خوزستان هنوز هم هوا ندارد

این روزها با ورود سامانه بارشی به کشور و بروز بارندگی‌های شدید و گسترده در بسیاری از شهرها، گویی این واقعیت تلخ بیشتر خودنمایی می‌کند که خوزستان هنوز هم هوا ندارد.

هرچند که کمبود بارش در استان خوزستان و به طورکلی در مناطق جنوب غرب کشور به الگوی بارندگی مربوط می‌شود و مرکز ملی مقابله با تغییر اقلیم نیز پیش‌بینی کرده است که در غرب زاگرس و به طور کلی نوار غربی و جنوب غربی کشور، بر اثر گرمایش جهانی بیشترین افزایش دما و کاهش بارندگی را شاهد خواهیم بود، اما این اتفاق طبیعی برای مردم این مناطق، با پدیده رنج‌آور ریزگردها سختی صدچندان پیدا می‌کند.

 

 

ریزگردهای خوزستان، داخلی و خارجی

بحران ریزگردهای خوزستان از دو منشا خارجی و داخلی قابل بررسی است. بخشی که منشا خارجی دارد، ناشی از رها شدن زمین‌های کشاورزی بزرگ در عراق، خشک شدن تالاب‌ها در این منطقه بر اثر جنگ و سدسازی و کمبود آب و سدسازی‌های ترکیه و عراق در بالادست سرشاخه‌های دجله و فرات است. سهم منشا داخلی این اتفاق اما به دقت قابل اندازه‌گیری نیست هرچند که صحبت‌هایی از نسبت سهم 70 به 30 درصد یا 60 به 40 درصد برای منشا خارجی و داخلی ریزگردها وجود دارد.

کاری که برای برطرف کردن منشا داخلی ریزگردها باید انجام گیرد، پرداخت حقابه تالاب‌های مرزی و مناطقی است که مستعد تولید ریزگرد هستند. هرچند که این فرآیند، فرآیند زمانبری خواهد بود اما واقعیت این است که به هرحال باید از جایی آغاز شود و حقابه تالاب‌ها و هورهای منطقه به آن‌ها بازگردانده شود و به این ترتیب رطوبت خاک تامین شود. در غیر این‌صورت با هر بادی این خاک از روی زمین بلند می‌شود که این اتفاق دو عامل عمده دارد؛ یک عامل آن عدم رطوبت کافی خاک است که باعث می‌شود ایستایی آن به راحتی از بین برود و از روی زمین بلند شود. عامل دیگر، از دست رفتن پوشش گیاهی منطقه باز هم درنتیجه نبود رطوبت کافی است که به از دست رفتن پایداری خاک می‌انجامد.

نکته مهمی که باید در نظر گرفت این است که مناطقی که از آن‌ها به‌عنوان تولیدکننده ریزگردها صحبت می‌شود، عموماً بیابان نیستند، بلکه بسیاری از آن‌ها تالاب‌های خشک‌شده و زمین‌های کشاورزی‌ رهاشده‌اند که تعداد زیادی از این تالاب‌ها پس از خشک شدن مورد دستکاری قرار گرفته‌اند و درنتیجه همین دستکاری‌ها، خاک آن‌ها دیگر کیفیت برجا ندارد و یکپارچگی خود را از دست داده و با وزش باد به‌راحتی بلند می‌شود. به همین دلیل است که بازگشت رطوبت به خاک این مناطق در هر دو کشور ایران و عراق، تا این حد ضروری و حیاتی است.

اما بخش‌هایی از این مناطق هم همان نواحی بیابانی هستند که باید خاکشان در گذشته با انجام کارهایی مانند مالچ‌پاشی تثبیت می‌شده است. این مالچ‌پاشی‌ها در بسیاری از مناطق انجام شده اما موفقیت‌آمیز نبوده است، به این دلیل که به درستی پیگیری نشده و اصول آن رعایت نشده است. حتی صحبت از نوعی مالچ زیستی نیز به میان آمد که مشخص نشد نتایج آن تا چه اندازه قابل قبول و موثر است. به همین ترتیب طرح‌های مالچ‌پاشی عموماً نیمه‌کاره رها شده‌اند و به سرانجام خاصی نرسیده‌اند.

