به گزارش سیناپرس به نقل از سلامت نیوز،تغييركاربري جنگل به باغ و مزرعه، راهسازي و ايجاد خطوط انتقال گاز، انتقال آب از رودخانههاي زاگرس، تجارت سياه زغال و آتشسوزي كه بهدست انسانها انجام ميشود دركنار كاهش نزولات جوي، نفس زاگرس را بريده است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون در ادامه نوشت: براساس آمار يك ميليون و سيصد هزار هكتار از جنگلهاي زاگرس تنها درهفت سال گذشته تخريب شده است.
از سال 88 تاكنون كه سازمان حفاظتمحيطزيست رصد بر جنگلهاي زاگرس را برعهده گرفته است، آتشسوزي، انحراف سرشاخههاي آب، تغييركاربري و خشكسالي موجب از بين رفتن حدود يك ميليون و سيصد هزار هكتار از عرصه جنگلي زاگرس شده است. اين ميزان از جنگلهاي زاگرس تنها بهدلايلي كه عنوان شد از بين رفته و دلايل ديگري همچون كرم چوبخوار و آفت جز آن محسوب نميشوند.
جنگلهاي زاگرس آهسته آهسته درحال تبديل شدن به مزارع و باغ هستند. کشاورزان زاگرسي با شخمزدن جنگلها موجب ازبين رفتن آنها شدهاند. بهگفته كارشناسان شخم زدن سطح منابع طبیعی و جنگلها سبب میشود تا قسمتهای زیرین خاک در معرض جریان هوا قرارگيرند و رطوبت خود را از دست بدهند که این مساله موجب خشكي درختان و تخريب تدريجي جنگلهاي زاگرس خواهد شد. جنگلزايي در ايران شروع شده و هر روز بر شدت آن افزوده ميشود؛ براساس آمار در 70 سال گذشته هفت ميليون هكتار از جنگلهاي زاگرس از بين رفته و درحال حاضر تنها پنج ميليون هكتار جنگل در زاگرس باقي مانده است. بسياري وزارتخانهها با تصميمات غيركارشناسي موجب از بين رفتن هزاران هكتار از جنگلهاي زاگرس شدهاند. بهعنوان مثال، جهادكشاورزي در جنگلهاي زاگرس بهصورت مجاني زمين و آب را در اختيار كشاورز و باغدار قرار ميدهد كه به كشاورزي بپردازند. درخت بلوطي راكه عمر 500 سال ميكند و ريشه در آب دارد و نيازي به آبياري ندارد،قطع ميكنند؛ جنگل را به باغ تغيير كاربري ميدهند و در آن درخت سيبي ميكارند كه عمر نهايت 15 ساله دارد و براي توليد يك كيلو ي آن 840 ليتر آب نياز است.
تمامي اين فجايع تحت عنوان «معيشت مردم» انجام ميشود. حال پرسش اين است كه اين چه معيشتي است كه طبيعت را به تاراج ببريم و محصولي توليد كنيم كه صرفه اقتصادي نداشته باشد؟در نهايت نيز يك معيشت ناپايدار بيش نيست.يكي ديگر از عوامل نابودي زاگرس، آتشسوزي جنگلها در فصول گرم سال است. هرساله شاهد آتشسوزيهاي بسياري در جنگلهاي زاگرس و از بين رفتن صدها هكتار جنگل در اثر آتشسوزي هستيم. بهگفته ريیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری،بهطور معمول 70درصد آتشسوزیهای کشور در جنگلهای زاگرس رخ ميدهد. آتشسوزي بلاي جان زاگرس شده است؛ چرا كه امكان احياي برخي از اين جنگلها ديگر وجود ندارد.
برخي جنگلهاي زاگرس بهدليل قرارگيري در كمربند خشك ايران، ابتدا بايد بهشكل مرتع احيا شوند كه حداقل 50 سال زمان نياز دارد و متاسفانه بايد گفت تنها در برخي مناطق ميتوانيم مرتع داشته باشيم و ديگر خبري از جنگل نيست زيرا احتمال رشد بلوط در كمربند خشكسالي صفر درصد است.
