کیخسرو چنگلوایی، رئیس جهاد کشاورزی استان خوزستان از عدم امکان ایجاد ممنوعیت در زمینه کشت برنج در کوتاهمدت خبر داد. او گفت اگر قرار باشد این کشت را ممنوع کنیم، جایگزینی برای آن نداریم.
کشت برنج، نماد کشاورزی بدون بازده آبی
مشکل آب در ایران صرفاً به موضوع کشت برنج برنمیگردد. کشت برنج درواقع نمادی است از آن چیزی که کشاورزی بدون بازده مناسب آبی در شرایط کمآبی و خشکسالی گفته میشود.
حقیقت انکارناپذیر این است که در بسیاری از استانهای کشور مانند خوزستان، فارس و اصفهان (بالادست زایندهرود) برنج کاشته میشود و کسی هم جلوی آن را نمیگیرد و امکان جلوگیری هم در کوتاهمدت وجود ندارد. درست همانطور که امکان مقابله با قاچاق کالا در مناطق مرزی وجود ندارد، چراکه افرادی که دست به این کار میزنند، زندگی و معاش خود را از همین راه تامین میکنند. درخصوص کشاورزی و کاشت برنج هم وضع بر همین منوال است؛ اگر حق کاشت برنج از کشاورزان این مناطق سلب شود بدون آنکه راه کسب درآمد جایگزینی پیش پای آنها گذاشته شود، چرخ زندگی آنها که سالها از این راه چرخیده، از حرکت بازمیایستد.
موضوع توسعه کشاورزی و افزایش سطح زیر کشت محصولات آببر اما موضوعی جداگانه است. درواقع نمیتوان همه کسانی را که از قدیم به کاشت این محصولات مشغول بودهاند، ظرف مدت کوتاهی ناگهان از ادامه کارشان بازداشت و معیشت آنها را به خطر انداخت. به همین دلیل هم دولت ادامه این روند را ممنوع نمیکند و دفعتاً از آن جلوگیری نمیکند.
خودکفایی در محصولات کشاورزی کار ما نیست
بهطورکلی افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی در ایران و بهرهوری پایین مصرف آب کشاورزی، مسئلهای است که نیازمند توجه جدی است و متاسفانه وزارت کشاورزی نه تنها چنین تصمیمی ندارد، بلکه در جهت افزایش توسعه کشاورزی نیز حرکت میکند. درحقیقت شعار «خودکفایی در محصولات کشاورزی» که امکان تحقق آن بارها توسط کارشناسان و متخصصان این حوزه نقض شده است را نه از راه افزایش بهرهوری که از راه افزایش سطح زیر کشت و مصرف بدون بازده منابع و هدردادن آنها پیگیری میکند.
نه فقط در مورد برنج، بلکه درخصوص سایر محصولات آببر مثل هندوانه که در مناطق خشک و کمآب کاشته و به کشورهای عربی صادر میشود، یا گندم که محصول بسیار پرمصرفی از نظر آب است، یک بار برای همیشه باید با این واقعیت کنار بیاییم که امکان خودکفایی در این زمینهها را نداریم.
درحقیقت برای حل این مسئله باید به این سمت حرکت کنیم که جایگزینی برای این منابع پیدا کنیم و به این ترتیب منابعمان را برای مدت طولانیتری حفظ کنیم. اگر ما به بهانه خودکفایی، تمام منابعی را که به نسلهای آینده نیز تعلق دارد، به مصرف برسانیم، ناگهان دستمان خالی خواهد ماند و با تنگنایی مواجه خواهیم شد که جبران کردن آن بسیار دشوارتر از جبران کردن فاصلهایست که ما به طور منطقی در زمینه خودکفایی محصولات کشاورزی داریم.
در زمینه کشت برنج هم اگر زمینهای جدیدی مازاد بر گذشته زیر کشت روند، قطعاً غیرقابلقبول است. اما وزارت کشاورزی باید بتواند با استفاده از نتایج تحقیقات دانشگاهی و بهکارگیری دانشگاهیان، طرحهای کشت جایگزین را در مناطقی که محصولات پرآب و آببر مثل برنج کاشته میشوند، پیشنهاد دهد تا در عین حالی که معیشت کشاورزان تامین میشود، میزان بهرهوری مصرف آب را بالا ببرد و درواقع با تامین درآمد زندگی کشاورزان، مصرف آب را در آن مناطق کاهش دهد.
بدون انجام این کارها، ایجاد محدودیت و ممنوعیت برای کاشت برنج و دیگر محصولات، نهتنها هیچ تاثیر خاص و چشمگیری در حل معضل کمآبی نخواهد داشت بلکه ممکن است بحرانهای اجتماعی و اعتراضات کشاورزان و مردم ذینفع آن مناطق را نیز به همراه خود بیاورد.
اگر هیچ دولتی جرات و اراده چنین اقدامی را به خرج ندهد، این اتفاق تا آنجایی ادامه پیدا میکند که منابع به انتها برسند و از بین رفتن مشاغل و در پی آن بحرانهای اعتراضی ناگزیر شود. پس شاید بهتر باشد که قبل از این اتفاق که فاصله چندان زیادی هم با آن نداریم، برای حل این مسئله به صورت جدی و بنیادین راهحلی اندیشیده شود.
گزارش: غزال غضنفری
No tags for this post.