به تازگی تیمی از پژوهشگران اقدام به مطالعه و رده بندی خودشیفتگی در بین ملل مختلف کرده و نتایج آن را منتشر کردهاند. این اطلاعات میتواند به جامعه شناسان و سیاستمداران در ترسیم روابط جمعی و سیاسی کمک کند.
به گزارش خبرگزاری سیناپرس، خودشیفتگی در سطح ملتها، یعنی باور جمعی به برتری ذاتی، بینظیر بودن و استحقاق ویژه یک کشور نسبت به دیگران. این حس در عین اینکه میتواند نیروی محرکهای برای پیشرفت باشد، می تواند خطری جدی برای صلح جهانی محسوب شده و نوعی تهدید به شمار آید.
از یک سو، این حس غرور ملی میتواند باعث همبستگی داخلی، انگیزه برای نوآوری و دفاع از منافع یک ملت شود، اما از سوی دیگر، وقتی به افراط برسد، به بیاعتنایی به حقوق و نیازهای ملتهای دیگر، توجیه سیاستهای تهاجمی، نادیده گرفتن مشکلات جهانی مانند تغییرات اقلیمی یا بحرانهای بشردوستانه و حتی برانگیختن درگیریهای بینالمللی منجر میشود.
در دنیای بههمپیوسته امروز، خودشیفتگی ملی بیش از حد میتواند همکاریهای ضروری بین کشورها را تضعیف کند و خطر جنگ، انزواگرایی و بیثباتی جهانی را افزایش دهد؛ بنابراین، تعادل میان غرور ملی سالم و احترام به تنوع و حقوق مشترک بشریت، کلید حفظ صلح و پیشرفت جمعی است.
در این میان و به باور بسیاری از مردم جهان، ایالات متحده ممکن است به خودبزرگبینی شهرت داشته باشد، اما پژوهش جدید انجام شده از سوی محققان دانشکده روانشناسی دانشگاه ایالتی میشیگان، این دیدگاه رایج را به چالش کشیده و رتبه جهانی خودشیفتگی کشورهای مختلف را ارائه کرده است. بر این اساس، آمریکا در جایگاه شانزدهم؛ یعنی خیلی پایینتر از کشورهایی مانند آلمان، عراق و چین قرار گرفته است.
لین زاکری (Lynn Zakeri )، پژوهشگر ارشد این تیم مطالعاتی در رابطه با موضوع فوق گفت: «این پژوهش دقیق و گسترده بوده و بزرگترین دستاوردش این است که به ما یادآوری میکند خودشیفتگی یک ویژگی انسانی است.»
در این مطالعه، پژوهشگران از ۴۵ هزار نفر در ۵۳ کشور نظرسنجی کرده و دیدگاههای جدیدی درباره تأثیر سن، جنسیت و زمینه فرهنگی بر این ویژگی شخصیتی ارائه دادند. به باور محققان، خودشیفتگی به معنای داشتن عزت نفس بالا همراه با همدلی پایین است؛ نه یک اختلال بالینی. گفتنی است این مطالعه بر ویژگیهای خودگزارشدهی تمرکز داشت نه تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته.
بر اساس دادهها، پنج کشوری که بالاترین میانگین امتیاز خودشیفتگی را داشتند عبارتند از: آلمان، عراق، چین، نپال و کره جنوبی و در انتهای لیست،کشورهایی با کمترین امتیازها قرار داشتند عبارتند از صربستان، ایرلند، بریتانیا، هلند و دانمارک.
زاکری در توضیح یافتههای خود گفت: این مطالعات دیدگاه رایج را به چالش میکشند و طی این مطالعه، پژوهشگران الگوهای جهانی مهمی در زمینه ویژگیهای جمعیتی پیدا کردند.
لازم به ذکر است در همه مناطق بررسیشده، افراد جوان امتیاز بالاتری در خودشیفتگی گرفتند تا افراد مسنتر و همچنین مردان امتیاز بالاتری نسبت به زنان گزارش کردند.
به باور محققان، امتیاز بالاتر جوانان با دههها پژوهش رشد و تحول سازگار است زیرا اوایل بزرگسالی دوره شکلگیری هویت، جستجوی جایگاه اجتماعی و تمایز یافتن است. این ویژگیها معمولاً با بلوغ همدلی و خودکنترلی نرمتر میشوند. از سوی دیگر، امتیاز بالاتر مردان نیز با الگوهای اجتماعیسازی همخوانی دارد که تسلط، اعتماد به نفس و ابراز خود را پاداش میدهند. نکته مهم این است که در اکثریت فرهنگها، این ویژگیها اغلب تشویق شده و مورد سؤال قرار نمیگیرند.
پژوهشگران همچنین رابطه خودشیفتگی با متغیرهای اجتماعی گستردهتر مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور و میزان فردگرایی یا جمعگرایی آن را بررسی کردند. یکی از یافتههای غیرمنتظره این بود که ویژگیهای خودشیفته در فرهنگهای فردگرا (مانند ایالات متحده) و فرهنگهای جمعگرا (مانند کشورهای شرق و جنوب آسیا) تقریباً در سطح مشابهی دیده شد.
زاکری در توضیح پدیده فوق گفت: هنجارهای فرهنگی به شدت بر راحتی افراد در تایید جملاتی درباره اعتماد به نفس، جایگاه یا اهمیت خود تاثیر میگذارند. در برخی فرهنگها، تایید این ویژگیها بازتاب نقشهای اجتماعی، سلسلهمراتب یا نیازهای بقا است، نه احساس برتری یا کمبود همدلی. در این میان نکته بسیار مهم این است که امتیازهای بالاتر خودشیفتگی ملی لزوماً نشاندهنده نقص شخصیتی افراد نیستند، بلکه ممکن است فشارهای اجتماعی و اقتصادی را نشان دهند.
در حقیقت مردم کشورهایی که امتیاز بالاتری گرفتند ممکن است فشارهای محیطی را منعکس کنند، نه نقص شخصیتی خود را زیرا تغییرات سریع اجتماعی، استرس اقتصادی، انتظارات جمعی یا سلسلهمراتب سختگیرانه اغلب ویژگیهای خودمحافظتی مانند خودبزرگبینی یا احساس استحقاق را افزایش میدهند.
مترجم: احسان محمدحسینی

