بهطورکلی پرداختن به هر زمینه مطالعاتی غیر از حوزه اصلی و غالب تحصیلی و تخصصی، باعث گسترش زاویه دید افراد به مسائل و رویکردهای همان حوزه تخصصی میشود. و برعکس این اتفاق هم مصداق دارد، به این معنی که اگر متخصصی به شکل تکبعدی تنها در رشته تخصصی خود دانشاندوزی کند، به درک محدودتری هم نسبت به جهان اطراف خود میرسد و این درک محدود شاید چندان خریداری نداشته باشد.
مطالعات میانرشتهای، راهی برای درک بهتر جهان
روش برخورد میانرشتهای فرصت عبور از مرزهای سنتی رشتههای گوناگون دانش را در راه رسیدن به نتیجه مطلوب در یک رشته فراهم میکند. درحقیقت مطالعه میانرشتهای با تلفیق دانش و تجربه دو یا چند حوزه مطالعاتی، به حل یک مسأله پیچیده یا معضل اجتماعی کمک بیشتری میکند.
این موضوع درخصوص رشتههای مختلف تحصیلی صادق است. نقاشی که در حوزه ادبیات و سینما هم فعالیت و مطالعه دارد، از نقشمایهها و طراحیهای غنیتری و تأثیرگذارتری برخوردار است. سینماگری که به تحصیل و فراگیری رشتههای علوم انسانی پایه مثل جامعهشناسی و روانشناسی و مردمشناسی میپردازد، از درک عمیقتر و نگاه وسیعتری در حوزه کاری خود بهرهمند میشود.
رشتههای فنی و مهندسی هم به همین ترتیب برای ارتقاء بینش کاری به دریافت اطلاعات مربوط به رشتههای دیگر بهویژه رشتههای هنری وابستهاند. در بسیاری از موارد این رشتهها حتی ارتباط مستقیمی با رشتههای هنری دارند. آن بخش از دانش فنی مهندسی که مربوط به تجسم، طراحی و ساخت چیزهایی میشوند که به شکل علنی در معرض دید قرار دارند و با قوه بصری دیگران سر و کار دارند، علاوه بر تخصص علمی نیازمند خلاقیت نیز هستند، و این خلاقیت در روند پرداختن و درگیر شدن با رشتههای هنری تقویت و شکوفا میشود.
این نیاز علاوه بر رشتههایی مانند شهرسازی و علوم ساختوساز و مواردی از این دست که مستقیماً با ظواهر امور در ارتباطند در مورد رشتههای دیگری مثل علوم الکترونیک هم خودنمایی میکند. مهندس الکترونیکی که در یک شرکت خودروسازی مشغول به کار است علاوه بر دانش فنی خود، به درک و فهم اصول زیبایی شناسی و طراحی نیز احتیاج دارد. تواناییای که در جریان آموزش رشتههای هنرهای تجسمی قابل دریافت یا تقویت است. این توانایی بر خروجی کار او تاثیرگذار است. بهعنوان مثال انتخاب رنگ و شکل چراغهای خودرو یا انتخاب نوع نور آنها با دانش و تجربه درمورد مباحث رنگشناسی و نورپردازی کیفیت بهتری پیدا میکند.
«خلاقیت»، بزرگتری دستاورد آموزش هنر
اما از همه اینها مهمتر، دستاوردی که در نتیجه کسب مهارت در رشتههایی غیر از رشته تخصصی افراد و بهویژه درمورد پرداختن به رشتههای هنری حاصل میشود و به بهبود کیفیت کار تخصصی افراد کمک شایانی میکند، افزایش و ارتقاء «خلاقیت» است. خلاقیت، استعدادی است که در وجود همه انسانها نهادینه است و بهعنوان عنصری مؤثر در پیشبرد هر تخصص و در هر زمینهای با آموزش و تمرین و پرداختن به آن تقویت و شکوفا میشود. اتفاقی که در روند مطالعه و تمرین رشتههای هنری بیشترین نتیجه را به همراه دارد. «خلاقیت هنری» و «درک هنری» مانند سنگبنای دانش فنی و مهندسی بسیاری از مهندسان موفق و مبتکر در ساخت و ارائه انواع و اقسام وسایل و زیرساختها در جهان است. عواملی که علاوه بر تقویت جنبه ظاهری دستاوردهای آنها به کاربردیتر شدن و بهینهسازی قابلیتهای نتایج کارشان نیز کمک چشمگیری کرده است.
