اسید پاشی به تالاب اینچه
یعنی حتی تالابهایی که از دست بلای طبیعی خشکسالی و بلای خانمانسوز سوء مدیریت آب جان سالم به در بردهاند را هم به نوع دیگری به مسلخ بردهایم. ریشه این مرگ دیگرگون در نادیده گرفتن و عدم اجرای قوانین الزام آور محیط زیستی است. یعنی معلوم نیست که این قوانین چطور الزامآور هستند، که حتی در مورد یکی از شکنندهترین و البته مهمترین اکوسیستمها کشور هم اجرا نمیشوند.
مثال بارز این وضعیت، تالاب «اینچه» در جنوب رودخانه اترک و شمال شهرستان آق قلا در استان گلستان است. این تالاب نه مشکل خشکسالی دارد، نه سوء مدیریت منابع آب توانسته آنرا به لبه پرتگاه هل دهد، بلکه از بخت بد زیستمندانش که شامل انسانها هم میشود، در کنار آن مجموعه بزرگ ید کشف شد. به این ترتیب استخراج و پالایش ید در کنار این تالاب باعث شده تا شرکت متولی بدون هیچ توجهی و در بیخبری یا سکوت مسئولان محیطزیست، پساب آلوده و اسیدی شرکت تولید ید را روانه این تالاب سابقا زیبا کنند، و حالا از این تالاب چیزی جز بوی مرگ و تباهی بلند نمیشود.
فعالیتهای معدنی در کنار این تالاب از سال 1383 با کشف ید کلید خورد، سپس شرکت متولی طرح مجوزهای به ظاهر محیطزیستی را برای اکتشاف و استحصال ید در دولت نهم مشروط به رعایت مواردی دریافت کرد.
این شرط شروط این بود که پسابهای اسیدی این مجمعه صنعتی میتوانند روانه این تالاب شوند، مشروط بر اینکه ابتدا طی مراحلی در در استخرهای آهک زنی خنثی شده و سپس به تالاب منتقل شوند. این توافق طی مجوزی به شماره 11381/125 و در تاریخ 30 آبان ماه 1384 به این مجموعه صنعتی اعطا شد.
حال بماند که اصل مجوز به دلیل لحاظ نکردن سایر آلودگیها زیر سوال است و ابدا نباید اعطا میشده، اما مسئله اصلی چیز دیگری است. موضوع این است که امروز حتی موارد توافق شده در مجوز محیطزیست هم رعایت نشده و پساب صنعتی بدون خنثی سازی روانه این تالاب میشود.
بر اساس این توافق قرار بوده پایش دائمی و نمونه برداری پیوسته از پساب این تالاب رخ دهد، اما نمونهبرداریهای اخیر که چند نمونه از اسناد آن را تسنیم منتشر کرده است نشان از چیز دیگری دارد.
در این نمونه برداریها همانطور که دیده میشود، پساب بسیار اسیدی با PH زیر 4 روانه این تالاب میشود. اتفاقی که میتواند حیات این تالاب را با خطر جدی مواجه کند و البته تا همینجا هم کرده است.
حال مشخص نیست چرا سازمان حفاظت محیطزیست در مقابل این مسئله و البته وجود عناصر پرتوزای سمی دیگر در پساب این مجموعه صنعتی وورودش به مایملک طبیعی خود سکوت کرده است؟
چرا مجوز این مجموعه صنعتی را که در زوگار مرگ محیطزیست در دولتهای نهم و دهم اعطا شده است بازنگری نمیکند؟ چرا فعالیتها تا بهبود و اصلاح وضعیت متوقف نمیشوند، اصلا چرا کسی نمیگوید، پساب صنعتی نباید به تالاب بریزد. آیا واقعا به اصطلاح "محیط زیستی ترین دولت تاریخ" نباید در مقابل نقض صریح قانون توسط یک مجموعه صنعتی ایستادگی کند؟
اینها مجموعه سوالهایی است که امیدواریم در چند روز آینده با انکار، پنهانکاری و البته تکذیب محیطزیست و اداره کل استان مواجه نشود، مخصوصا اداره کل استان گلستان، که ید طولایی در تکذیب و پنهان کاری دارد، درست مثل ماجرای هیرکان پلنگ گلستان.
غزال غضنفری
No tags for this post.