در طول تاریخ، فرهنگ بهعنوان یکی از عوامل مهم شکلدهنده سکونتگاههای بشری محسوب شده است. این در حالی است که فرهنگ، خود نیز در جوامع مختلف و در طول زمان دچار تغییر میشود.
در بعد خرد، تغییرات عمدهای که در شکل، سازمان فضایی و شرایط ساختمانها ایجاد شده است میتواند در نحوه نگرش، ارزشها، شیوه زندگی، آدابورسوم، شکل و میزان ارتباطات و بهطورکلی فرهنگ مردم تأثیر بگذارد. بهطور مثال در گذشته حفظ حریم خصوصی خانواده، عملکرد اصلی خانههای سنتی بود. برای مثال، حیاط مرکزی در چنین خانه هایی، بهطور سنتی سطوح متنوعی از حریم و قلمرو را به نمایش میگذاشت. درحالیکه امروزه این حریم خصوصی، قربانی عوامل اجتماعی و اقتصادی شده و اولویت استقرار فضاهایی که حریم خصوصی را حفظ کنند بهتدریج تقلیل یافته است.
در گذشته حفظ حریم خصوصی خانواده، عملکرد اصلی خانههای سنتی بود. درحالیکه امروزه این حریم خصوصی، قربانی عوامل اجتماعی و اقتصادی شده و اولویت استقرار فضاهایی که حریم خصوصی را حفظ کنند بهتدریج تقلیل یافته است.
در مقیاس شهر، یکی از عوامل عمدهای که امروزه شهرسازان بر آن بسیار تأکید میکنند فضای شهری، بهعنوان بستری برای تعامل شهروندان با یکدیگر است. اما بااینحال، به نظر میرسد در اکثر شهرهای امروزی، عدم وجود فضاهای باز شهری و مکانهایی که افراد بتوانند ملاقات و تعامل مؤثر داشته باشند، موجب گسست اجتماعی و بیگانگی در شهرها شده است. از سوی دیگر در شهرهای ایران با ساخت آپارتمانهای مشابه، کوچکمقیاس و بدون ارتباط، مفاهیمی مانند محله، جامعه محلی و سایر مفاهیم مرتبط با اینها، بسیار کمرنگ شده و بسیاری از آدابورسوم از بین رفته است.
در رابطه با این موضوع، محققینی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین و واحد تهران، تأثیر عوامل محیط کالبدی شهر را بر تغییر فرهنگ و بهموجب آن نقش شهرسازی در این فرآیند را در مطالعهای علمی پژوهشی، بررسی نمودهاند.
در این پژوهش، اصلیترین پرسشها عبارت بودهاند از اینکه آیا بین بافت شهر در مقياس كلان با باورهای فرهنگی رابطه است؟ آیا بین بافت شهر در مقياس مياني با ارزشها و هنجارهای فرهنگی رابطه وجود دارد؟ آیا بین بافت شهر در مقياس خرد با زبان فرهنگ میتوان رابطهای یافت؟
در ارتباط با رابطه بافت شهر و فرهنگ این نتیجه حاصل شد که رابطه معناداری میان تأثیر بافت بر اعتقادات مردم برقرار است، ولی عناصر بیرونی فرهنگ، بیشتر از عناصر درونی آن تحت تأثیر کالبد شهر قرار میگیرند. همچنین با حرکت از بافت تاریخی به بافت نوساز و مدرن از تأثیر بافت محل سکونت بر اعتقادات کاسته میشود.
برعکس، عناصر درونی فرهنگ کمتر از عناصر بیرونی آن تحت تأثیر کالبد هستند و همیشه برای عدم تغییر آنها مقاومت وجود دارد. نوع بافتهای مختلف بر تجربه افراد در تأثیری که سیمای شهر بر روی ارزشها یا هنجارهای آنها گذاشته، متفاوت است.
به بیان دکتر مریم خستو و همکارش که این پژوهش را انجام دادهاند: «زبان فرهنگ بیشتر تحت تأثیر گذشت زمان از عناصر کالبد شهر تأثیر میپذیرد و در یک دوره زمانی در محلات مختلف تغییر چندانی ندارد. این تفاوت و شدت تأثیر به ترتیب هرچه قدر از بافتهای تاریخی و قدیمی، دور شده و به بافت میانی و سپس مدرن نزدیکتر میشویم کاسته میشود».
این محققین میافزایند: «در مقایسه با بافتهای تاریخی و قدیمی، در بافتهای مدرن و سپس میانی شهر، مردم کمتر متأثر از چهره شهر، واژگان خود را تغییر دادهاند. هرچند بسیاری از مؤلفههای فرهنگ ایرانی بهواسطه تغییر محیط کالبدی
در این پژوهش همچنین تأکید شده است بااینکه تأثیر مستقیم و زیاد عناصر قدرتمندی مثل اقتصاد و رسانه بر ایجاد تغییرات فرهنگی کاملاً واضح است، ولی تأثیر کالبد شهر نیز بهعنوان ظرفی که کنشهای فرهنگی را در خود جای میدهد کاملاً قابل تامل است. در وضعیتی که شرایط اقتصادی و نوع رسانهها ثابت باشند، فرهنگ میتواند تحت تأثیر از بافت شهر دچار تغییر و تحول گردد.
این مقاله علمی پژوهشی جالبتوجه که شواهدی از تغییرات فرهنگ مردم در بافتهای مدرن ارائه داده و میتواند مبنای کار تحقیقات بعدی در زمینه بازسازی فرهنگی جامعه قرار گیرد، در فصلنامه «مطالعات شهر ایرانی اسلامی» وابسته به پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی به چاپ رسیده است.
گزارش: دکتر محمدرضا دلفیه
منبع: خستو، م. و حبیب، ف. 1395. رويکردي تحليلي به تأثير کالبد شهر بر فرهنگ با تأکيد بر بافت شهري (مطالعة موردي: شهر قزوين). مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 7(22): 42-31.
No tags for this post.