این گروه بیماران روانی، مردانی هستند که خود را زن میدانند یا زنانی هستند که خود را مرد میپندارند. بیمارانی که اغلب زندگی شان با ناملایمتهای زیادی در حال سپری شدن است؛ آنها ناچارند بر اثر نا آگاهی جامعه و خانواده شان نسبت به این اختلال، نگاه های تحقیرآمیز اطرافیان را تحمل کنند.
این در حالی است که بیماری ترانس سكشوال (TS) از اختلالات روانپزشكی به حساب می آید و با استناد به ماده واحده لایحه قانونی سازمان بهزیستی مصوبه سال 59 شورای انقلاب و آییننامه اجرایی مصوبه هیات وزیران در تاریخ سوم خرداد سال 1371 مسوولیت افرادی كه در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند به بهزیستی واگذار شده است.
از سال 1379 كمیته ساماندهی اختلال هویت در چهار بخش كمیته حقوقی، درمان و دارویی، بخش آموزشی و پژوهش و اطلاعرسانی تشكیل شده و از سال 85 نیز كمك هزینه درمان این افراد از سوی دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی پرداخت میشود.
احمد خاکی، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران در پاسخ به این سوال که برای افراد دارای اختلال جنسیتی چه اقدامهای حمایتی انجام شده است، گفت: برخی میگویند که آنها نیاز به مرکز نگهداری دارند اما اصلا درست نیست که مرکز نگهداری برای این افراد وجود داشته باشد؛ بلکه مراکزی برای حمایت از این افراد لازم است. مرکز نواب بهزیستی برای حمایت از این افراد است. آنهایی که TS یا نارضایتی جنسی دارند میتوانند به این مراکز مراجعه کنند، به این افراد مساعدتهای مالی یا خدمات حقوقی نیز تعلق میگیرد؛ یعنی اگر نیاز به خدمات داشته باشند به آنها تعلق میگیرد.
وی افزود: اگر این افراد نیاز به مشاوره داشته باشند حتی بدون مراجعه تحت حمایت قرار میگیرند. این افراد از طریق تماس با شماره ۱۲۳ میتوانند از خدمات مشاورهای برخوردار شوند. انجمن حمایت از افراد TS یا نارضایتی جنسی نیز در این زمینه فعالیت میکند و در تهران به این افراد خدمات ارایه می دهد.
وی ادامه داد: بهزیستی وظیفه دارد که به این افراد کمک کند، حتی تا سقف ۲۵ میلیون تومان نیز برای ارایه خدمات درمانی به آنها مساعدت مالی میشود؛ البته مبلغی که این افراد باید برای جراحی و تغییر جنسیت هزینه کنند چندین برابر این مبلغ است.
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران تاکید کرد: آمار دقیقی در رابطه با مراجعه کنندگان TS وجود ندارد، نمیتوان تعداد دقیق این افراد را اعلام کرد. بزرگترین معضل بهزیستی در رابطه با افرادی که اختلال جنسی دارند این است که این افراد از طرف خانواده خود درک نمیشوند چرا که درک این افراد اولین گام درمان آنها است.
وی تصریح کرد: گاهی خانوادهها به دلیل اینکه این بیماری را نمیشناسند با روح و روان فرزندان خود بازی میکنند که همین مساله موجب تشدید این اختلال میشود. افرادی داریم که در مراجعه به مرکز نواب عدم درک خانواده را بزرگترین مشکل خود عنوان میکنند؛ بنابراین لازم است که افراد دارای اختلال جنسی در این رابطه نیز حمایت شوند.
ترانس سكشوال چیست و چه پیامدهایی به همراه دارد؟
دکتر عارف مرادی، فوق تخصص ناباروری و ناتوانی جنسی مردان در این خصوص گفته است: به زبان علمی ترانس سکشوال فردی است که هماهنگی بین ظواهر جسمی و جنسیت خود را قبول ندارد. در ذهن این فرد بین این دو تضاد شدیدی وجود دارد. نکته مهم و قابل توجه به خصوص در نگاه اطرافیان اینجاست که خود فرد نمی تواند در مورد این تضاد تصمیم بگیرد بلکه ذهن ناخودآگاه او را به این سمت هدایت می کند. این پدیده از جنبه روانی بسیار عمیقتر از یک توهم ساده است.
وی افزوده است: معمولا فرد ترانس سکشوال از تضادی که در ظاهر و باطنش وجود دارد بسیار در عذاب است. اغلب این افراد دنبال پیدا کردن راهی هستند که روحشان را از جسمی که به آنها تعلق ندارد نجات دهند. معمولا این افراد از همان دوران کودکی (از 5 تا 10 سالگی) به این اختلاف و تضاد شدید درونی پی می برند اما این تضاد برایشان کاملا نامفهوم است. دختران به فوتبال و بازی های پسرانه توجه نشان می دهند و پسران هم به عروسک بازی و لباس های دخترانه اما از آنجا که شناخت و آگاهی کافی در جامعه در مورد این پدیده وجود ندارد، پدر و مادر اغلب خیلی ساده از کنار این ناهماهنگی می گذرند و همه چیز را می گذارند به حساب کودکی و اجازه میدهند این تناقض روانی با کودک رشد کند.
