بیا تا جهان را به بد نسپریم
خروج از توافق پاریس، دیگر برای آمریکاییها یکی از وعدههای انتخاباتی به شمار نمیرود. حالا رییس جمهوری که با اتکا به سازوکار انتخاباتی موسوم به کالج الکترال و درحالیکه چند میلیون رأی کمتری از رقیب خود داشت به کاخ سفید راهیافته است، در میانه آشوبی ک نظیر در تاریخ معاصر آمریکا، وعده خود را جامه عمل پوشاند.
در شرایطی که آخر این هفته، کنگره میزبان قائممقام وزارت دادگستری و رییس سابق پلیس فدرال خواهد بود تا درباره ممانعت از اجرای عدالت توسط شخص ترامپ و دخالت او در فرآیند تحقیق اف. بی.آی. شهادت دهند و دادستانی ویژه برای بررسی تخلفات ترامپ منصوبشده است، در شرایطی که فهرستی طولانی از وعدههای ترامپ در عمل با شکست مواجه شده است و از منع ورود مسافران از هفتکشور عمدتاً مسلمان گرفته تا لغو و جایگزین بیمه درمانی اوباما تا اصلاح مالیاتی، بازنگری برجام، انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و ساخت دیواری در مرزهای جنوبی و وادار کردن مکزیک در پرداخت هزینه آن که شاهبیتهای وعدههای انتخاباتی او بود، نهتنها عملی نشده که با منع قانونی مواجه شدهاند و آنهم در شرایطی که رهبری و اکثریت کنگره و سنا با جمهوری خواهان است، ترامپ در اوج بحرانی که بهطور اعجابآوری یادآور رویدادهای معروف به بحران واترگیت است میاندازد سعی کرد با اقدامی نمادین یکی از وعدههای خود را تحقق بخشد تا در میان وفادارترین حامیان خود اعتمادش را از دست ندهد.
اعلام ترامپ مبنی بر خروج از توافق پاریس نه موج که سونامی از واکنشهای منفی را در آمریکا و فراسوی آن ایجاد کرد. از یکسو رهبران جهان در یکی از کمنظیرترین هماهنگیهای جهانی بهطور رسمی به محکوم کردن آمریکا پرداختند و درون آمریکا نیز گروه بزرگی از شهردارها و فرماندارها در پیوند با صاحبان صنایع و شرکتهای عظیم، اتحادی برای پیگیری و اجرای توافق پاریس را فارغ دیدگاه های ترامپ و اعلام رسمی او تشکیل دادهاند.
پیش از آنکه ترامپ به قدرت برسد این تصور وجود داشت که در صورت خروج آمریکا زا توافق پاریس بنیان شکننده این توافق در هم خواهد ریخت. این پیشبینی منطقی و درستی بود اگر دولت ترامپ مانند هر دولت دیگر آمریکایی حداقل در ظاهر سعی میکرد اقتدار خود را حفظ کند؛ اما کسی تصور نمیکرد تنها چهار ماه پس از آغاز دولت زمزمههای طرح استیضاح او تا این حد جدی باشد و چنان این دولت در بحران فرورفته باشد که متحدان قدیمی اروپایی و غربی، در اعلام فاصله از او بر هم پیشی بگیرند. این موضوع اکنون کمک بزرگی برای بقای توافق پاریس به شمار میرود.
کشورهایی که با مقاصد سیاسی ممکن است غیبت آمریکا را بهترین فرصت برای افزایش قدرت خود و پر کردن نقشی که بهطور سنتی این کشور بر عهد ه داشت ببینند و حداقل برای نشان دادن اعتبار و قدرت خود سعی کنند به هر قیمتی که شده پاریس را زنده نگاهدارند و دیگر کشورها و بهخصوص کشورهای درحالتوسعهای که بیشترین تمایل به خروج از توافق را دارند وادار نمایند که بر این عهد مشترک پایدار بمانند.
اما داستان چند روز اخیر دربردارنده درسها و حتی فرصتهای قابلاستفادهای برای ما در سوی دیگر اقیانوس است.
درست است که خروج ایالاتمتحده از پیمان پاریس فرصت سیاسی مغتنمی برای مذاکرات بینالمللی در اختیار ما میگذارد تا بدعهدی این دولت را به دیگر شرکا یادآور شویم اما این همه داستان نیست.
