همکاری باشرکت های فین تک برای بانک ها اجباری است
به گزارش سیناپرس،به نقل از فردانما،عموماً اینطور فکر میشود که بانکها سنتی و محافظهکار هستند اما آینده هرگز سنتی نخواهد بود. آینده سریع و درخشان بوده و در سرعتی باورنکردنی به جلو میرود و همگان را به همگامی با این تغییر دعوت میکند زیرا در غیر این صورت از این گردونه عقب خواهند ماند.
اما شرکتهای فین تک (فناوری مالی) چطور؟ اگر بانکها سنتی و محافظهکار هستند، فین تک ها به هیچ وجه سنتی نیستند. آنها با سرعت به سمت آینده در حال حرکتند.
بانکها مدتهای مدیدی است که به آن تصویر سنتی و محافظهکارانه خود چسبیدهاند و در قوانین و مقررات قدیمی خود دست و پا میزنند. بانکها بر اساس ماهیت طبیعی خود ریسکگریز هستند اما با توجه به بحرانهای مالی اخیر و نوآوریهای تحولآفرین در شرکتهای فین تک، اگر میخواهند که همچنان پابرجا بمانند ،ناگزیر از نوآوری درفناوری هستند.
برای بسیاری افراد، این موضوع کاملاً روشن است که بانکها برای پیشرو شدن، نوآوری و مدیریت تغییرات، باید با شرکتهای فین تک همکاری کنند. اما آیا بانکها و شرکتهای فین تک هم میتوانند زمینههای مشترک همکاری را بیابند و با هم کار کنند؟ یا اینکه آنها کاملاً متفاوت از هم بوده و همکاری مشترک آنها ناممکن است؟
در ابتدا اینگونه به نظر میرسد که این دو، از دو دنیای متفاوت آمدهاند و همکاری بین آنها غیرممکن است. اما بر اساس گفته راتی شتی مدیر ارشد محصول بانکبازار دات کام- استارتاپ برتر هند در حوزه فناوری مالی- اینگونه نیست. شتی میگوید:«در پایان هر روز، پول یک مشتری اعم از اینکه وام، کارت اعتباری یا بیمه باشد، از بانکها میآید. بنابراین شرکتهای مثل ما نمیتوانند بدون آنها وجود داشته باشند، به همین سادگی!»
بانکها خیلی پیشتر از آنچه مردم بتوانند به خاطر آورند وجود داشتهاند. در پایان روز، شرکتهای فینتک مشتریان خود را برای تأمین نیازهایشان به بانکها هدایت میکنند. بنابراین برخلاف آنچه بسیاری از مردم فکر میکنند بانکها و شرکتهای فینتک رقیب هم نیستند بلکه دو وجه متفاوت از یک راهحل واحد هستند. اگر مشتریان را در یک سو و بانکها را در یک سوی دیگر قرار دهیم شرکتهای فینتک در واقع در میان این دو قرار گرفتهاند. شرکتهای فینتک به عنوان یک واسطه مبتنی بر فناوری، این پتانسیل را دارند که این کار را در یک سطح بسیار بزرگتر در مقایسه با بانکهای سنتی انجام دهند.
اگر بانکها متولی این کار هستند، پس چه عاملی آنها را تشویق میکند تا با سایرین از جمله استارتاپهای فین تک همکاری کنند؟ به خصوص اینکه آنها برای مدت زمان بسیار طولانیتری- حتی قبل از اینکه واژه فین تک ایجاد شود- وجود داشتهاند و خدمات ارائه میکردهاند. چرا بانکها به استارتاپهای فین تک نیازمندند؟ بانکها انتظار دارند تا از این همکاری مشترک چه چیزی به دست آورند؟
اول: نپازهای مشتری. بانکها از ابتدای تأسیس خود برای مدتهای مدید به یک شکل کار کردهاند؛ صندوقداران پشت باجه، ساعات کار کوتاه و نرمافزارهای بانکی قدیمی بیفایده. اما با پیدایش شرکتهای فین تک و ارائه خدمات خوب توسط آنها به مشتریان، مشتریان به گرفتن خدمات خوب خو گرفته و یاد گرفتهاند تا هر روز خدمات بیشتر و بهتر طلب کنند. قاعده بازی امروز در دنیای بانکداری بر مبنای «ارائه خدمات بیشتر» شکل گرفته است و کسی که نتواند خدمات بیشتر ارائه کند، به شدت در معرض خروج از بازی و شکست است. این مشتریان هستند که تصمیم نهایی را میگیرند و آنچه آنها میخواهند، خدمات با کیفیت شخصیشده متناسب با نیازهایشان است. این موضوع دقیقاً زمین بازی شرکتهای فین تک است زیرا آنها خودشان این بازی را اختراع کردهاند!
