سِر الکساندر فلمینگ در 6 آگوست 1881، یعنی درست 136 سال پیش از این، در شهر لاچفیلد اسکاتلند به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و زمانی که الکساندر تنها ۷ سال سن داشت، از دنیا رفت. الکساندر در مدرسه لودون مور و دارول، تحصیل کرد و بعد از آن توانست یک بورس دوساله از آکادمی کیلمارنوک دریافت کند. سپس به لندن رفت و در مؤسسۀ پلیتکنیک سلطنتی ادامه تحصیل داد. الکساندر در تمام دوران تحصیلش، بهدلیل کمبود پول، مجبور بود همزمان کار کند. او تا سن ۲۰ سالگی و به مدت 4 سال در یک دفتر حملونقل کار کرد تا بتواند بخشی از مخارج زندگی و تحصیل خود را تأمین کند.
او تحصیلات خود را ادامه داد و سرانجام موفق شد که مدرک دکترای خود را از مدرسه پزشکی سنت مری لندن دریافت کند. بعد از آن بود که الکساندر فلمینگ شروع به تحقیق دربارۀ واکسنها و سیستم ایمنی بدن انسان کرد.
در خلال جنگ جهانی اول، به عنوان پزشک نظامی به جبهه اعزام شد و آنجا بود که زخمهای عفونی را مورد مطالعه قرار داد و متوجه شد که اغلب مواد ضدعفونیکننده خیلی بیشتر از آنکه میکروبها را نابود کنند، سلولهای بدن را از بین میبرند. به این ترتیب، فلمینگ به ضرورت وجود مادهای پی برد که بتواند بدون آسیبزدن به سلولهای سالم بدن، باکتریها را از بین ببرد.
بعد از جنگ، الکساندر فلمینگ به بیمارستان سنت ماری که از آن فارغالتحصیل شده بود بازگشت و تحقیق روی ایدۀ خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۲۲ موفق به کشف مادهای شد که آن را «لیسوزیم» نامگذاری کرد. لیسوزیم، آنزیمی است که در بدن انسان تولید میشود و در ترکیبات مخاط و اشک وجود دارد و به سلولهای بدن آسیبی نمیرساند. این ماده اگرچه ازبینبرندۀ برخی از میکروبها است، اما در برابر میکروبهای خاصی که به انسان آسیب میرساند، بیاثر است. به همین دلیل این کشف، با اینکه جالب بود از اهمیت چندانی برخوردار نشد.
اما الکساندر فلمینگ ناامید نشد و تحقیقات خود را پیگیری کرد تا سرانجام در سال ۱۹۲۸ کشف بزرگ خود را که پادزیست پنیسیلین بود، به انجام رساند.
این کشف اینگونه شکل گرفت که در روند تحقیقات الکساندر فلمینگ، یکی از ظروف حاوی کشت باکتری استافیلوکوک بهصورت تصادفی در معرض هوا قرار گرفت که در نتیجۀ این اتفاق، بعضی از قسمتهای ظرف از کپک پوشیده شد. الکساندر با مشاهدۀ کپکها، آنها را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که در قسمتهایی که کپک نفوذ کرده است، باکتریها کاملاً از بین رفتهاند. به این ترتیب فلمینگ توانست نشان دهد که مادهای که کپک تولید میکند، برای بسیاری از انواع باکتریهای مضر برای انسان، پادزهر محسوب میشود و این ماده را بهخاطر عامل تولیدکنندۀ آن (پنیسیلیوم نوتانیوم)، «پنیسیلین» نامید.
پنیسیلین، مادهای بود که برای انسان و حیوان ضرر نداشت اما قادر بود طیف وسیعی از باکتریها و میکروبها را نابود کند.
حاصل کار فلمینگ در سال ۱۹۲۹ منتشر شد اما توجه چندانی را به خود جلب نکرد. فلمینگ دریافته بود که پنیسیلین میتواند استفادههای پزشکی بسیار مهمی داشته باشد، امّا در هر صورت او نتوانست تکنیکی را برای تصفیه و پالایش این ماده ارائه کند تا به عنوام یک دارو قابل استفاده شود. اینگونه بود که این داروی اعجابانگیز تا 10 سال بعد از کشف، بدون استفاده باقی ماند.
سرانجام در اواخر دههی ۱۹۳۰بود که «هوارد والتر فلوری» و «ارنست بوریس چاپن» بهشکل کاملاً اتفاقی مقالۀ دکتر فلمینگ را که در سال 1929 منتشر شده بود، مطالعه کردند و بعد از چند سال تحقیق روی آن، موفق شدند کپک را تصفیه و پادزهر پنیسیلین را استخراج کنند.
آنها در سال ۱۹۴۱ پنیسیلین را روی نمونههایی از بیماران به کار بردند و متوجه شدند که داروی جدید به شکلی حیرتانگیز کارا و مؤثر است.
بعد از آن در ابتدا این دارو تنها در اختیار مصدومان جنگی انگلیسی و آمریکایی قرار داشت، اما تا سال ۱۹۴۴ برای معالجه غیرنظامیها در انگلیس و آمریکا نیز در دسترس همگان قرار گرفت و با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ بود که استفاده از پنیسیلین، این داروی نجاتبخش، در سراسر جهان معمول شد.
با کشف پنیسیلین بهعنوان اولین پادزیست، انگیزه دانشمندان برای جستجو و تحقیق در جهتِ یافتن سایر پادزیستها افزایش یافت و نتیجۀ تحقیقات آنها منجر به کشف بسیاری از داروهای معجزهگر شد، اما همچنان پنیسیلین پرمصرفترین پادزیست شناختهشده توسط بشر محسوب میشود. دارویی که تاکنون جان میلیونها نفر را در سراسر جهان نجات داده است.
دکتر سِر الکساندر فلمینگ به خاطر کشف بزرگش موفق به دریافت جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۴۵ شد.
او در روز یازدهم مارس سال ۱۹۵۵ درحالیکه 73 ساله بود، چشم از جهان فروبست. جهان همیشه مدیون او و کشف بزرگش خواهد بود.
غزال غضنفری
No tags for this post.