نقش گروه مادران در خطرپذیری نوجوانان غیرقابلانکار است

به گزارش سیناپرس به نقل از خبرآنلاین،«اسکینر» از دیوار معدن متروکهای آویزان بود که صدای خودرویی که به آن سمت میآمد، به گوش او و دوستش رسید. آنها به سرعت از دیوار خود را بالا کشیدند، بر روی مسیر باریکی شروع به دویدن کردند، از دیوار دیگری پایین پریدند و با گذر از سیمهای خاردار، خود را به بیرون از محوطه رساندند.
تعقیب و گریز بخشی از اوقات فراغت این دو پسر ۱۵ ساله را پر میکند. چشم آنها همیشه دنبال ساختمانهای نیمهکاره و پروژههای رهاشده است تا علاوه بر اینکه هیجان مواجهه با خطر را تجربه کنند، بتوانند حرفی برای گفتن در جمع دوستانشان داشته باشند.
در اغلب موارد، علم با خطرپذیری نوجوانان و ماجراجوییهای آنها مانند دردسری بزرگ برخورد میکند که جامعه و والدین چارهای جز پذیرش و تحمل آن ندارند؛ اما عصبشناسان دیدگاه دیگری دارند.
مطالعات «اما تلزر»، عصبشناس دانشگاه کارولینای شمالی نشان میدهد تقریبا همه بزرگترها در هر سطح علمی و ارتباطی که فکرش را بکنید، نمیتوانند هیچ نکته مثبتی را در رفتار نوجوانان تأیید کنند. او میگوید: «رفتارهای نوجوانان بسیار پیچیدهتر از سرکشی و خطرپذیری است و جنبههای مثبت و منفی بسیاری دارد که به عنوان یکی از مهمترین آنها میتوان به ارزشهای اجتماعی اشاره کرد».
اغلب نوجوانان بیشتر از بزرگسالان از خطر استقبال میکنند؛ این خطرپذیری گاهی میتواند به قیمت جان آنها، آسیبهای جسمی و روحی طولانیمدت یا قانونشکنی تمام شود. بررسیها و آزمونهای بالینی انجامشده طی دهههای گذشته نشان میدهد این ریسکها میتوانند گاهی اجتماعی و گاهی مثبت (هیجان ناشی از ورزش) باشند و جالبتر اینکه هر یک از این رفتارها تأثیر متفاوتی روی مغز فرد خواهد گذاشت.
اینکه نوجوانان چگونه با خطر کنار میآیند، بسیار حائز اهمیت است. به کمک عصبشناسی رفتارهای مخاطرهآمیز آنها میتوان قوانینی برای نوجوانانی وضع کرد که بدون داشتن گواهینامه رانندگی کردهاند یا اعمال خشونتآمیز مرتکب شدهاند. علاوه بر این محققان میتوانند با درک شیوهای که مغز نوجوانان برای ارزیابی خطر به کار میگیرد، ظهور بیماریهایی مانند شیزوفرنی یا افسردگی را که اغلب در این سن خودی نشان میدهند، پیشبینی کنند.
معترضان موجه
آمار نشان میدهد نوجوانی دوره خطرناکی است. نرخ مرگومیر در میان نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ساله، ۳۵ درصد بیشتر از نوجوانان ۱۰ تا ۱۴ ساله است. در این دوره، رفتارهای مخاطرهآمیز نوجوانان در بسیاری از موارد جان آنها را تهدید میکند؛ مرگ به دلیل جراحات ناشی از تصادف بزرگترین علت مرگومیر در نوجوانان سراسر جهان است. خودآسیبی و دیگر اعمال خشونتآمیز نیز درصد قابلتوجهی را به خود اختصاص میدهند. کشیدن سیگار، مصرف نوشیدنیهای الکلی و کمتحرکی نیز میتواند سلامتی فرد را طی سالهای آتی تحتالشعاع قرار دهد.
نظریههای اولیه روی عدمتعادل حاکم بر مغزهای در حال رشد تأکید داشتند؛ اما عصبشناسان امروزی مغز نوجوانان را به خودرویی تشبیه میکنند که ترمز بریده و مرتب شتاب بیشتری میگیرد. آمار نشان میدهد این شتاب به معنی خطرپذیری بیقاعده نیست. از میان ۴۵ هزار نوجوان آمریکایی، ۶۱ درصد تا سن ۱۷ الی ۱۸ سالگی لب به سیگار نزده و ۲۹ درصد دیگر هرگز به سراغ مشروبات الکلی نرفته بودند.