كاهش نزولات جوي، برداشت بيرويه آب و انسان عوامل مرگ تدریجی جنگلهای زاگرس هستند. جنگلهاي زاگرس درحالي بهدست انسانها تخريب ميشوند كه نظارت مسئولان بهاندازهاي ضعيف است كه ميتوان گفت، نظارتي وجود ندارد.
يكي از تجارتهاي پرسودي كه پاي انسانها را به نقاط بكر زاگرس باز كرده، تجارت زغال است. زغالگیری همچون آفت كرم چوبخوار بهجان زاگرس افتاده است.
بارها خبر اكتشاف محمولههاي زغال در زاگرس را شنيدهايم اما اين بازي اكتشاف همچنان ادامه دارد. طبق قانون تهیه، حملونقل و استفاده از درختان برای درست کردن زغال ممنوع است. پايان دادن به تجارت سياه زغال در زاگرس مستلزم فرهنگسازی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و همچنین ايجاد معيشتهاي جايگزين براي جوامع محلي است. شنيدهها حاكي از آن است كه بخش عمدهای از زغالهاي درختان زاگرس در رستورانها و مجتمعهاي تفريحي بينراهي و … مورد استفاده قرار ميگيرند. توسعه ناپايدار، يكي ديگر از دلايل تخريب زاگرس است.
هزاران درخت براي احداث جاده يا خطوط انتقال گاز قطع ميشوند. در چند سال اخير شرکتهای خطوط انتقال نفت و گاز در تمامي بخشهاي زاگرس به تخريب جنگلها مشغولند و سازمان حفاظت محيطزيست بهتنهايي توان مقابله با آنها را ندارد.
خطوط انتقال گازعلاوهبر اينكه طبیعت بکر و دستنخورده زاگرس را نابود ميكند بهدليل گردوغبار ناشي از انفجارها باعث خشكيدگي درختان نيز ميشود. پيري معضلي است كه بهتازگي به ليست مشكلات جنگلهاي زاگرس افزوده شده است. براساس تحقيقات انجام شده، پديده پيري درختان بهدليل حمله آفات و خشکسالیهای متوالي، ريزگردها و … رخ داده است. عواملي كه انسان در بهوجود آمدن آن تاثير بسياري داشته است. پيرشدن زاگرس پيامدهاي منفي بسياري براي اين جنگلها دارد. شايد خطرناكترين آنها نزديك شدن تاريخ مرگ زاگرس است. حال پرسش اين است درصورت مرگ زاگرس، آيا جايگزين مناسبي براي اين منبع غني طبيعي وجود دارد؟
احمدرضا محرابیان، استادیار اکولوژی گیاهی دانشگاه شهید بهشتی به ایسنا درباره وضعيت جنگلهاي زاگرس گفت:«متاسفانه بیماری «زغالبلوط» در زاگرس جنوبی و زاگرس میانی بسيار جنگلها را تخریب کرده است و باید چاره عاجلی برای این مشکل اندیشید.برای درمان بلوطهایی که به این بیماری دچار شدهاند، باید از روشهای سازگار با محیطزیست مانند کنترل بیولوژیک و کاهش تنشهایی که سبب آسیب به گونههای درختی میشود، استفاده کرد؛ البته متاسفانه در حال حاضر کنترل بیولوژیک فقط به صورت محدود در شرایط آزمایشگاهی انجام میشود.
کاهش ریزگردها، مبارزه با قارچها و آفتها در مراحل اولیه از شیوههای کنترل آفات است. به نظر میرسد که استفاده از تجارب دیگر کشورها در این زمینه نیز موثرباشد اما در حال حاضر حداقل کاری که میتوان انجام داد، کاهش تنشهای محیطی بر اکوسیستم درختزار زاگرس است.با نمونهبرداریهای منظم و تصادفی درختان میتوان دریافت که در چه مرحلهای از حمله آفات و تنشهای محیطی قرار دارند.سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست اقداماتی را برای حفظ درختان بلوط در منطقه زاگرس انجام دادهاند اما برای از بین بردن بیماری «زغال بلوط» و حفظ جنگلهای زاگرس نیازمند عزم جدیتر و بودجههای بیشتري هستیم؛ همچنین هر گونه روش مبارزه با این بیماری باید کنترل شده و با نظارت و اجماع همه متخصصان و افراد صاحب تجربه در این زمینه باشد».
