نابودی 90 درصد حیات وحش کشور

به گفته درویش، یک جامعه توسعه‌یافته فقط جامعه‌ای نیست که برای همه شهروندانش فارغ از مذهب و طبقه اجتماعی و جنسیت فرصت‌های برابر اجتماعی ایجاد کرده باشد، بلکه امروز یک گام جلوتر رفته‌ایم و می‌گوییم جامعه‌ای توسعه‌یافته است که همه زیستمندانش فارغ از این که انسان باشند یا گیاه یا جانور، حرمت حیات داشته باشند.

او گفت که بر اساس آخرین آمارها کمتر از 110 هزار رأس از جانداران ارزشمند در کشور باقی مانده‌اند. این در حالی است که وقتی «اسکندر فیروز» در بهمن‌ماه سال 1350 کلنگ ساخت سازمان حفاظت محیط زیست را بر زمین زد، یک و سه دهم میلیون رأس گونه جانوری مهم در پهنه ایران وجود داشت.

احتمالاً منظور درویش از لفظ «جاندار ارزشمند»، گونه‌های بزرگ جانوری هستند که به طور معمول سرشماری می‌شوند و نقش و تأثیر بسیار مهم و شناخته‌شده‌ای در بقای اکوسیستم‌ها دارند، چراکه گونه‌های جانوری کوچک هم تأثیرات حیاتی بسیاری در بقای اکوسیستم‌ها دارند، اما نقش همه آن‌ها هنوز برای ما شناخته‌شده نیست.

مهم‌ترین دلیل از بین رفتن حیات وحش کشور تخریب زیستگاه‌های جانوران است. زیستگاه‌ها توسط عوامل انسانی اشغال شده، ساخت و ساز، ناامن شدن زیستگاه‌ها و از بین رفتن زیست‌پذیری زیستگاه‌ها باعث شده‌اند که این مناطق نابود شوند و گونه‌های جانوری تا این اندازه کاهش پیدا کنند.

عامل مهم دیگر در نابودی حیات وحش ما، شکار بی‌رویه در مقاطع مختلف زمانی است. یکی از این دوره‌های زمانی، دوران بعد از انقلاب است که به دلیل نبودن نظارت کافی و در دسترس بودن اسلحه برای مردم، شکار در سطح بالایی اتفاق افتاده است. بعد از مدتی سازمان حفاظت محیط زیست نقش خود را بر عهده گرفته اما باز هم شکار گونه‌های جانوری در ایران متوقف نشده است، چراکه با وجود جمع‌آوری تدریجی اسلحه از میان مردم، همچنان تعداد زیادی مجوز نگهداری سلاح صادر شد و تعداد بسیار بیشتری نیز سلاح بدون مجوز در خانه‌های مردم باقی ماند.

بر اساس آمارهای رسمی در ایران به ازاء هر محیط بان، 300 «تفنگ به دست» وجود دارد. یعنی به ازاء هر 40هزار هکتار، یک محیط بان وجود دارد و به این ترتیب در کل کشور 2700 محیط بان داریم، اما 300برابر این تعداد محیط بان، اسلحه شکاری مجاز موجود است و تازه این تنها آمار سلاح‌های دارای مجوز رسمی است!

این حساب و کتاب نابرابر، اندوختۀ جانوری کم و شکار غیرمجاز، تخریب زیستگاه و تغییر اقلیم، مهم‌ترین عوامل نابودی حیات وحش در ایران هستند.

مثال روشن تخریب زیستگاه، زیستگاه «دشت توران» است که به خاطر چرای دام، قابلیت زیست‌پذیری خود را برای یوزپلنگ از دست داده و در حال حاضر همه تلاش‌ها برای بقای یوز ایرانی در این منطقه در جهت منتقل کردن دامداری این منطقه به جایی دیگر است.

درخصوص شکار غیرمجاز هم حرف و حدیث بسیار است. سازمان محیط زیست شکار مجاز را در کنترل خود درآورده و مجوزهای کم و حساب‌شده برای شکار گونه‌های جانوری صادر می‌کند، اما تکلیف شکارچی‌های غیرقانونی و شکارهای غیرمجاز مشخص نیست.

 همه این عوامل نشان می‌دهند که این شیوه از حفاظت هرچه که بوده، شیوۀ مؤثر و کارآمدی تاکنون به حساب نمی‌آید، چرا که از سال 1350 که زمان تأسیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران است تا امروز و با گذشت حدود تنها چهل سال، 90 درصد از اندوخته جانوری کشور از بین رفته و نابود شده است.

این مسأله لزوم بازنگری و نوعی تغییر مسیر در حفاظت از محیط زیست را می‌طلبد و در این میان بهره‌گیری از مشارکت‌های مردمی نیز به نظر ضروری است. به همین دلیل باید که مردم را به امر حفاظت وارد کرد، شکارچی‌ها را باید به رسمیت شناخت و بعد از این به رسمیت شناختن است که راهی برای کنترل شکار غیرمجاز پیدا خواهیم کرد. در غیر این‌صورت مادامی که ما شکارچی را به رسمیت نشناسیم، اصلاً نمی‌دانیم که با چه پدیده‌ای روبرو هستیم و این پدیده در لایه‌های تاریکی که ما به آن‌ها دسترسی نداریم به کار خود ادامه می‌دهد و بهره‌برداری ناپایدار از طبیعت که شامل تخریب مزارع و گونه‌های جانوری است در کنار تخریب زیستگاه‌ها دست به دست هم می‌دهند تا ما شاهد انقراض تک‌تک گونه‌های شاخص جانوری سرزمین‌مان باشیم.

برای پیشگیری از بروز این فاجعه باید که طرحی نو درانداخت.

 

گزارش: غزال غضنفری

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا