار تکاملیافته هستیم و هم بسیار بدوی.
منبع: theatlantic
ترجمه: احمد محمدحسینی
No tags for this post.