امروزه بسیاری از عصبشناسان معتقدند رشد متفاوت سیستم عصبی در نوجوانان به معنی عدمتعادل در مغز آنها نیست. آنها میگویند نوجوانی دوره بسیار حساسی است؛ اما نه به این دلیل که مشکلی برای مغز نوجوانان وجود دارد. عصبشناسان در حال حاضر روی ریسکهای اجتماعی و اثر آنها بر رفتار جوانان تمرکز کردهاند؛ بهعنوانمثال تجربه حمایت از یک دوست یا ابراز علاقه به دیگری را در نظر بگیرید که میتواند بار روانی زیادی را به نوجوان تحمیل کند.
زندگی اجتماعی
پژوهشها طی سالهای اخیر نشان میدهند چطور مؤلفههای اجتماعی میتوانند روی خطرپذیری نوجوانان اثر بگذارند. «لورنس استینبرگ»، روانشناس دانشگاه تمپل در فیلادلفیا درحالیکه از نوجوانان میخواست یک بازی ویدئویی را انجام دهند، از امآرآی عملکردی (fMRI) برای تصویربرداری از امواج مغزی آنها استفاده کرد. داوطلبان طی این بازی اتومبیلرانی میبایست از ۲۰ چراغقرمز طی تنها ۶ دقیقه عبور میکردند. تعدادی از داوطلبان تا سبز شدن چراغ صبر میکردند؛ اما عدهای دیگر با نارنجی شدن چراغ از چهارراه میگذشتند و گاهی تصادف میکردند.
مشاهدات استینبرگ نشان میداد زمانی که نوجوانان بهتنهایی مشغول بازی هستند، ریسکپذیری آنها تقریبا با متوسط ریسکپذیری بزرگسالان برابر است؛ اما زمانی که به آنها میگویند دوستانشان شاهد این بازی هستند، به شکل معناداری ریسکپذیرتر میشوند. مطالعات تلزر نیز نشان میدهد احساس حضور دوستان و تماشاچی بودن آنها باعث میشود منطقه پاداش در مغز نوجوانان فعالتر شود؛ اما حضور مادران، فعالیت منطقه کنترل شناختی را در مغز بیشتر میکند. مطابق این آزمونها نوجوانانی که دچار محرومیت بوده یا آسیبهای روحی و جسمی دیده بودند، بیشتر از دیگران ریسک میکردند.
بررسیهای بعدی تلزر نشان میداد تأیید شدن توسط گروه دوستان در جهت مثبت نیز بسیار حائز اهمیت است. نوجوانانی که طی بازی امتیازهای خود را اهدا کرده و با لایکهای متعدد از سوی دوستان خود حمایت میشدند، بیشتر از دیگران تمایل به اهدای مجدد آنها داشتند.
جالب است بدانید همان سیستمی که باعث میشود نوجوانان خطرپذیرتر شوند، آنها را به سمت پذیرش ریسکهای مثبت میبرد. فعالیت مغزی بیشتر در «جسم مخطط شکمی» مخصوصا زمانی که با افزایش تعداد گیرندههای دوپامین همراه باشد، فرد را به فرایند پاداش گرفتن حساستر میکند. مطالعات تلزر نشان میدهد نوجوانانی که فعالیت جسم مخطط شکمی در آنها با تصمیم برای اهدای امتیاز یا پول بالاتر میرود، ریسکپذیری پایینتری دارند و در طول زمان کمتر به افسردگی مبتلا میشوند.
دردسرسازها
تلزر در مطالعهای که سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) آغاز کرد، از تعدادی از دانشآموزانی که به دلیل رفتارهای خشونتآمیز از مدرسه اخراج شده بودند، خواست درحالیکه در دستگاه امآرآی عملکردی (fMRI) دراز کشیدهاند، با دیدن حروف گوناگون روی صفحه، کلیدی را فشار دهند. در این آزمون حرف X استثنا بود و در پسزمینه تصاویری از گروههای نوجوانان دیده میشد. بررسی نتایج نشان میداد این دانشآموزان با دیدن تصاویر مثبتی در مورد نوجوانان و جامعه بیشتر دچار اشتباه در فشردن کلید شدهاند. تلزر احتمال میدهد سطح پایین قدرت کنترل این نوجوانان بر خود، ناشی از واکنش متفاوتی باشد که نسبت به محرکهای اجتماعی از خود نشان میدهند.
No tags for this post.