No tags for this post. به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون در ادامه نوشت: براساس آمار يك ميليون و سيصد هزار هكتار از جنگلهاي زاگرس تنها درهفت سال گذشته تخريب شده است.
از سال 88 تاكنون كه سازمان حفاظتمحيطزيست رصد بر جنگلهاي زاگرس را برعهده گرفته است، آتشسوزي، انحراف سرشاخههاي آب، تغييركاربري و خشكسالي موجب از بين رفتن حدود يك ميليون و سيصد هزار هكتار از عرصه جنگلي زاگرس شده است. اين ميزان از جنگلهاي زاگرس تنها بهدلايلي كه عنوان شد از بين رفته و دلايل ديگري همچون كرم چوبخوار و آفت جز آن محسوب نميشوند.
جنگلهاي زاگرس آهسته آهسته درحال تبديل شدن به مزارع و باغ هستند. کشاورزان زاگرسي با شخمزدن جنگلها موجب ازبين رفتن آنها شدهاند. بهگفته كارشناسان شخم زدن سطح منابع طبیعی و جنگلها سبب میشود تا قسمتهای زیرین خاک در معرض جریان هوا قرارگيرند و رطوبت خود را از دست بدهند که این مساله موجب خشكي درختان و تخريب تدريجي جنگلهاي زاگرس خواهد شد. جنگلزايي در ايران شروع شده و هر روز بر شدت آن افزوده ميشود؛ براساس آمار در 70 سال گذشته هفت ميليون هكتار از جنگلهاي زاگرس از بين رفته و درحال حاضر تنها پنج ميليون هكتار جنگل در زاگرس باقي مانده است. بسياري وزارتخانهها با تصميمات غيركارشناسي موجب از بين رفتن هزاران هكتار از جنگلهاي زاگرس شدهاند. بهعنوان مثال، جهادكشاورزي در جنگلهاي زاگرس بهصورت مجاني زمين و آب را در اختيار كشاورز و باغدار قرار ميدهد كه به كشاورزي بپردازند. درخت بلوطي راكه عمر 500 سال ميكند و ريشه در آب دارد و نيازي به آبياري ندارد،قطع ميكنند؛ جنگل را به باغ تغيير كاربري ميدهند و در آن درخت سيبي ميكارند كه عمر نهايت 15 ساله دارد و براي توليد يك كيلو ي آن 840 ليتر آب نياز است.
تمامي اين فجايع تحت عنوان «معيشت مردم» انجام ميشود. حال پرسش اين است كه اين چه معيشتي است كه طبيعت را به تاراج ببريم و محصولي توليد كنيم كه صرفه اقتصادي نداشته باشد؟در نهايت نيز يك معيشت ناپايدار بيش نيست.يكي ديگر از عوامل نابودي زاگرس، آتشسوزي جنگلها در فصول گرم سال است. هرساله شاهد آتشسوزيهاي بسياري در جنگلهاي زاگرس و از بين رفتن صدها هكتار جنگل در اثر آتشسوزي هستيم. بهگفته ريیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری،بهطور معمول 70درصد آتشسوزیهای کشور در جنگلهای زاگرس رخ ميدهد. آتشسوزي بلاي جان زاگرس شده است؛ چرا كه امكان احياي برخي از اين جنگلها ديگر وجود ندارد.
برخي جنگلهاي زاگرس بهدليل قرارگيري در كمربند خشك ايران، ابتدا بايد بهشكل مرتع احيا شوند كه حداقل 50 سال زمان نياز دارد و متاسفانه بايد گفت تنها در برخي مناطق ميتوانيم مرتع داشته باشيم و ديگر خبري از جنگل نيست زيرا احتمال رشد بلوط در كمربند خشكسالي صفر درصد است.
كاهش نزولات جوي، برداشت بيرويه آب و انسان عوامل مرگ تدریجی جنگلهای زاگرس هستند. جنگلهاي زاگرس درحالي بهدست انسانها تخريب ميشوند كه نظارت مسئولان بهاندازهاي ضعيف است كه ميتوان گفت، نظارتي وجود ندارد.