درخصوص منشا خارجی بحران ریزگردهای خوزستان، عقد قراردادهایی برای مالچ‌پاشی مناطق بیابانی خارج از ایران نیز ضروری است. مسئله بسیار مهم دیگر در این راستا، فعال شدن دیپلماسی آب و مذاکره بر سر تامین حقابه‌های مناطق مرزی و حاشیه‌ای در خارج از کشور است. حقابه زمین‌های رهاشده و تالاب‌های خشکیده در جنوب عراق، باید توسط دولت عراق تامین شود که انجام این کار مستلزم برطرف شدن چالش‌ها و مسائل این کشور درخصوص سدهایی است که روی سرچشمه‌های دجله و فرات بسته شده‌اند و حتی رابطه‌اش با کشورهای شمالی‌تر مانند ترکیه است.

 

حل معضل ریزگردها، پدیده‌ای زمانبر و طولانی

تصور جواب گرفتن از تمام این اقدامات در کوتاه‌مدت اشتباه است، بلکه برای اجرای چنین پروژه‌هایی به زمانی طولانی احتیاج است. صرف زمان مناسب برای اجرای پروژه‌های تثبیت خاک، بازگرداندن مجدد رطوبت به خاک و … اجتناب‌ناپذیر است و در مدت زمان کوتاه هیچ یک از این اقدامات به نتیجه نخواهند رسید. اما این به این معنا نیست که تاخیر در آغاز این کار پذیرفته شده است و به دلیل زمانبر بودن روند حل این بحران می‌توان شروع آن را به تعویق انداخت یا از آن صرف‌نظر کرد. بلکه برعکس مناطق ریزگردخیز باید به سرعت مشخص شوند، میزان آب موردنیاز برای احیای تالاب‌ها و بازگشت رطوبت به خاک مناطق و رویش مجدد پوشش گیاهی طبیعی به دقت ارزیابی شود، حقابه‌های تالاب‌ها سریعاً تخصیص داده شود و طرح‌های انتقال آب مورد بازنگری قرار گیرند.

هرچند که سازمان حفاظت محیط‌زیست مسئول و متولی آب در کشور نیست، اما این حق قانونی را دارد که حقابه بخش‌های محیط‌زیستی را از وزارت نیرو مطالبه کند و پاسخ خود را دریافت کند و با رویکردها و سیاست‌هایی که در پیش می‌گیرد به حل و فصل هرچه‌سریعتر این معضل بپردازد. شاید بتوان گفت اولین کاری که برای تامین حقابه‌ها و بازگرداندن رطوبت به خاک باید انجام گیرد، کارشناسی مجدد پروژه‌های گسترده‌ انتقال آب از سرچشمه‌های کارون است. لازم است که در مطالعه‌ای دقیق میزان آب موردنیاز برای منطقه تخمین زده شود و این آب از طریق رودخانه‌های جاری به منطقه بازگردانده شود.

با تمام این اوصاف، برآورد زمانی رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور شاید که بیش از اندازه خوشبینانه به نظر برسد. هرچند که زمان موردنیاز برای انجام چنین پروژه‌های بزرگی به سرعت و دقت و برنامه‌ریزی‌ در اجرای آن‌ها بستگی دارد و در شرایط ایده‌آل، بازه زمانی 3 تا 5 ساله برای تحقق آن کافی است، اما به نظر می‌رسد که مدت زمان 3 ساله تنها پیشنهادی برای ایجاد تسکینی بر این درد شدید است و درمان قطعی آن به زمان طولانی‌تری احتیاج خواهد داشت.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا