زادروز سهراب سپهری

وی  علاقه به شعر و نقاشی در سهراب به موازات هم رشد یافت چنان كه پا به ‏پای مجموعه شعرهایی كه از او به چاپ می‏رسید، نمایشگاه ‏های نقاشی او هم در گوشه و كنار تهران برپا می‏شد و او گاهی در كنار این نمایشگاه‏ ها شب شعری هم ترتیب می‏داد؛ تلفیق شعر و نقاشی در پرتو روح انزوایی و متمایل به گونه‏ای عرفان قرن بیستمی، هم به شعر او رقت احساس و نازك بینی هنرمندانه ‏ای می ‏‏بخشید و هم نقاشی او را به نوعی صمیمیت شاعرانه نزدیك می‏كرد
تخیل آزاد، سوررئالیسم خفیف، جستجوی روابط متعارف اشیاء، مفاهیم آمیخته با خیال پردازی از مشخصه ‏های آشكار شعر سپهری است. همین ویژگی‌‏‌‏ هاست كه در نظر برخی وی را به تمایلات سبك هندی و قابلیت مقایسه با بیدل دهلوی، شاعر عارف و خیال پرداز سده دوازدهم هند نزدیك كرده است.
سفرهای سهراب به غرب و شرق عالم و دیدار از رم، آتن، پاریس و قاهره، تاج محل و توكیو برای او بیشتر سلوك روحی و معنوی و سیر در انفس به حساب می‏آمد تا گشت و گذار و جهان دیدگی و سیر در آفاق.
پیشتر از آن كه به هند و ژاپن سفر كند با فكر و اندیشه بودایی و سلامت عارفانه پیشینیان آشنایی داشت، این سفر آشنایی و علاقه او را ژرف تر كرد و در مجموع به هنر او سیرتی عارفانه و پارسایانه بخشید.
سفر به ژاپن كه به قصد آموختن حكاكی روی چوب، آهنگ آن كرده بود، به او چیزهایی دیگر نیز آموخت؛ اینكه شعرهای سهراب سپهری را گاهی در حال و هوای "هایكو" یافته ‏اند، این كه سپهری به داشته ‏های خود خرسند و به شهر و دیار و طبیعت رهای اطراف شهر خود كاشان پای بند است، هر چند اندك می‏تواند نتیجه تاثیر این گونه سفرها باشد، چنان كه توجه او به طبیعت هم در نقاشی و هم در شعر نیز از این تاثیر بلكی دور نمانده است.
او چشم به طبیعت داشت و از پیرامونیان خود، كه شاید تنها اندكی از آنان از صداقت و صمیمیت انسانی بالایی برخوردار بودند، پرهیز می‏كرد:
به سراغ من اگر می‏آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا كه ترك بردارد
چینی نازك تنهایی من
علاقه سهراب به هنر و مكتب‏های فلسفی شرق دور، معروف است. این علاقه را وی با آگاهی توام كرده بود. او به مطالعه در فلسفه و ادیان بسیار علاقمند بود.
سهراب ابتدا در دهه ۱۳۳۰ به عنوان نقاشی نوپرداز به شهرت رسید، كار شعر را هم از همان ایام آغاز كرده بود. نخستین مجموعه شعر او "مرگ رنگ" در سال ۱۳۳۰ به چاپ رسید.
" زندگی خواب‏ها" را در سال ۱۳۳۲ و " آوار آفتاب" و" شرق اندوه" هر دو را به سال ۱۳۴۰ عرضه كرد. در این مجموعه های نخستین او گه‌‏ گاه طنین صدای نیما یوشیج به گوش می‏رسید؛ اما مجموعه های بعدی یعنی " صدای پای آب"، "مسافر" و به ویژه "حجم سبز" كه در سال ۱۳۴۶ انتشار یافت، هیچ صدایی جز صدای آشنای خود او نیست؛ هر چند برخی در واپسین شعرهای سپهری رنگی از زبان اندیشه فروغ را دیده و در نتیجه از پاره‏ای جهات شهرت آن دو را قابل مقایسه دانسته‏ اند.
مجموعه این هفت كتاب به همراه یك كتاب دیگر او به نام " ما هیچ، ما نگاه"، كه قبلاً نیز منتشر شده بود در سال ۱۳۵۶ یك جا در مجموعه ‏ای با عنوان هشت كتاب به چاپ رسیده كه بعد از آن بارها تجدید چاپ شده است.
شعر سهراب در ابتدا با انكار و انتقاد مواجه شد. شاعران و منتقدان ملتزم پیش از انقلاب، شعر و شیوه شاعری او را نكوهیدند و او را منفی ‏نگر، بی‏ مسئولیت و رویگردان از جامعه و مردم معرفی كردند. اما سهراب بی ‏توجه به این نكوهش‏ها و جار و جنجال‏ها به كار خود ادامه داد و سر به شعر و نقاشی خود فرود آورد.
او به قضاوت دیگران كاری نداشت. گویی می‏دانست روزی فرا خواهد رسید كه شعرش قبول عام پیدا می‏كند. از این رو آرام و بی ‏سر و صدا سر به كار خویش داشت و آنچه را كه به اشراق و ادراك هنری دریافته بود. به پرده رنگ و به واژه‏ای به نرمی آب و لطافت آبی آسمان‏ها تسلیم می‏كرد، برترین ویژگی شعر سهراب غنای آن از نظر جوهر شعری است، چیزی كه در آثار كمتر شاعری به این زلالی می‏توان یافت.
از لحاظ ساخت و قالب، شعر او در اكثر موارد آهنگین ارائه شده است. سهراب با استفاده از صداها و كلمات، موسیقی می‏آفریند، موسیقی نرم و رویا برانگیز شعر سهراب با هیچ شاعر، دیگری اشتباه نمی‏شود و همین امر هنجار برجسته سبك او را به ویژه در كارهای اخیرش مشخص می‏كند. پیوند كلمات و همنشینی تصویرها در شعرهای او بدیع و پاكیزه از كار در آمده است.
این تصویرها بیشتر از آن كه در طبیعت قابل لمس باشد، در ذهن و روح خواننده حس می‏شود و با ادراك انسانی او در می‏ آمیزد. سهراب سپهری در میان انبوه شاعران نیمایی پیش از انقلاب، شاعری استثنایی بود كه از همه جنجال‏ها روشنفكرانه و غرب گرایانه پا كنار كشید. او برای بسیاری بهترین نمونه یك هنرمند واقعی بود. انسانی وارسته كه به استعداد و توانایی ذاتی خویش تكیه داشت، تنها زیست و در این تنهایی از نیرنگ، دورویی و تقلب دور بود، گویی تمام فضیلت‏های یك هنرمند اصیل و نجیب ایرانی را در خود داشت.
سپهری روز اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در اثر ابتلای به بیماری سرطان خون درگذشت. با آن كه شعر وی حاوی فضیلت‏های گمشده انسانی بود در زمان حیاتش مقبولیت عام پیدا نكرد، اما بعد از انقلاب و به ویژه از دهه ۱۳۶۰ به بعد گروهی از شاعران و منتقدان به شعر وی روی آوردند و بر شعرش نقد و تفسیر نوشتند.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا