به اعتقاد کارشناسان، نوسان های نرخ ارز طی ماههای گذشته موجب کاهش کیفیت زندگی در اقشار مختلف مردم شده و سلامت روانی مردم جامعه را نشانه گرفته است؛ توانایی نداشتن مالی، در نتیجه پایین آمدن کیفیت و رفاه زندگی عاملی است که سلامت روان افراد را به خطر می اندازد و به ترویج روحیه ناامیدی و افسردگی و یاس دامن میزند.
اصغر ایزدی جیران، انسان شناس، نوسان های ارزی را مصادف با نوسان های جسمانی، نوسان های روانی و نوسان های خانوادگی دانست و گفت: در پی هر یک از موجها با خیزهای ارز، و به تبع آن افزایش قیمت های زنده ماندن، ما شاهد سقوط آزاد در کیفیت همه ابعاد زندگی جامعه هستیم. قیمت کنونی زیستن با خیزش ارز بالا رفته و منجر به حالت ذهنی و روانی بیچاره تر شدن برخی اقشار شده است، که مفهوم آن گرسنه تر شدن، بیمارتر شدن، عصبانی تر شدن و در نهایت و گاهی معتادتر شدن افراد است.
وی به پیامد نوسان های ارز اشاره کرد و گفت: این نوسان های ارز ضمن دگرگونی شدید فردی( اوراق کردن جسم و مضطرب کردن روان)، دگرگونی در سطح خانواده(حرکت به سمت خشونت بیشتر) نیز ایجاد می کند که همگی میتوانند به ترتیب بهعنوان فرایندهای فروپاشی جسمانی، روانی و اجتماعی تعبیر شوند. گرسنگی، بیماری، خشونت خانگی، فروپاشی خانواده، تضعیف و ناقص کردن جسم، عقبماندگی جسمی، زوال روان، و فروپاشی از سطح فرد تا خانواده، همگی زاییده بیپولی و نوسان های ارزی، کم شدن پول است.
در پی هر یک از موجها با خیزهای ارز، و به تبع آن افزایش قیمت های زنده ماندن، ما شاهد سقوط آزاد در کیفیت همه ابعاد زندگی جامعه هستیم. قیمت کنونی زیستن با خیزش ارز بالا رفته و منجر به حالت ذهنی و روانی بیچاره تر شدن برخی اقشار شده است، که مفهوم آن گرسنه تر شدن، بیمارتر شدن، عصبانی تر شدن و در نهایت و گاهی معتادتر شدن افراد است.
تاثیر بازار متلاطم بر سلامت روان مردم
اصغر کیهان نیا، روانشناس و مشاور خانواده در این زمینه گفت: بحرانهای اقتصادی و نابسامانیها به امنیت روانی آدمها بستگی دارد که شرایط زندگیشان چه قدر ایده آل است. نیاز به امنیت اقتصادی اولین چیز برای داشتن یک زندگی ایده آل است. وقتی در جامعه ای دائما قیمتها و قوانین تغییر پیدا کند انسانها دچار ناایمنی میشوند. برای اینکه شاهرگ حیات یک زندگی اقتصاد است و آدمها بر اساس توانایی اقتصادیشان برنامههای کوتاه مدت یا میان مدت تنظیم میکنند. حال اگر چنانچه قیمتها دائما تغییر پیدا کند مسلما مردم دچار نا ایمنی و اضطراب و نگرانی و اگر شرایط اقتصادی شان خوب نباشد حالت استیصال به افراد دست می دهد و این وضعیت استیصال است که گاه گاهی منجر به خودکشی می شود.
وی افزود: قیمتها در مملکت ما به علت ورود کالاهای وارداتی بستگی به قیمت ارز دارد. در واقع هر چقدر که نرخ ارز بالا برود قیمتها هم بالطبع بالا میرود و با توجه به اینکه درآمدها ثابت است یا اینکه حداکثر در هر سال حقوق کارگرها یا کارمندها ده درصد افزایش پیدا می کند، اگر قیمت ها و میزان تورم بین سی تا پنجاه درصد تغییر پیدا کند میزان دخل و خرج مردم باهم هماهنگی ندارد و در واقع اینها بر امنیت روانی مردم تاثیر میگذارد.
وی بیان کرد: این نوسان های ارزی باعث می شود بین زن و شوهرها و فرزندان شان اختلافات زیادی به وجود میآید زیرا فرزندان نیاز به درآمد بیشتری دارند اما رئیس خانواده به دلیل شرایط بد اقتصادی نمیتواند خواسته فرزندان یا همسرش را تامین کند. پس اختلاف خانوادگی هم به وجود میآید. یعنی بین والدین و فرزندان از یک طرف و بین پدر خانواده با همسر از طرفی دیگر مساله و اختلاف به وجود می آید، چرا که همسر و فرزندان نیاز مالی دارند اما به دلیل بالا رفتن قیمت ها و عدم توانایی در پرداخت این عامل سبب به وجود آمدن اختلافات و آسیب در خانواده می شود.
ضعف در ایجاد اشتغال جوانان
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا هم گفت: وضعیت نظام ارزی بدون بررسی حوزه های دیگر سیاست های اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نیست. تلاشهای کنونی برای کنترل لجام گسیختگی ارز اقدامی موقتی است که چنانچه به ریشههای شکل گیری آن پرداخته نشود راه به جایی نمی برد حتی ممکن است، وضعیت کنونی تشدید شود.
وی افزود: رشد ناهنجاریهای اجتماعی و جرایم، حکایت از فرسایش بافتهای اجتماعی و نشانه فروریزی سرمایه های اجتماعی در کشور است. در حال حاضر اعتماد اجتماعی تا حدی فرسوده شده است. متاسفانه کمرنگ بودن نقش مردم در تصمیم گیری های کلان اقتصادی مسبب ایجاد نظام ناکارآمد اقتصادی است که باعث شده تولید در کشور یک فعالیت پرهزینه و پر ریسک شود. ما سالانه بالغ بر یک میلیون جوان داریم که اکثرا از فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند و نیاز به وارد شدن به چرخه کار دارند اما امکان ایجاد اشتغال برای آنها میسر نیست. از هر چیزی مخرب تر برای امنیت کشور احساس تحقیر شدن فقرا است.
راغفر راه حل بیرون رفتن از این مشکلات را شناسایی عواملی که ما را به اینجا کشانده مانند فرسایش سرمایه اجتماعی، فرسایش اعتماد در جامعه، فرسایش اخلاق در جامعه و … ؛ همچنین جلوگیری از ساز و کارهایی که منجر به نابرابری میشود ؛ همراه با اتخاذ سیاست هایی که به صورت کاملا شفاف به تصحیح نظام بانکی و کاهش نابرابری بیانجامد و اصلاح قانون اساسی و مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری ها و در نهایت واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی دانست.
گزارش: فرزانه صدقی
No tags for this post.