بحران مدیریت آب، نه بحران آب

در پی این نامه و مطالبی که با انتشار و استناد به آن منتشر شد، فضایی از ترس و هشدار بر جامعه و فضای مجازی حاکم شد، حاکی از این که آب در کشور رو به پایان است و سرنوشت محتوم ما خشکسالی و مهاجرت و مرگ و جنگ بر سر آب است. اما بازخوانی دقیق این نامه و البته نگاهی به وضعیت آب کشور نشان می‌دهد، هرچند تمامی این ترس‌ها و سناریو‌ها ممکن است، به واقعیت بپیوندند، اما عامل حقیقت یافتن آن‌ها نه کمبود و بحران آب که به اذعان بسیاری از کارشناسان مستقل بحران در مدیریت آب است. برای فهم بهتر این موضوع ابتدا بخش‌هایی از این نامه را با هم مرور می‌کنیم؛

«پیشینه هشدارهای مرتبط با بحران آب و آثار و تبعات تخریب کننده آن به شهادت کتاب‌ها، مقالات و پژوهش‌های علمی از سوی کارشناسان و صاحبنظران، حداقل به دو دهه پیش بر می‌گردد.متاسفانه با بروز عینی آثار این هشدارها نظیر خشک شدن دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، تخلیه آب‌خوان‌های زیرزمینی آلودگی گسترده منابع آب و فروافتادن در کم آبی مزمن، مهاجرت لجام گسیخته، پیدایش ریزگردها، جامعه را در بسیاری مناطق کشور غافلگیر کرده است».

در این نامه که به امضای جمعی از کارشناسان و متخصصان و اساتید علوم اجتماعی، اقتصادی، ارتباطات، آب، کشاورزی و محیط زیست رسیده، هشدار داده شده است؛ که هر گونه درنگ در تغییر شرایط موجود تنها شرایط را بدتر از آنچه اکنون مشاهده می‌شود می‌کند و باعث تشدید منازعات داخلی و مهاجرت‌های گسترده می‌شود.

در بخش دیگری از این نامه می‌خوانیم:« امروز توسعه و مدیریت منابع آب کشور به دلیل رویکرد حاکم بر توسعه ناموزون کشور با چالش‌های زیادی مواجه شده است و این امر چالش آب را به مرحله بحرانی و سرنوشت‌سازی رسانده است به طوری که پایداری حیات در سراسر ایران در معرض تهدیدهای جدی قرار گرفته است».

در واقع آن‌چه در این نامه آمده است سراسر هشدار نسبت به مدیریت ناموزون و دستوری و از بالای منابع آب در کشور است. مدیریتی که ساخت و ساز و سازه و انتقال آب را در مدیریت آب در الویت قرار داده 

در واقع آن‌چه در این نامه آمده است سراسر هشدار نسبت به مدیریت ناموزون و دستوری و از بالای منابع آب در کشور است. مدیریتی که ساخت و ساز و سازه و انتقال آب را در مدیریت آب در الویت قرار داده و به غلط در این سال‌های بر طبل خودکفایی کوبیده است. در واقع می‌توان گفت که ما در طی 5 دهه با مهندسی گسترده سرزمین، چنان تغییر چشمگیری در چشم‌اندازها و سازوکارهای اکوسیستمی این سرزمین پدید آورده‌ایم، که حالا باید به حق لقب بحران را به مدیریتمان بر این آب و خاک اطلاق کنیم.

عدم رعایت حق‌آبه‌های محیط‌زیستی  و بیش برداشت از منابع موجود بدون جایگزین شدن در طی سالیان گذشته نفس‌های طبیعت را در بخش‌های مختلف به شماره انداخته است است. فرونشست دشت‌ها، خشکیدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها و فاجعه ریزگردها از نتایج این رفتار ناموزون با طبیعت و بحران در مدیریت منابع آب کشور است.

موضوعی که کارشناسان بنیاد آب ایران هم بر آن تاکید می‌کنند:« مهم‌ترین اکوسیستم‌های آبی کشور نابوده شده است، اضافه برداشت آب‌های زیرزمینی به میزان 120 میلیارد مترمکعب رسیده، دشت‌های ممنوعه افزایش مستمر یافته، رطوبت خاک کاهش و بیابانزایی تشدید و منابع آب آلوده شده و حقابه‌های محیط زیستی رعایت نمی‌شود و توسعه ناهمگون کلانشهرها و بحران مهاجرت و اشتغال نیز تشدید شده است».

عدم رعایت حق‌آبه‌های محیط‌زیستی  و بیش برداشت از منابع موجود بدون جایگزین شدن در طی سالیان گذشته نفس‌های طبیعت را در بخش‌های مختلف به شماره انداخته است است. فرونشست دشت‌ها، خشکیدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها و فاجعه ریزگردها از نتایج این رفتار ناموزون با طبیعت و بحران در مدیریت منابع آب کشور است.

 

در این نامه نویسندگان و امضا کنندگان نامه تاکید می‌کنند، آنچه مسبب وضع موجود است، نه کمبود چشمگیر آب، که مدیریت بالا به پایین و غلط در عرصه آب کشور است. به این ترتیب مردم به عنوان بازیگران اصلی در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی در باره آب حذف شده‌اند و این تصمیم‌ها به شرکت‌های مشاور و پیمان‌کار عرصه آب سپرده شده است.در نتیجه در طی این سال‌ها ما شاهد جابجایی‌های گسترده آب در کشور بدون توجیه اقتصادی و محیط‌زیستی بوده‌ایم که این کلاف پیچیده و سردرگم را ناگشودنی نشان می‌دهد. مهم‌ترین شواهد بر این مدعا هم این است که؛ وزرات نیرو به عنوان متولی آب و البته مسبب وضع موجود با گذشت سه ماه از مصوبه هیات وزیران درباره رعایت حق‌آبه تالاب‌های کشور و همچنین تامین 640 میلیون مترمکعب حقابه هورها و مراتع و دشت‌های سیلابی خوزستان را که در نتیجه مسدود شدن آب رودخانه‌های جراحی و زهره و کوپال با سدسازی‌های متعدد ایجاد شده، هنوز هیچ برنامه‌ای در زمینه اجرای این مصوبه ارایه نکرده است.

در واقع این نامه بیشتر از آن‌چه حاوی هشدارهایی درباره وضعیت منابع موجود آب در ایران باشد، حاوی هشدارهایی در باره مدیریت منابع آب کشور است. هشدارهایی که تا پیش از این به صورت تک صدایی و موضعی توسط کارشناسان مختلف صادر شده ، اما گوش شنوایی نیافته بود. نویسندگان این نامه در پایان دو پیشنهاد ارائه کرده است؛

1برای شروع همکار و انجام اقدامات عملی در محورها و راهکارهای حل مسئله آب، دهه 1396 تا 1406 به عنوان دهه ملی اعلام شود و با پیش‌بینی همایش‌ها، مناسبت‌ها و سایر ابزارهای مناسب از خبرگان جامعه برای همکاری گسترده دعوت به عمل آید.

 

2زمینه‌های تشکیل تدریجی کمیسیون‌های همکاری ملی آب با حضور نخبگان مستقل و مورد وثوق برای رسیدگی به هر یک از موارد ( حل بحران آب ) در جایگاه نهادی مناسب فراهم شود.

در حقیقت آنچه به عنوان راه‌کار بر آن تاکید شده، تجدید نظر بر شیوه‌های مدیریتی و ساختار مدیریت آب کشور و ایجاد ارتباط دو طرفه و نه صرفا دستوری و یک سویه در مدیریت منابع آب است. بنیاد آب ایرانیان بازبینی طرح‌های تعادل بخشی آب‌های زیرزمینی، شفاف‌سازی اطلاعات منابع آب ایران به منظور تصمیم‌سازی و تصمیم گیری‌های آتی و اعمال مدیریت یکپارچه در بخش آب را راز جمله راه‌حل‌های مسئله عنوان کرده‌اند.

در واقع به نظر می‌رسد، نویسندگان این نامه درباره بحرانی غیر قابل حل ناشی از کمبود آب هشدار نداده‌اند، بلکه هشداری داده‌اند درباره شیوه‌هایی برخورد با مسئله و اصلاح این شیوه‌ها را راه حل برون رفت از بحران می‌داند.در واقع به نظر می‌رسد، در سطر سطر این نامه به جای تاکید بر بحران آب، بر بحران مدیریت آب در کشور تاکید شده است. بحرانی که عاملان با بیان اغراق آمیز بحران آب از پذیرش آن سر باز می‌زنند و علی‌رغم ظاهرسازی‌ها همچنان بر طبل توسعه ناموزون و سازه محور با مدیریت پیمانکاران سودجو می‌کوبند.

علی رنجبران
 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا