زیربنای سیاسی مناسبات اقتصادی در دهه اول انقلاب
بررسیهای علمی نشان میدهند که عوامل متفاوتی را میتوان شناسایی کرد که از طریق آنها، عوامل سیاسی بر مناسبات اقتصادی تأثیر میگذارند. اولین دسته از این عوامل، انقلابها هستند. معمولاً هر انقلابی، دورهای از بحران اقتصادی را به همراه دارد. بحرانهای اقتصادی پس از انقلاب، معمولاً نتیجه و پیامد درگیری و برخورد آشکار اجتماعی هستند. در شرایط انقلابی، مالکیت سرمایه به خطر میافتد و کارکردهای دولت در حفاظت از مالکیت و تسهیلات، فرآیند تولید را فلج میکنند که خود باعث بحران اقتصادی میشود.
تا دهه ۱۹۶۰ استدلال اصلی این بود که مناسبات اقتصادی، تحت تأثیر عوامل اقتصادی هستند. ولی از دهه ۱۹۷۰ به اینسو، این ایده با چالشهایی روبرو شد و درنهایت نگرشهایی معرفی شدند که بر اساس استدلال آنها، موضوعات اقتصادی به همان اندازه که تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار دارند تحت تأثیر عوامل سیاسی نیز قرار میگیرند.
تا دهه ۱۹۶۰ استدلال اصلی این بود که مناسبات اقتصادی، تحت تأثیر عوامل اقتصادی هستند. ولی از دهه ۱۹۷۰ به اینسو، این ایده با چالشهایی روبرو شد و درنهایت نگرشهایی معرفی شدند که بر اساس استدلال آنها، موضوعات اقتصادی به همان اندازه که تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار دارند تحت تأثیر عوامل سیاسی نیز قرار میگیرند.
در این رابطه، پژوهشگرانی از گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، برای یافتن پاسخ این سوالات: «مهمترین عوامل سیاسی که در دهه اول انقلاب در مناسبات اقتصادی مؤثر عمل کردند و آن را شکل بخشیدند، چه بودند» و «تأثیرگذاری سیاست و اقتصاد در ایران دوره موردبررسی به چه شیوههای صورت گرفته است»، پژوهشی را به انجام رساندهاند که نتایج آن در دوفصل نامه «پژوهش سیاست نظری» منتشر شده است.
نتایج این پژوهش کتابخانهای نشان میدهد که دولت ایران پس از انقلاب، نوعی از بیثباتی و متعاقبا رکود اقتصادی را تجربه کرد که خود نوعی از بحران ساختاری پس از انقلاب محسوب میشود و در همه انقلابها عمومیت دارد.
به اعتقاد دکتر عباس حاتمی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان و همکارانش: «در مطالعاتی که تاکنون درباره تحولات اقتصادی دهه اول انقلاب انجام شده است، با استفاده از الگوی نظریه دولت رانتیر، تنها بر یک بعد از وجوه مختلف ساخت سیاسی تمرکز شده و استدلال کردهاند که مناسبات اقتصادی تنها تحت تأثیر این ویژگی نظام سیاسی شکل گرفتهاند».
این محققین معتقدند: «این مقاله با تمهیدات نظری که نظریهپردازان این موضوع علمی مهیا ساخته بودند، نشان داد که علاوه بر این ویژگی نظام سیاسی، دیگر وجوه ساخت سیاسی از قبیل انقلاب، بیثباتی سیاسی، انشقاق ساخت سیاسی و پایگاه دولت انقلابی نیز بر عملکرد نظام اقتصادی مؤثر بودهاند».
این پژوهش، اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب را ذیل الگوی کلان مطالعات میانرشتهای صورتبندی میکند و بر این باور است که میان اقتصاد، سیاست و اجتماع در دهه اول انقلاب، رابطه متقابل و درهم تنیدگی روزافزونی وجود داشته است و اقتصاد در شبکه روابط سیاسی، اجتماعی و طبقاتی تنیده شده است.
حاتمی و همکاران میگویند: «به نظر میرسد فروکاستن تحولات اقتصادی دهه اول انقلاب، تنها به یکی از مناسبات ساخت سیاسی یعنی پوپولیسم، نوعی تقلیلگرایی است و برای دستیافتن به نتایج کاملتر و جامعتر، باید تأثیر سایر وجوه ساخت سیاسی مانند انقلاب، جنگ، بیثباتیهای سیاسی و پایگاه اجتماعی دولت را نیز در تحلیل مناسبات اقتصادی موردتوجه قرار داد».
این پژوهش نشان میدهد که چگونه ۵ عامل سیاسی شامل انقلاب، جنگ، بیثباتیهای سیاسی، اشتقاق سیاسی و درنهایت پایگاه اجتماعی دولت در دهههای اول انقلاب در مناسبات اقتصادی مؤثر عمل نمودهاند.
گفتنی است دوفصلنامه «پژوهش سیاست نظری» توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی منتشر میشود.
گزارش: دکتر محمدرضا دلفیه
منبع: حاتمی، ع. و همکاران . 1396. تاثیر عوامل سیاسی در مناسبات اقتصادی ایران در دهه اول انقلاب. پژوهش سیاست نظری، 22: 110-81.
No tags for this post.