به گفته وی، ترانس سکشوالها زمانی که به سن نوجوانی می رسند اغلب با مشکلات خانوادگی روبرو می شوند. آنها ناچارند علاوه بر تحمل بحرانی که روز و شب ذهنشان را درگیر کرده است با تذکرهای مدام خانواده کنار بیایند و نگاه تحقیرآمیز اطرافیان حتی خواهر و برادر را تحمل کنند. آرامش در خانه در انتظار آنها نیست. از سوی دیگر، جامعه نمی تواند بپذیرد فردی که هویت زیست شناختی اش مردانه است رفتاری زنانه داشته باشد و برعکس! همین امر باعث می شود که این افراد همیشه در خلوت خود دنبال پیدا کردن راهی برای گریز از جسمشان باشند.
وی یاد آور شده است: این افراد برای رهایی از بحرانی که روز به روز بیشتر در مشکلات آن غرق می شوند، حاضرند دست به هر اقدامی بزنند، همه آنها دنبال راهی برای درمان هستند و اگر در مسیر درست قرار نگیرند به مشکلات جبران نشدنی برمی خورند. دلیل خیلی از خودکشی های این افراد ، ناتوانی در پیدا کردن همین مسیر است.
رفتار درست کدام است؟
رفتارهای پدرو مادری که ناگهان متوجه اختلال هویتی جنسی در فرزندشان می شوند معمولا درست نیست. البته چندان هم دور از انتظار نیست چرا که ناگهان باید بپذیرند فرزندشان که تا دیروز دختر دوستداشتنی شان بود حالا قرار است یک مرد باشد یا برعکس. در نتیجه معمولا واکنشها تند و مخالفت جویانه است اما این رفتار کاملا مردود است چرا که این افراد بیش از هرچیز به حمایت روانی نیاز دارند. آنها در این شرایط نیاز دارند که کسی حرفشان را بفهمد، احساسشان را درک کند و درون آشفته و پریشان آنها را آرام کند بنابراین اگر از طرف پدر و مادر حمایت نشوند به بیرون از خانه و دوستان همدردشان پناه می برند. در این شرایط بهتر است پدرو مادر قبل از هر واکنشی چه موافق و چه مخالف با مشاور و روانپزشک مشورت کنند و میزان جدی بودن ماجرا را بررسی کنند چون گاهی این روحیات صرفا یک رفتار گذراست و عمق زیادی ندارد اما در مواردی که مشکل جدی است باید به کمک متخصص به این افراد کمک کرد تا از بحرانی که با آن مواجه هستند به بهترین شکل رهایی پیدا کنند.
جراحی، ابتدای راهی دشوار
اقدام به جراحی برای تغییر جنسیت همیشه در پس ذهن ترانس سکشوالها به عنوان راهی برای رهایی از زندان جسمشان است. این افراد حتی گاهی از اینکه چنین عملی وجود دارد بی خبرند اما مدام از آنها میشنویم که میگویند هر شب با این آرزو به خواب میروند که صبح روز بعد خودشان را در جنسیت مقابل ببینند. وقتی این افراد اطلاع پیدا می کنند که چنین عملی انجام میشود مصرانه و اغلب عجولانه میخواهند آن را انجام دهند. البته این اصرار چندان هم بیپایه نیست چون این افراد با ناراحتی و مشکلات بسیاری درگیر هستند. آنها غیر از فشار روانی شدیدی که با تحمل آن زندگی می کنند مدام باید فشار رفتار و نگه های منفی دیگران را هم تحمل کنند. از طرف دیگر با انگ همجنسگرایی که همیشه در کمین آنهاست نیز کنار بیایند اما با وجود همه این دلایل از آنجا که S.R.S یا عمل جراحی تغییر جنسیت عملی است بسیار پیچیده که عوارض متعددی را هم در پی دارد و از آن مهمتر اینکه راه برگشتی بعد از انجام آن وجود ندارد، این افراد باید آگاهانه و بعد از بررسی های دقیق تصمیم به این عمل بگیرند. افرادی که تن به چنین عملی می دهند باید بدانند که هرگز فرزند بیولوژیک نخواهند داشت، البته اغلب این افراد تمایلی برای بچه دار شدن ندارند چرا که نگرانند فرزندی با مشکلاتی مثل خودشان داشته باشند.
گزارش: فرزانه صدقی
No tags for this post.