خلیج پارس در اسناد تاریخی

در روزهای اخیر بار دیگر بحث استفاده از واژه ای جعلی برای اشاره به شاخاب پارس یا به بیان دیگر خلیج فارس در جوامع جهانی مطرح شده و این موضوع با حساسیت زیادی از سوی کاربران ایرانی در حال پیگیری است. نقطه عطف این موضوع در سخنرانی جنجالی دانلد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود که بر خلاف روسای جمهور پیشین این کشور از واژه ای جعلی برای نامیدن این منطقه استفاده کرده و بار دیگر اثبات کرد به دنبال ایجاد هیاهو برای پیشبرد اهداف خود است. در واکنش به این گفتار سخیف، پاسخ زیبنده رئیس جمهور محترم کشورمان که وی را به مطالعه تاریخ و جغرافیا دعوت کرد بسیار به جا و مناسب بوده و نشان دهنده تفاوت در جهان بینی تاریخی دو ملت است. در این میان اما بد نیست نگاهی به اسناد تاریخی و مستنداتی داشته باشیم که بر واژه خلیج فارس مهر تائیدی زده و خود بهترین مقیاس برای تامل در این موضوع است.

علاوه بر اسناد باستانی و کتیبه هایی که به نام خلیج فارس اشاره داشته اند، در متون تاریخی نیز شاهد استفاده چند هزار ساله مردم سایر ملل از این نام هستیم و این شوخی تاریخی بسیار دردناک است که کشورهایی که از عمر سیاسی آن ها چند دهه بیشتر نمی گذرد و خود در حاشیه شاخاب همیشه پارس برای قرن ها بخشی از امپراتوری ایران محسوب می شدند اکنون این نام تاریخی را جعل کرده و تاجری ماجراجو در آن سوی دنیا در کشوری که خود تاریخی کوتاه دارد بر آن مهر تائید می زند غافل از اینکه تاریخ بهترین گواه و بهترین داور است که هیچ گاه نمی توان آن را فریب داد.

چرا خلیج فارس در طول تاریخ اهمیت داشته است؟

در دهه های اخیر مباحث سیاسی و ژئوپولوتیک در کنار نفت خیز بودن کشورهای حاشیه شاخاب پارس سبب اهمیت یافتن آن شده است اما باید توجه داشت این منطقه از دیرباز همواره نقشی کلیدی در معادلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شرق و غرب ایفا کرده و دارای اهمیتی دو چندان بوده است.  در حقیقت در طول هزاران سال شاخاب پارس دارای اهمیت و توجه ملل مختلف بوده و با این که راه های زمینی و دریایی هر دو از اهمیت زیادی برخوردار بودند اما مشکلات مرزهای زمینی و وجود راهزنان مزاحم باعث شده بود که بسیاری از بازرگانان از بنادر و سواحل خلیج فارس که یکی از مرکز ثقل تجارت در روزگار باستان محسوب می شده است، استفاده کنند. در واقع مبادلات اقتصادی و مناسبات فکری – فرهنگی شرق آسیا و هندوستان با مراکز تجاری و فرهنگی ایران و بین النهرین از طریق خلیج فارس تحقق پیدا می کرد. 

مستندات و منابع تاریخی بسیاری از سابقه مناسبات بازرگانی بین هند و سواحل و جزایر خلیج فارس وجود دارد.  سلسله پادشاهان بطالسه مصری در کرانه‌ دریای سرخ ، بندرهایی ساخته بودند و سلوکیان نیز به همین منظور در خلیج فارس بندرگاه هایی بنا نهادند . ایرانیان و رومیان نیز در کار تجارت با سرزمین های شرقی بودند و به این منظور در سواحل خلیج فارس بنادری همچون بندر اوبلاه (obollah) را ساختند که در قرن ‌های پنج و شش میلادی ، دریانوردان هندی در نواحی اطراف آن رفت و آمد داشته‌ اند. 

