ابهام در سرنوشت تنها موزه فضایی ایران
به گزارش سینا پرس، سیروس برزو مدتها سردبیر مجله خاطرهساز «مرزهای بیکران فضا» بود. مجله مرزهای بیکران فضا از بسیاری جهات در نوع خود اولین بود. برزو هرگاه که از مرزهای بیکران حرف میزند با افتخار میگوید که که این نشریه اولین مجله ایرانی بود که کارهای گرافیکی و صفحهبندی آن با کامپیوتر انجام میشد. مصاحبه با فضانوردان شوروی و ترجمه و انتشار اخبار فضایی رادیوهای آمریکا و شوروی هم از نوآوریهایی وی در این نشریه بود. او حتی زمانی با هماهنگی سازمان فضایی شوروی، با فضانوردان مستقر در ایستگاه فضایی میر گفتوگو کرد و ترجمه آن را در مجله خود منتشر ساخت.
در آن سالها (که خبری از اینترنت و ماهواره و ابزارهای ارتباطی نوین نبود)، چندان مجلهای چاپ نمیشد، چه رسد به مجله علمی، چه رسد به مجله تخصصی در حوزه علوم فضایی و فضانوردی اما برزو یک تنه این کار را کرد و البته تاوان بلند پروازیهایش را هم با بهای گزافی پرداخت. این مجله به رغم موفقیت در نزد مخاطبان به لحاظ تجاری و اقتصادی موفق نبود و ورشکست شد. این عدم موفقیت برای برزو ،گران تمام شد، دلش شکست و با دستانی خالی، راهی روسیه و مسکو شد تا از نزدیک قهرمانان دوران کودکیاش را ببیند و بهتر و بیشتر آنها را بشناسد. او در این راه بسیار ثابت قدم بود و در نهایت توانست در قلب یخی فضانوردان روس، راهی باز کند. او در مدت 20 سال حضور در روسیه و جمهوریهای شوروی سابق، با بسیاری از فضانوردان روسیه دیدار و گفتوگو کرده و از بسیاری از رویدادهایی نجومی و فضایی جهان گزارشهایی تهیه کرده است که پیوسته در نشریات کشور چاپ میشد.
وی در مدت ارتباط با فضانوردان روسیه، هدایای ارزشمندی از آنان دریافت کرده است که کمکم مجموعه بزرگ و ارزشمندی را شکل دادهاند. وی بعدها به تشویق دوستان خود، این مجموعه را به شکل نمایشگاهایی در شهرهای مختلف ایران به نمایش درآورد و با استقبال گرم دوستداران فناوریهای فضایی روبه رو شد. گزارشهای بسیاری از این نمایشگاهها نیز در روزنامهها و نشریههای ایران به چاپ رسیده است.
برزو در مورد چگونگی جمعآوری کالاهای موجود در مجموعه یادمانهای فضاییاش میگوید: حاصل دوستی و رفاقت 20 سالهام با دانشمندان و فضانوردان بزرگ جهان، مجموعهای بینظیر از یادمانهایی است که خود این فضانوردان به من اهدا کردهاند و من با استفاده از این یادگارها، تاکنون نمایشگاههایی در زمینه فضانوردی در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، اصفهان و دامغان برگزار کردهام که با استقبال اقشار مختلف مردم از جمله دانشآموزان و دانشجویان روبهرو شده است. این مجموعه شامل تمبرهای فضایی، غذای فضانوردان، عکسهای امضا شده توسط فضانوردان نامآور جهان، ماکت سفینهها و موشکها، پوسترهای فضایی، مدالها و مدالیونها، اشیای شخصی فضانوردان از جمله دستکش گوردون کوپر فضانورد آمریکایی، اشیای مختلف بازگشته از فضا (از جمله یک جلد قرآنمجید و مجموعهای از کارتپستالهای استاد فرشچیان که بنا به خواهش من و بطور اختصاصی به فضا برده شدند)، همچنین فیلمهای مستند و پوسترهای آموزشی درباره تاریخ فضانوردی و دهها مورد مشابه است که برای عموم مردم بویژه دانشآموزان جذابیت ویژه دارد و میتواند دانش بازدیدکنندگان را در مورد فضا و فناوریهای فضایی بالا ببرد و آنها را با ضرورت این فناوری و نقش مهم آن در زندگی بشر امروزی آشنا سازد.
طی سال گذشته نیز نمایشگاهی از این یادمانها، با نام «انسان و فضا» در فرهنگسرای اشراق تهران برگزار شده بود که به دلایل نامعلومی این نمایشگاه تعطیل شد. اما اکنون اخباری منتشر شده است که سیروس برزو میخواهد یادمانهای نمایشگاهش را یکجا بفروشد. برزو درباره دلیل فروش اشیا مجموعه فضایی خود به خبرنگار سیناپرس میگوید: نیازی به توضیح درباره استثنایی و ارزشمند بودن این مجموعه نیست و شما می دانید این مجموعه نمونه دیگری در دنیا ندارد زیرا قطعه به قطعه آن را فضانورد یا دانشمندی فضایی به من اهدا کرده است. برای من ارزش اینها ورای مادیات است و در گذشته با آن که بارها به من پیشنهاد فروش شد حاضر به این کار نشدم اما اینک مجبورم روی خواستههایم پا بگذارم. این مجموعه واقعا برایم ارزشمند است اما من چارهای جز فروش آن ندارم. بعضیها برای تامین ضروریات مجبورند کلیهشان را بفروشند طبیعتا این کار را با رضایت قلبی انجام نمیدهند. حالا من هم مجبورم چنین کاری انجام دهم.
زمانی یک کشیش آمریکایی به قرآن بیحرمتی کرد. سیروس برزو نیز تصمیم گرفت با این حرکت ناشایست آن کشیش مقابله کند، به همین دلیل از فضانوردی به نام «الکساندر کالری» خواست که یک جلد قرآن کریم را با خود به ایستگاه فضایی ببرد. کالری نیز به دلیل دوستی شخصی خود با برزو، این خواهش را اجابت کرد. جالب آنکه زمانی که این قرآن به ایستگاه فضایی ارسال شد و همچنین وقتی که به زمین برگشت، بسیاری از رسانهها و مسئولان از این کار او تقدیر کردند اما با گذشت زمان، همه آن تقدیر و تشکرها فراموش شد و اکنون که وی نیازمند یاری آنان برای راهاندازی یک نمایشگاه است، کسی صدایش را نمیشنود. وی زمانی مینیاتورهای استاد محمود فرشچیان را به واسطه یکی دیگر از همین فضانوردان که با وی دوستی و صمیمتی داشت، به فضا فرستاد تا فرهنگ و هنر ایرانی را به همگان بشناساند و برای ترویج آن بکوشد. در آن زمان نیز همگان زبان به تحسین گشودند، ما امروز از آن جمع ستایشگر، کسی باقی نمانده است.
جالب آنکه در سالهای گذشته، بارها از فعالیتهای مستمر وی در عرصه روزنامهنگاری علمی و ترویج علم تقدیر شده است، برای مثال وی برنده جایزه چهاردهمین دوره ترویج علم شده است و فرهنگسرای معرفت با همکاری فرهنگسرای فردوس در اسفند 92، با برگزاری مراسم «ستارگان نجوم» از وی با عنوان پدر روزنامهنگاری فضایی ایران تجلیل کرد. اکنون باید منتظر ماند و دید چنین عنوانهایی مجموعه نمایشگاهی وی را از حراج درامان نگه میدارد یا آنکه از دست آن همه عنوانهای افتخارآفرین و لوح تقدیر، نیز کاری برنمیآید.
No tags for this post.