بنابراین همکاری با شرکتهای فین تک به بانکهای سنتی کمک میکند تا در کار خود سرعت گرفته و هرچه بهتر با مشتریان ارتباط برقرار کرده و خدمات سطح بالاتری به آنها ارائه نمایند.
دوم: دسترسی. همانطور که راتی شتی اشاره میکند بانکها جایی هستند که پول در آنجاست. هرطور که به قضیه نگاه کنید، مشتریان شرکتهای فین تک نهایتاً مجبورند برای پاسخگویی به نیازهای پولی خود به بانکها رجوع کنند. بازاریابی و جذب مشتریان میتواند بدون هیچگونه هزینه اضافی انجام شود زیرا این امور توسط شرکتهای فین تک به انجام میرسد. «بانکها با استفاده از کانالهای جایگزین همانند استارتاپهای فین تک به منبع اصلی مشتریان با کیفیت دست پیدا میکنند.»
سوم: فناوری. فناوری موضوعی است که در آن فین تکهای استارتاپ یک سر و گردن بالاتر از بانکها قرار میگیرند. شرکتهای فین تک بر اساس ماهیت و طبیعت خود مجهز به آخرین فناوریها هستند. نام بازی این شرکتها، «نوآوری» است. شرکتهای فین تک هرگز استراحت نمیکنند بلکه به صورت مستمر به بهروزرسانی و بهبود سیستمهای خود میپردازند و این روشی است که آنها را همواره پیشرو نگه میدارد. با اتصال بانکها به فین تکها، بانکها میتوانند از فناوریهای بهروز برای ارائه خدمات استفاده کنند.
اما قبل از همکاری و مشارکت بانکها با استارتاپهای فین تک، موانعی وجود دارد که میبایست از میان برداشته شوند. تفاوت فرهنگی بین این دو، مسئولیتهای متفاوت آنها در قبال سهامدارانشان و چشمداشتهای حاصل از جمله تفاوتهای آنهاست. علاوه بر این، نزدیک و سازگار کردن دو متدولوژی کاری متفاوت، از جمله نگرانیهای مهم در زمینه این همکاری مشترک است که باید راهحلی برای آن اندیشیده شود.
بانکها قبلاً اثبات کردهاند که علیرغم راه و روش سنتی کسب و کار خود، میتوانند نوآوری را نیز پذیرا باشند. کپیتالوان سه آزمایشگاه نوآوری در سه جای مختلف در آمریکا راهاندازی کرد که هریک بر یک موضوع تمرکز داشتند تا بتواند محصولات و خدمات بهتری به مشتریان خود ارائه نماید. همچنین مسترکارد نیز از سال ۲۰۱۰ با همین رویکرد پیشرفت کرده است. بانک پیشروی اسپانیایی کایکسابانک، روند توسعه دیجیتال را به خوبی در پیش گرفته و با مشتریان خود به روشهای مختلف ارتباط برقرار کرده است.
پیشبینیها و نشانههای خوبی از استفاده از فناوریهای نوین در بانکداری وجود دارد. بنابراین چرا بانکها با در اختیار داشتن امکانات و شرایط مناسب، خودشان به دنبال استفاده از آنها- و نه همکاری با فینتکها- نروند؟ چرا این واسط را از میان برندارند؟ پاسخ به این سؤال در این واقعیت بنیادین نهفته است: هیچکسی نمیتواند به خوبی شرکتهای کوچک، نوآوریهای باارزش ارائه نماید. با توجه به تحقیقات انجام گرفته توسط هیکس و هج در سال ۲۰۰۵، شرکتهای کوچک در زمینه تولید نوآوریهای باارزش بسیار مؤثرتر بودند. بانکها با همکاری با شرکتهای فین تک میتوانند تمرکز خود بر کار اصلیشان- بانکداری- را حفظ کرده و اجازه دهند تا شرکتهای فینتک از طریق نوآوری و توسعه، آنها را تقویت نمایند.
در واقع سؤال اصلی این نیست که «آیا بانکها باید با شرکتهای فین تک مشارکت نمایند؟» بلکه سؤال این است که «بانکها چه زمانی و با چه سرعتی باید مشارکت را آغاز نمایند؟» زیرا آیندهای که همگان از آن صحبت میکنند، بسیار نزدیک است. فقط از طریق پیوند دادن این دو بخش متفاوت است که میتوان گامهای بزرگ رو به جلو برداشت.
No tags for this post.