آنچه در این روزها در آمریکا میگذرد بیش از هر چیز نشاندهنده قدرت عمل و بازیگری نهادهای غیردولتی و یا محلی به شمار میرود. در این شکی نیست که ساختار سیاسی آمریکا و ایران از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد اما اگر در ایلات متحده فرماندارها و شهرداران این توانایی را دارند که مطابق حوزه وظایف خود تصمیم دولت را در حوزههای استحفاظی خویش به چالش بکشند، در کشوری مثل ایران نیز نهادها و ساختارهای کوچکتر میتوانند چنین نقشی را بر عهده بگیرند، با این تفاوت که در موضوع گرمایش زمین خوشبختانه دولت ایران مصمم به اجرای تعهدات خویش است.
اما شوراهای شهر و روستا، بهخصوص کلانشهرها و آنهایی که در مناطق آسیبدیده از بحرانهای محیط زیستی قرار دارند، میتوانند تعهد خود به حفظ محیطزیست و پیمانهای بینالمللی را بار دیگر با صدای بلند اعلام کنند و به رأیدهندگانی که به آنها اعتماد کردهاند اطمینان دهند که مسئله محیطزیست و تلاش برای حفاظت از شهر، روستا و از آن مهمتر سیاره مادری را دغدغه هرروزه خود قرار خواهند داد و از سازمانهای دیگر نیز خواهند خواست که به یاری آنها بیابند.
از سوی دیگر دولت این فرصت را دارد تا با استفاده از فضای ایجادشده در قالب همکاریهای بینالمللی و بهخصوص شکل دادن پیمانهای محلی و منطقهای نقش فعالتری در زمینه مقابله با اثرات تغییرات اقلیم بازی کند. فراموش نکنیم دیگر تغییرات اقلیم موضوعی تنها محیط زیستی نیست. اثرات گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی موضوعی اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی است و اتفاق منطقه ما یکی از کانونهایی است که پیش و بیش از همه آثار امنیتی و اقتصادی تغییرات اقلیم را بروز خواهد داد. یکی از مسیرهای پیش روی دولت افزایش همکاری و جذب سرمایهگذاری بینالمللی برای توسعه انرژیهای جایگزین بهخصوص انرژی خورشیدی خواهد بود.
شاید زمان مناسبی هم باشد که به سازمان حفاظت از محیطزیست و همکاران آن یادآور شویم که اکنون زمان اقدامهای شفاف و مشخص است. اگر کاری برای حفاظت از محیطزیست ایران در آن مقیاس بزرگ انجام میشود باید اطلاعرسانی درستی درباره آن صورت بگیرد، باید صدای فعالان محیطزیست شنیده شود و حتما باید از اقدامات نمایشی بیحاصل و شعاری تا حد امکان دوری کرد. اقداماتی که شاید کارنامه و عملکردها را جذابتر کند اما همه میدانند که هیچ ارزش عملی ندارد.
از سوی دیگر شاید زمانه مناسبی باشد که نهادها و فعالان محیط زیستی نیز هدفگرا تر و فارغ از داستانها و اختلافاتی که متأسفانه میان بسیاری از فعالان در هر رشتهای، وجود دارد، به آموزش، ترویج علم و صحبت بر مبنای داده و آمار دقیق بپردازند تا مردم ر با اثرات تصمیمهای شخصی خود و اثری که بر محیطزیست میگذراند آشنا کنند. مسئله محیطزیست و تخریب آن اگرچه مسئلهای است که میتواند احساسات را برانگیزد اما خطر بزرگ در این است که برخی از فعالان بهجای اتکا به دادهها به شعارزدگیهای بیمنطق و بدون پشتیبانی دادههای علمی بیفتند. اتفاقی که تم اعتبار و آبروی آنها را در درازمدت از بین میبرد و همه تلاشها را تحت تأثیر قرار میدهد.
باید در این فضا از انگ زدن به دیگران، دروغ گفتن، سندسازی و بازنشر گزارشهای جهتدار و برچسب زدن به دیگران خودداری کرد و از توسعه شبهعلم حتی اگر ظاهری جذاب دارد جلوگیری دارد.
حتی اگر روزگاری ما پر بگشاییم و از خانه و گهواره خویش، زمین مادر، بیرون برویم، حتی اگر روزی در میان ستارهها خانه بگزینیم و حتی اگر روزگاری بیاید که نسلهای بعدی ما بیآنکه زمین را دیده باشند در میان دشت پرستاره آسمان به حیات تمدن سازی خویش ادامه دهند، درنهایت همه ما از یکخانه آمدهایم و این گهواره و خانه مادری را باید تا جایی که جهان اجازه میدهد حفظ کرد.
—
پوریا ناظمی
No tags for this post.