خلیج پارس یکی از مهمترین و قدیمی ترین مناطق جهان از حیث سکونت بشر به خصوص ایرانیان در کرانه و پسکرانه های آن است . تمدن ایلام (عیلام) قدیم و تمدن های بین النهرین در اطراف این منطقه شکل گرفته اند. از آن زمان تاکنون ، خلیج فارس مرکز ثقل تجارت و از اســاســی ترین آبراه های بین المللی بوده است که توجه کشورگشایان و قدرت های بزرگ را به خود جلب کرده است.

از آنجا که اسلام نیز در همین منطقه نشو و نما یافت و به تدریج در اطراف آب های خلیج فارس گسترش پیدا کرد، مسلمانان به سرعت بر تمام سواحل منطقه تسلط یافته و بازرگانان مسلمان از بنادر و سواحل آن به نقاط مختلف دنیا به داد و ستد کالا و در خلال آن به مبادلات فکری و فرهنگی با شبه قاره هند، مجمع الجزایر مالایا و چین پرداختند که حاصل آن هم رونق و گسترش تجارت و بازرگانی و داد و ستد کالاها و هم نشر فرهنگ ایرانی و اسلامی در بخش وسیعی از شبه قاره هند و جنوب آسیا بود.

شاخاب پارس در آئینه تاریخ

علاوه بر اسناد باستانی و کتیبه هایی که به نام خلیج فارس اشاره داشته اند، در متون تاریخی نیز شاهد استفاده چند هزار ساله مردم سایر ملل از این نام هستیم و این شوخی تاریخی بسیار دردناک است که کشورهایی که از عمر سیاسی آن ها چند دهه بیشتر نمی گذرد و خود در حاشیه شاخاب همیشه پارس برای قرن ها بخشی از امپراتوری ایران محسوب می شدند اکنون این نام تاریخی را جعل کرده و تاجری ماجراجو در آن سوی دنیا در کشوری که تاریخی کوتاه دارد بر آن مهر تائید می زند غافل از اینکه تاریخ بهترین گواه و بهترین داور است که هیچ گاه نمی توان آن را فریب داد. یکی از قدیمی ترین مستندات مرتبط با خلیج فارس، استفاده از دریای پارس توسط هرودوت مورخ یونانی است که به پدر تاریخ شهرت دارد. این مورخ یونانی که در قرن پنجم پیش از میلاد زندگی می کرده است، صرف نظر از اعجاب و تحسینی که درمورد راه های زمینی و دریایی سرزمین پارس و بین النهرین بروز می دهد گزارش مشروحی نیز در مورد کشتی های این دوره نوشته و از دریای پارس برای نامیدن این منطقه استفاده می کند.

دیودوروس سیکولوس تاریخ نگار قرن یکم پیش از میلاد  نیز در نوشته های خود از واژه دریای پارس برای نامیدن این منطقه استفاده کرده و در کتاب نوزدهم  ـ  بند   2019 شرح مفصلی از جاده های منتهی به شاخاب پارس ارائه می دهد.

ابن کثیر جزری مورخ مشهور سوری در قرن 14 میلادی نیز در کتاب الکامل فی التواریخ از واژه بحر فارس برای نامیدن شاخاب پارس استفاده کرده و  حمد بن احمد بن عثمان بن قیم ، أبو عبد الله شمس الدین الذهبی دیگر مورخ دوره اسلامی که در قرن 13 میلادی می زیسته نیز در کتاب خود با عنوان تاریخ الاسلام و فیات المشاهیر  به نام خلیج فارس اشاره داشته است.

در دوران معاصر نیز پدران حکامی که از عمر سیاسی کشور آن ها چند دهه بیشتر نمی گذرد در مکاتبات خود از واژه شاخاب پارس یا خلیج فارس استفاده کرده اند و امروزه فرزندان این افراد با فریبکاری و جعل واقعیت تلاشی مذبوحانه می کنند تا این حقیقت تاریخی را تغییر دهند. شاید یکی از جالب ترین اسناد باقی مانده در این رابطه، نامه ای از عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار نظام سعودی در عربستان به سال  1347 ه- ق است که در آن به صراحت از واژه خلیج فارس استفاده شده است. در سال 1853 میلادی نیز سند دیگری حاکی از قرارداد حاکمان عمان با طرف بریتانیایی است که در آن از واژه خلیج پارس استفاده شده و به امضای طرفین رسیده است.

دستخط بنیانگذار پادشاهی سعودی و استفاده از واژه خلیج فارس

 

جمال عبدالناصر رئیس جمهور پیشین مصر نیز در متنی که خطاب به ابراهیم العریض از مقامات حکومتی بحرین نوشته شده بود از این واژه به صورت درست آن استفاده کرده و می نویسد: «استاد بزرگوار ابراهیم العریض مسئول نیروی دریایی بحرین در  خلیج فارس ، با کمال خوشحالی و خوشبختی آغاز سال جدید هجری را به جنابعالی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم »

 شیخ جابر المبارک الصباح امیر کویت نیز که پس از وفات پدرش در تاریخ 29/ نوامبر/1915 مطابق با 27/بهمن/1294 زمام حکومت را در این کشور به دست گرفت. در پاسخ به پیام تسلیت «سر پرسی کاکس» فرمانده نیروهای انگلیسی در خلیج فارس جوابیه ای بدین شرح ارسال می کند:  جناب ذو شوکت و جلال، کلنل سر پرسی کاکس نماینده سیاسی در «خلیج فارس» و سرکنسول دولت فخیمه در فارس و عربستان برای آن جناب آرزوی دوام خیر و شادمانی را دارم. باکمال احترام دستورات بزرگ منشانه جنابعالی مورخه 16/ دسامبر/ 1915 را به همراه تلگراف جوابیه حاوی تسلیت فقدان پدرمان بدست اینجانب رسید، … (حسین خلف الشیخ خزعل،تاریخ الکویت السیاسی،ج3، ص 9 )

مشابه این عبارات از حکام و امیران کشورهای دیگری همچون قطر، کویت، بحرین و …. نیز وجود داشته و علاوه بر آن در طول تاریخ چند هزار ساله سرزمین ایران، صدها گردشگر و جهانگرد به این سرزمین سفر کرده و در سفرنامه های خود از این عبارت استفاده کرده اند. نمونه هایی از این سفرنامه ها، سفرنامه های اولیویه، ژوبر، گاردن، تانکوانی، دروویل، ملکم، وارینگ، جونز، جیمز موریه، اوزلی، کینیر، فریزر، ولف، باکینگهام، کونولی، بارنز و دوکوتزوبوئه هستند.

یکی از شخصیت هایی که به ایران سفر کرد و در بخش دهم سفرنامه اش به خلیج فارس اشاره کرد و به توضیح وضعیت منطقه پرداخت، اولیویه  است. در کتاب تاریخ اجتماعی- اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار، ترجمه محمدطاهر میرزا، تصحیح و تحشیه غلامرضا ورهرام،ص 180 به نقل از سفرنامه وی نوشته شده است:  « در تاریخ [1178 ه.ق] 1765م، هلندی ها از جزیره خارک به حکم شیخ میرمهنا رانده شدند. از این تاریخ به بعد دیگر کسی از این ملت در خلیج فارس ظاهر نگردید و بالکل ترک تجارت ایران کرده اند. در شمال جزیره خارک، قلعه های که ساخته بودند با توپ هایی چند که در آن باقی گذاشته بود، اکنون باقی است. در پیش روی این قلعه، لنگرگاه بسیار مطمئن و خوبی است که کشتی های بسیار بزرگ توانند که در آنجا لنگر اندازند. این جزیره تخمیناً سه فرسخ قطر دایره دارد. امروزه قریب چهار صد نفر خانواده دارد که مشغول زراعت هستند. قدری گندم و قدری از حبوبات و کمی پنبه، محصولات آنهاست. درخت خرما و انجیر و بادام و انگور دارد، و در طرف جنوبی جزیره کوه های کوچکی است که آب های خوشگوار از آنها سرازیر می شود»

