هیچ گاه نمی توان با صراحت بیان کرد که در زندگی مشترک، زن و شوهر به دنبال فاجعه جدایی و طلاق هستند اما عواملی همچون نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر، سطح تحصیلات و وضعیت شغلی، سطح خانواده ها و غیره می تواند در زندگی آن ها ایجاد اختلاف کرده و خطر طلاق را برای آن ها افزایش می دهد.
اختلاف سن در زوج ها می تواند عاملی برای طلاق محسوب شود. احتمال خطر طلاق در زوج هایی با یک سال اختلاف سن در مقایسه با زوج هایی که هم سن هستند، 3 درصد بوده و این تفاوت سنی اگه 5 سال باشد، احتمال طلاق تا 18 درصد افزایش پیدا می کند و در بین زوج هایی که 10 سال اختلاف سن دارند، 39 درصد بیشتر احتمال طلاق دیده می شود.
در این یادداشت به بررسی عواملی پرداخته می شود که از طریق آن ها می توان احتمال خطر طلاق را در زندگی زناشوئی پیش بینی کرد.
- اهمیت سن ازدواج: بهترین زمان برای ازدواج زمانی است که شما احساس می کنید برای قبول این مسئولیت مهم آماده هستید. در واقع فرد می تواند تصور کند که یک عمر را با فردی دیگر سپری کند. پژوهش ها نشان می دهد، افرادی که در نوجوانی، اواسط دهه سی سالگی و بالاتر ازدواج می کنند احتمال خطر طلاق برایشان بیشتر از افرادی است که در دهه بیست سالگی یا اوایل سی سالگی ازدواج می کنند. این خطر برای نوجوانان بیشتر است. بر اساس تحقیقاتی که نیکلاس ولفینگر(Nicholas Wolfinger )، استاد دانشگاه یوتا (Utah) انجام داده، خطر طلاق در ازدواج هایی که پس از 32 سالگی انجام می شود، هر سال حدود 5 درصد زیاد می شود. پژوهش دیگری که در سال 2015 میلادی انجام شده و در مجله Economic Inquiry منتشر شده، نشان می دهد که احتمال طلاق در زوج هایی که فاصله سنی بین آن ها زیاد است، افزایش پیدا می کند. علاوه بر آن مگان گاربر (Megan Garber) در گزارشی اظهار داشت که اختلاف سن در زوج ها می تواند عاملی برای طلاق محسوب شود. احتمال خطر طلاق در زوج هایی با یک سال اختلاف سن در مقایسه با زوج هایی که هم سن هستند، 3 درصد بوده و این تفاوت سنی اگر 5 سال باشد، احتمال طلاق تا 18 درصد افزایش پیدا می کند و در بین زوج هایی که 10 سال اختلاف سن دارند، 39 درصد بیشتر احتمال طلاق دیده می شود.
- داشتن شوهری که تمام وقت کار نمی کند: یک پژوهش که در سال 2016 میلادی در دانشگاه هاروارد انجام و در مجله American Sociological Review منتشر شده نشان می دهد که این مساله مالی در زندگی زوج ها نیست که احتمال خطر طلاق را افزایش می دهد بلکه تقسیم کار است. بر اساس گزارش تحقیقاتی الکساندرا کیلوالد (Alexandra Killewald) بر روی زوج هایی که زندگی مشترکشان از سال 1975 میلادی آغاز شد، زوج هایی که مردان در آن کار تمام وقت ندارند، 3.3 درصد بیشتر در معرض خطر طلاق قرار داشته در حالی که زوج هایی که شوهر کار تمام وقت دارد، 2.5 درصد در معرض خطر طلاق قرار می گیرند. با این حال می توان گفت که وضعیت شغلی زنان در احتمال بروز طلاق تاثیر چندانی ندارد. در نهایت محققان دریافتند که از آن جهت که مردان نان آور خانه محسوب می شوند، شغل آنها ثبات زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد.
- نداشتن حداقل تحصیلات: بر اساس نتایجی که از اداره آمار کارگری و نظر سنجی جوانان در سال 1979 میلادی به دست آمده، می توان گفت که احتمال طلاق در زوج هایی که تحصیلات بیشتری دارند و فارغ التحصیلان کالج هستند، کمتر از زوج هایی است که تحصیلات اولیه دارند و یا هنوز حتی دبیرستان خود را به پایان نرسانده اند. این نتایج احتمال 30 درصدی خطر طلاق را برای زوج هایی که تحصیلات پایین دارند، پیش بینی کرده است. ممکن است یکی از عواقب نداشتن تحصیلات بالا کسب درآمد پایین باشد که در زندگی زناشویی اختلال ایجاد کند. در واقع شرایط مالی پایین زندگی می تواند اوقات استرس زای بسیاری را برای زوج ها ایجاد کرده و زندگی را برای آنها سخت کند.
- نگاه تحقیر آمیز به شریک زندگی: جان گتمن (John Gottman)، روانشناس دانشگاه واشنگتن و بنیانگذار موسسه گوتمن معتقد است که برخی از رفتارهای ارتباطی بین زوج ها می تواند در گشاندن آنها به سمت طلاق موثر باشد. این رفتارها می تواند موارد زیر باشد:
- ؛ نگاه تحقیر آمیز و از بالا به پایین نسبت به شریک زندگی. گوتمن این رفتار را در یک رابطه زناشویی بوسه مرگ نامیده است.
نکوهش و عیب جویی؛ رفتار شریک زندگی خود را به یک شرح و توصیف از شخصیت شریک زندگی خود تبدیل کردن از آن انتقاد منفی نمودن.
حالت دفاعی؛ برخورد و بازی با شریک زندگی در شرایط دشوار زندگی به طوری که یک جانی با قربانی خود دارد.
مسدود کردن مکالمه؛ قطع کردن سخنان شریک زندگی به طور مداوم.
این نتایج بر اساس گزارش ایرن برودوین (Erin Brodwin) ذکر شده که در آن گوتمن در کنار روبرت لوونسون (Robert Levenson)، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا-برکلی، دست به مطالعه و تحقیق 14 ساله زده و 79 زوج که در غرب ایالات متحده می کردند، با او همکاری کردند.
- تازه زوج ها بسیار مهربان هستند: اگر زوج ها در طول زندگی خود تمایلی به در آغوش گرفتن و بوسیدن همسر خود همانند تازه زوج ها ندارند، این نشان می دهد که مشکلی وجود دارد. تد هوستون (Ted Huston) یک روان شناس محقق، زندگی 168 زوج را به مدت 13 سال از روز ازدواجشان مورد بررسی و مطالعه قرار داد. او و تیمش در طول این 13 سال چندین مصاحبه با این زوج ها داشته است. نتایج این بررسی ها بسیار جالب بود که در مجله بین المللی روابط بین فردی و فرآیندهای گروه (Relations and Group Processes) در سال 2001 میلادی به چاپ رسیده است. زوج هایی که پیش از ازدواج به هم علاقمند و با هم مهربان بودند و پس از 7 سال یا بیشتر از هم طلاق گرفته اند، نسبت به زوج هایی که پس از ازدواج بهم علاقمند شده اند و کارشان به طلاق رسید، یک سوم بیشتر بوده است.
بر اساس اظهارات آویوا پتز (Aviva Patz) از دیگر روان شناسان، زوج های جوانی که با یک رابطه عاشقانه و بسیار عاطفی با هم ازدواج می کنند بیشتر مستعد طلاق هستند چرا که حفظ آن رابطه نزدیک و محبت آمیز در طول زندگی بسیار سخت و دشوار است و در واقع زوج ها نسبت به هم متوقع می شوند.
- اجتناب از درگیری های زناشویی: اگر شریک زندگی شما سعی در گفتگو در موضوعی ناخوشایند دارد آیا وی را از انجام این کار منع می کنید؟ اگر این کار را انجام داده و یا وی را به دلیل مطرح کردن موضاعاتی که خوشایند شما نیست، محکوم می کنید، این عمل نشانه هوشدار آمیز در روابط زناشویی است باید تجدید نظر شود. تحقیقاتی در سال 2013 میلادی انجام شد که در مجله ازدواج و خانواده (Marriage and Family) منتشر شده و نشان می دهد که اگر در درگیری های زناشویی مردان عقب نشینی کنند، پیش بینی می شود که احتمال طلاق افزایش پیدا کند. این محققان مصاحبه هایی با 350 زوج جوان از میشیگان آمریکا که تازه ازدواج کرده اند، انجام دادند. نتایج نشان می دهد که بین زوج هایی که یکی دیگری را تحت فشار قرار می دهد و دیگری سکوت می کند، رابطه خوشایندی وجود ندارد و تدوام آن باعث افزایش احتمال طلاق می شود. به اعتقاد پل اسکرودت (Paul Schrodt) از دانشگاه مسیحی تگزاس، این الگوی رفتاری قابل شکستن نیست و یا از بین بردن آن بسیار دشوار خواهد بود چرا که در این رابطه هر کدام از طرفین، دیگری را مشکل و مقصر می پندارند.
ترجمه: فاطمه کردی
منبع: iflscience
No tags for this post.