بسیاری از سوالات بیپاسخ در برابر انسان قرار دارد که شاید بتوان سادهترین و عامیترین نمونههای آنها را مرغ و تخممرغ دانست. حتما اول مرغی بوده است که تخم بگذارد و تخممرغ بعد از آن آمده است؛ بااینوجود خود مرغ از یک تخممرغ آمده است و با این حساب باید اول تخممرغ و بعد خود مرغ را پذیرفت؟ این سوال تا بینهایت ادامه دارد و پاسخی برای آن ارائه نشده است.
تئوری بیگ بنگ هم سوالی مشابه را مطرح میکند. این تئوری به ذات خود میگوید که جهان هستی بهصورت ناگهانی از چیزی تقریبا هیچ به وجود آمده است و این ماهیت بسیار ریز به صورتی رشد کرده است که جهان امروزی را تشکیل داده است. بااینوجود سوال اصلی اینجاست که پیش از بیگ بنگ چه چیزی وجود داشته است؟
استیفن هاوکینگ بهعنوان یک دانشمند برجسته در این باره نظر جالبی داشته و این موضوع را به سادهترین روش ممکن شرح میدهد: «هیچچیزی قبل از بیگ بنگ وجود نداشته است.» او با اشاره به تئوری نسبیت انیشتین میگوید که زمان و مکان ایجاد یک منحنی پیوسته کردهاند که ماده و انرژی در آن جای دارند.
او برای شرح دادن شروع هستی از رویکرد اقلیدسی استفاده میکند و میگوید: «زمان عادی با زمان پنداری جایگزین می شود. این امر برای من بارها رخ داده است. من تصور میکنم که زمان با سرعتی خاص در حال حرکت است و درنهایت کشف میکنم که تمام این سرعت را تصور کرده بودم.»
برای هاوکینگ، زمان پنداری در حقیقت چهارمین بعد مکان است. او دنیا را یک منحنی چهاربعدی میداند که شبیه به سطح زمین است ولی دو بعد اضافهتر دارد.
منبع: Cnet
ترجمه: آناهیتا عیوض خانی
No tags for this post.