یکی از اعضای هیات ژنرال گاردان، به نام ژی. ام. تانکوانی که هنگام عزیمت هیات، در مدرسه السنه شرقی قسطنطنیه تحصیل کرد و از آنجا که به زبان فارسی و تاریخ مشرق زمین آشنا بود، به عنوان مترجم به همراه اعضای هیات از قسطنطنیه به ایران شد. تانکوانی شرح سفر خود را در 36 نامه به خانمی ناشناخته به نام اختصاری س. ب نوشته است. چهارده نامه نخستین، در مورد حرکتش به همراه هیات فرانسوی از قسطنطنیه تا تهران و شرح شهرهای مسیر است. سه نامه دیگر شرح کوتاهی از تاریخ ایران از دوران پیشدادیان تا زمان قاجار است. نامه های هیجدهم تا بیست و پنجم به مسائلی همچون آب و هوا، محصولات، تجارت، جمعیت، نژاد، آداب و رسوم، پوشش، مراسم نوروز، هنر، موسیقی، نیروی نظامی ایران و … اشاره دارد. نامه بیست وششم درباره زبان و ادبیات فارسی است و ترجمه نخستین باب گلستان سعدی را نیز در بر دارد. نامه بیست و هفتم تا سی و ششم در مورد بیرون رفتن هیات از ایران و مسیر آنها از راه عثمانی اشاره دارد. تانکوانی در ضمیمه کتاب جدول خط سیر و فاصلهها را از قسطنطنیه تا تهران آورده است. 

تانکوانی در نامه هیجدهم به خلیج فارس اشاره می کند و در شرح آن چنین مینویسد: « بنادر عمده ساحل خلیج فارس عبارتاند از: لار، بندر عباس، بوشهر، بندر کنگ و بندر ریگ.» و نیز اشاره میکند که «ایران با این همه ابریشم قیمتی که در کشور دارد و مرواریدهای اعلا و ارزندهای که از حوالی جزیره خارک در خلیج فارس صید میکنند، توانایی آن را دارد که با هر کشوری در دنیا وارد داد و ستد شود. مساله ای که به زعم او دولتمردان ایرانی به آن بی توجه اند.»

گاسپار دروویل یک سرهنگ فرانسوی بود که در سال های 1812-1813 م. (1227-1228 ه.ق) وارد ایران شد و به استخدام ارتش ایران در آمد. دروویل از تجربه های سه سال سکونتش در ایران و نیز در مورد ارتش دوره  قاجار اطلاعات مفیدی را در باب یک سفرنامه گردآوری کرد.

دروویل در آخرین بخش سفرنامه اش درباره خلیج فارس چنین می نویسد: «شهرتش برای صید مروارید است که به ویژه در حوالی جزیره بحرین به حد وفور یافت میشود. دزدان دریایی عرب که فوق العاده خشن و قسی القلب هستند، در این خلیج به قتل و غارت مشغولند. غالب آنها از قبیله جواسم و مورد حمایت امام مسقط هستند».  وی در اشاره به جزیره هرمز می نویسد: « هرمز در حقیقت صخره لم یزرعی است که در آنجا به جز آب ِ آب انبارها آبِ دیگری وجود ندارد، ولی اهمیت جزیره به سبب موقعیت جغرافیایی آن است که بر تمام خلیج فارس و تجارت آن تسلط دارد» 

از نخستین سفرنامه های دوره فتحعلی شاه قاجار که به خلیج فارس اشاره دارد، سفرنامه ای است اثر ادوارد اسکات وارینگ، کارمند غیرنظامی کمپانی هند شرقی بنگال است که به علت بیماری در ۱۸۰۲ م. (1216 هـ.ق) مدت چهار ماه را در شیراز و حومه آن گذراند. فصل نوزدهم سفرنامه  وی که به تجارت ایران اختصاص دارد، وی در این رابطه می گوید: «ایران کشوری است که تجارت داخلی ناچیزی دارد … مقدار کمی گندم، برنج، جو، خرما و بادام از طریق بوشهر به مسقط و بنادر خلیج فارس صادر میشود» (سفرنامه وارینگ تاکنون به فارسی ترجمه نشده است اما مقاله  بسیار جامعی، با مشخصات زیر، در معرفی آن نوشته شده است: مجتبی خلیفه، «درآمدی بر کتاب سفر به شیراز از مسیر کازرون و فیروزآباد» کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 77و78، اسفند 82 و فروردین 83، صص 70تا 74 .)