نظام آموزشی ما و جای خالی خلاقیت در آن
به همین دلیل است که در آمریکا و کشورهای پیشرفته دیگر، این گرایش تا حد زیادی شناختهشده و فراگیر است و دانشجویان زیادی از رشتههای فنی مهندسی داوطلب شرکت در کلاسهای هنری و دریافت آموزشهای هنری هستند. اما در نظام آموزشی کشور ما ضرورت پرداختن به این امور یک حلقه مفقوده است، که البته در برابر نقایص و فقدانهای بزرگتری که بر این نظام حاکم است، این حلقه مفقوده چندان هم مهم جلوه نمیکند. درحقیقت بخش اعظم درسی که دانشجویان فنی و مهندسی در کشور ما میخوانند، ارتباط واقعگرایانهای با جهان اطراف ما ندارد، و زمانی که این دانشجویان فارغالتحصیل میشوند و وارد محیطهای کاری میشوند با مسائل و واقعیتهایی برخورد میکنند که برای مواجهه با آنها هیچ آموزشی ندیدهاند. بنابراین در شرایطی که نظام آموزشی دچار چنین مشکلات پایهای و اصولی در روند تربیت و آموزش متخصصان است، شاید انتظار بیهودهای باشد که تقویت خلاقیت هنری در آن جایگاهی داشته باشد.
اما درواقع حلقه مفقوده آموزش خلاقیت هنری در بستر رشتههای هنری شاید به شکل غیرمستقیم مبنای بسیاری از ناکارآمدیهای آنها در آینده کاری باشد. اهمیت دادن به تشویق دانشجویان فنی و مهندسی برای کسب مهارتها و تقویت خلاقیت هنری به شکل سیستماتیک (و نه لزوماً بهعنوان تکلیف و ارائه طرح درس دانشگاهی) میتواند زمینهساز رشد تخصصی و خروجی کار آنها باشد. اتفاقی که در کشور آمریکا بهعنوان مثال به وقوع پیوسته و دانشجویان بسیاری در رشتههای فنی و مهندسی گرایش داوطلبانه به کسب آموزشهای هنری در کنار تخصص خود دارند.
نیاز رشتههای فنی و مهندسی به مطالعه میانرشتهای جدی است
علاوه بر اهمیت رشتههای هنری در بهینهسازی نتایج کاری مهندسان کشور، میتوانیم به جایگاه مهم رشتههای دیگر نیز در حوزه تخصصی آنها اشاره کنیم. بهعنوان مثال شاید یکی از مشکلات امروزه کشور ما نگاه صرف به جنبه مهندسی در بسیاری از زمینهها است. حوزه محیطزیست و آب یکی از این مثالهای ناموفق است. عرصهای که مدیریت آن عملاً به دست مهندسانی سپرده شده که دانش و تجربه خاصی در مورد شناخت طبیعت و مسائل مرتبط با آن ندارند. حوزه مدیریت شهری نیز مثال ناموفق دیگری در کشور ما است. ساختارهای بدقواره و با ناکارآمد در فضاهای شهری ما حاصل کار مهندسانی است که نه تنها از نظر دانش بصری و اصول زیباییشناسی ضعف دارند، بلکه اشرافی به مفاهیم انسانشناسی و جامعهشناسی و علومی در این راستا نیز ندارند.
درنهایت شاید بد نباشد که در کنار پرداختن به حلقههای مفقوده بزرگتر و مهمتر نظام آموزشی، به جای خالی گسترش سیستماتیک و برنامهریزیشده تواناییهای دانشجویان حوزه فنی و مهندسی نیز پرداخته شود. الگویی که در تجارب جهانی به نتایج موفقی دست یافته و برای ما نیز جای فکر دارد.
No tags for this post.