يكي از تجارتهاي پرسودي كه پاي انسانها را به نقاط بكر زاگرس باز كرده، تجارت زغال است. زغالگیری همچون آفت كرم چوبخوار بهجان زاگرس افتاده است.
بارها خبر اكتشاف محمولههاي زغال در زاگرس را شنيدهايم اما اين بازي اكتشاف همچنان ادامه دارد. طبق قانون تهیه، حملونقل و استفاده از درختان برای درست کردن زغال ممنوع است. پايان دادن به تجارت سياه زغال در زاگرس مستلزم فرهنگسازی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و همچنین ايجاد معيشتهاي جايگزين براي جوامع محلي است. شنيدهها حاكي از آن است كه بخش عمدهای از زغالهاي درختان زاگرس در رستورانها و مجتمعهاي تفريحي بينراهي و … مورد استفاده قرار ميگيرند. توسعه ناپايدار، يكي ديگر از دلايل تخريب زاگرس است.
هزاران درخت براي احداث جاده يا خطوط انتقال گاز قطع ميشوند. در چند سال اخير شرکتهای خطوط انتقال نفت و گاز در تمامي بخشهاي زاگرس به تخريب جنگلها مشغولند و سازمان حفاظت محيطزيست بهتنهايي توان مقابله با آنها را ندارد.
خطوط انتقال گازعلاوهبر اينكه طبیعت بکر و دستنخورده زاگرس را نابود ميكند بهدليل گردوغبار ناشي از انفجارها باعث خشكيدگي درختان نيز ميشود. پيري معضلي است كه بهتازگي به ليست مشكلات جنگلهاي زاگرس افزوده شده است. براساس تحقيقات انجام شده، پديده پيري درختان بهدليل حمله آفات و خشکسالیهای متوالي، ريزگردها و … رخ داده است. عواملي كه انسان در بهوجود آمدن آن تاثير بسياري داشته است. پيرشدن زاگرس پيامدهاي منفي بسياري براي اين جنگلها دارد. شايد خطرناكترين آنها نزديك شدن تاريخ مرگ زاگرس است. حال پرسش اين است درصورت مرگ زاگرس، آيا جايگزين مناسبي براي اين منبع غني طبيعي وجود دارد؟
احمدرضا محرابیان، استادیار اکولوژی گیاهی دانشگاه شهید بهشتی به ایسنا درباره وضعيت جنگلهاي زاگرس گفت:«متاسفانه بیماری «زغالبلوط» در زاگرس جنوبی و زاگرس میانی بسيار جنگلها را تخریب کرده است و باید چاره عاجلی برای این مشکل اندیشید.برای درمان بلوطهایی که به این بیماری دچار شدهاند، باید از روشهای سازگار با محیطزیست مانند کنترل بیولوژیک و کاهش تنشهایی که سبب آسیب به گونههای درختی میشود، استفاده کرد؛ البته متاسفانه در حال حاضر کنترل بیولوژیک فقط به صورت محدود در شرایط آزمایشگاهی انجام میشود.
کاهش ریزگردها، مبارزه با قارچها و آفتها در مراحل اولیه از شیوههای کنترل آفات است. به نظر میرسد که استفاده از تجارب دیگر کشورها در این زمینه نیز موثرباشد اما در حال حاضر حداقل کاری که میتوان انجام داد، کاهش تنشهای محیطی بر اکوسیستم درختزار زاگرس است.با نمونهبرداریهای منظم و تصادفی درختان میتوان دریافت که در چه مرحلهای از حمله آفات و تنشهای محیطی قرار دارند.سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست اقداماتی را برای حفظ درختان بلوط در منطقه زاگرس انجام دادهاند اما برای از بین بردن بیماری «زغال بلوط» و حفظ جنگلهای زاگرس نیازمند عزم جدیتر و بودجههای بیشتري هستیم؛ همچنین هر گونه روش مبارزه با این بیماری باید کنترل شده و با نظارت و اجماع همه متخصصان و افراد صاحب تجربه در این زمینه باشد».