نتیجه تحقیقات دانشمندان درخصوص چپدست و یا راستدستبودن انسانها تقریباً متفاوت و غیرقطعی است. بعضی از آنها این پدیده را مرتبط با نوع فعالیت نیمکرههای مغزی میدانند درحالیکه عدهای دیگر معتقدند که این موضوع به طور قطعی ربطی به مغز و سیستم عصبی ندارد. آنها میگویند که درواقع، چپ یا راستدستی مغز ما به طرز کار بیولوژیک بدن، قبل از تولد و در رحم مادر برمیگردد. این موضوع در حقیقت به کارکرد یک ژن خاص در ستون فقرات افراد ربط دارد تا مغزشان. از طرفی، پژوهشگران دانشگاه آکسفورد بهتازگی ژنی را کشف کردهاند که تنها گمان میرود فاکتور بروز چپدستی باشد.
اما علت بروز این پدیده هرچه که باشد، چپدستها به نادیدهگرفتهشدن خود در طراحی اشیاء و امکانات اعتراض دارند! صندلی های یکدسته، صندلی راننده در خودروها، قوانین راهنمایی و رانندگی، میزهای پرکردن فرم در بانکها و اداره ها و…، چپدستها را وادار میکند که از دست راست خود استفاده کنند. ازطرفی، در بعضی از فرهنگها و زبانهای زنده دنیا، بین راستدستان و چپدستان تبعیض بهوجود آمده است، مثلاً در زبان ایتالیایی، کلمه «چپ»(Sinistr) از ریشه لاتین Sinister مشتق شده که به معنای بدیمن یا بدشگون است.
پیشنهاد انتخاب یک روز بهخصوص برای چپدستها، بهمنظور مبارزه با همین تبعیضها اولینبار در سال 1976 میلادی (1355 شمسی) داده شد و به تصویب رسید.
پژوهشهای گوناگون نشان میدهند که در جوامع مختلف، ۷۰ تا ۹۰ درصد جمعیت، راستدست و دیگران چپدست هستند. درصد بسیار کمی از افراد نیز توانایی به کار بردن هر دو دست را دارند. چپدست یا راستدستبودن افراد در بدو تولد مشخص نمیشود. کودکان به مرور و تقریباً همزمان با یادگیری زبان مادری خود (در حدود 4 سالگی) در انجام بعضی از فعالیتها مثل نقاشیکشیدن یا غذاخوردن، استفاده از دستی را به دست دیگر ترجیح میدهند.
چپدستی یا راستدستی در زندگی روزمره برای افراد اولویت و ارجحیتی ایجاد نمیکند، درواقع تفاوت بین این دو گروه از انسانها بسیار ناچیز است، اما افکار عمومی دربارۀ این مسئله معمولاً جور دیگری است! مردم بهغلط تصور میکنند که چپدستبودن به معنای باهوشتربودن است.
مغز انسان به دو نیمکره راست و چپ تقسیم میشود که هر کدام از این نیمکرهها کنترل جهت مخالف بدن انسان را بر عهده دارند. از آنجاییکه این دو نیمکره، در کنترل انواع مختلفی از رفتارها یکسان نیستند، در طول زمان در انجام بعضی از وظایف نیز استفاده از یک دست، بر دست دیگر برتری پیدا میکند.
محققان بر این باورند که دلایل مشخصی برای تکامل تقسیمبندی مغزی به دو نیمکره راست و چپ وجود دارد. اول از همه، کنترل داشتن یک بخش از مغز بر روی یک فرایند شانس درگیری هر دو بخش مغز برای یک پاسخ را کاهش می دهد. همین مسئله نیز موجب میشود تا فرآیندهای مختلفی مثل زبان یا توجه، بهشکل همزمان در سراسر دو نیمکره مغز کار کنند.
در گذر تاریخ، بشر با کسب مهارت در استفاده از ابزار، مجبور بود که دست خود را برای استفاده از ابزار رها کند و به همین دلیل نیز ارتباطات انسانی تکامل پیدا کرد و حرکات دست، به استفاده از اصوات و آواها و سخنگفتن تبدیل شده است. به این ترتیب میتوان گفت که نحوه فعالیت مغز و یا تأثیرات ژنتیکی در چپدستشدن و راستدستشدن افراد نقش دارد و برخلاف باور عمومی، چپدستبودن به معنای باهوشتربودن نیست.
غزال غضنفری
No tags for this post.