نویسنده در سفری آبی که به بصره داشت در فصل های سی و چهارم و سی و پنجم سفرنامه اش از بصره و موقعیت بازرگانی شهر سخن می گوید. او از بصره و از راه خلیج فارس به سوی هندوستان حرکت کرد. در این سفرنامه به دفعات به نام خلیج فارس اشاره می شود.

جیمز موریه دیگر سفرنامه نویس غربی است که دو بار به ایران سفر کرد و سفرنامه ای در دو جلد از شرح این سفر برجای گذاشت.  جلد اول مربوط به سفر اول در سال های 1808-1809 م. (1223- 1224) در نوزده فصل و جلد دوم مربوط به سال های 1810- 1916 م. (1225- 1231) در 25 فصل است. موریه هر دو سفرش را از راه خلیج فارس وارد ایران شده بود و درباره‌ این خلیج و جزایر آن در سفرنامه هایش آورده است.  وی در رابطه با شاخاب پارس می نویسد: «بزرگ ‌ترین جزیره خلیج فارس، خالی از سکنه و متعلق به ایران است.» (موریه، جیمز: سفرنامه جیمز موریه، ج1، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، توس،1386، ص 399.)

جیمز بیلی فریزر دیگر جهانگرد و مسافر اروپائی از انگلیس است که پس از آن که همراه برادرش که کارمند کمپانی هند شرقی بود، دو ماهی را در هیمالیا گذراند به سفر به شرق علاقه مند شد. او در 1821م. (1237 هـ.ق) از مسیر خلیج فارس به ایران سفر کرد.

فریزر در اشاره به بنادر و جزایر خلیج فارس به توضیح کلی از محیط ، طبیعت و حتا جنس سنگ ها، مواد معدنی و آب و هوای آنها و … اشاره می کند. به نوشته وی حبوبات به میزان بسیار کمی از راه خلیج فارس به مسقط و دیگر بنادر عربی صادر می شود. میوه های خشک شده، کشمش، زرد آلو، آلو، خرما، مغز بادام، پسته، تنباکو و اسب بخشی از صادرات ایران را به هند تشکیل می دهد که از راه خلیج فارس به آنجا صادر می‌ شود. همچنین بیشتر گوگرد معادن خمیر که به امام مسقط اجاره داده شده، صادر می شود. (فریزر، جیمز: سفرنامه فریزر معروف به: سفرنامه زمستانی، ترجمه منوچهر امیری، تهران، توس، 1364، ص 335.)

جیمز باکینگهام که در(1241 ه.ق) 1825 م. از ایران دیدار کرده و پس از بازدید از بغداد، از راه کرمانشاه، اصفهان و شیراز به بوشهر رفته و از خلیج فارس به بمبئی رفت. باکینگهام نیز یافته هایش را از این سفر، به صورت یک سفرنامه گردآوری کرد. وی در سفرنامه اش بارها به واژه خلیج پارس اشاره کرده است. در حقیقت اگر به گفته رئیس جمهور کشورمان هر کسی تنها اندکی در زمینه پیشینه تاریخ خلیج پارس مطالعه کند در می یابد که استفاده از این نام در طول تاریخ کاربرد داشته و عنوان جعلی که اخیرا رئیس جمهور آمریکا برای اطلاق این منطقه به کار برد تنها طی چند سال اخیر مطرح شده و بیشتر یک شیطنت ساده لوحانه و پاشیدن ماسه به چهره خورشید است.

دکتر احسان محمدحسینی- باستان شناس

دکتر فاطمه کردی- باستان شناس

No tags for this post.

یک دیدگاه

  1. با سلام و احترام، مستندات كه دال بر خليج فارس دارد.
    ضمائم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا