حافظ؛ روایتگر تاریخ پرفراز و نشیب ایرانیان

به گزارش سیناپرس، بخش نخست اجلاس بینالمللی ایرانشناسان با حضور ۵۰ ایرانشناس از ۲۱ کشور دنیا صبح امروز یکشنبه، ۲۶ آبان در تالار فجر دانشگاه شیراز برگزار شد که در آن ایرانشناسان کشورهای مختلف مباحثی نظیر حافظ؛ روایتگر تاریخ پرفراز و نشیب ایرانیان، ایماژهای زندگی و نقش ساحتهای نفسانی در نگاه حافظ، شعر، راهی برای آشکار حقیقت انسانی و… مطرح کردند.
مصطفی گرجی استاد دانشگاه پیامنور در سخنرانی خود با عنوان نگاهی به ایماژ «زندگی به مثابه سوءتفاهم» در گستره اندیشگانیِ حافظ و نیکوس کازنتزاکیس گفت: دیوان حافظ به مثابه تاریخِ مُجمل و «مُقطّر» پرفراز و نشیب ما ایرانیان، یکی از زبدهترین دیوانهایِ شعرِ پارسی در قیاس با دیگر سرآمدانِ تاریخِ ادبیاتِ ایران همچون دیوان کبیر و سعدی و… است که حقیقت پر رنج و گداز تاریخ زیسته ما را با همه گسستها و گسلهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی روایت میکند.
گرجی افزود: در دیوان حافظ این کار در قالب گزارههایی همچون «چرخ بر هم زنم…»، «فلک را سقف…» و… – با عنایت به مجموعه ساحتهای پنجگانه نفسانی- در مقام توصیف، تجویز و توصیه تجربیات زیستهای است که به تقلیل و تحدید یکی از بزرگترین وجوه تراژیک زندگی یعنی درد و رنج گریز و گزیرناپذیر میانجامد.
وی ادامه داد: در این میان و بر مبنای چارچوب نظریِ ایماژهایِ شانزدهگانه زندگی از منظر «رابرت سالامون»، این ماتن بزرگ به عنوان ضمیر ناخودآگاه انسان ایرانی در قرن هشتم از ایماژ تازه ای سخن گفته که در امتداد همان طرز تلقیای است که در قالب مفاهیمی همچون «امکان نیافتگیِ تطابق رضای ما با قسمت ازلی»، «اعتذارِ جنگِ هفتاد و دو ملت»، «پذیرش غلط بودگی نقش ما در این لوح ساده»، «عدم روشن بودگیِ اسرار الهی» و… نمود و بروز یافته و آن ایماژ «زندگی به مثابه سوء تفاهم» است.
گرجی تصریح کرد: در پژوهش خود تلاش داریم ضمن پرهیز از حافظزدگی و نگاه یکسویه به مجموعه گزارههای مرتبط به ایماژهای زندگی، «ایماژ زندگی به مثابه سوءتفاهم» را در این متن فاخر به عنوان وجدانِ تاریخی و فرهنگی ما ایرانیان با توجه به یکی از آموزههای نیکوس کازنتزاکیس بررسی و تحلیل کنیم.
این استاد دانشگاه پیامنور بیان کرد: حاصلِ کندوکاوِ اولیه نشان میدهد حافظ به عنوان حافظه تاریخی ما ایرانیان، این ایماژ از زندگی را در ادامه همان گفتمان معرفتی در قالب گزارههای مختلف بازنمایی کرده و تفسیر کرده است.
فهم شعر حافظ، مولوی و سعدی بدون توجه به زمینههای فرهنگی ممکن نیست
استاد دانشکده فیلولوژی دانشگاه بلگراد صربستان هم در سخنرانی خود با موضوع «حقیقت و خیال در شعر فارسی با تأکید بر آثار حافظ، مولوی و سعدی» ابراز امیدواری کرد که برگزاری چنین رویدادهایی به معرفی بیشتر ظرفیتهای ادبی و فرهنگی ایران در جهان اسلام کمک کند.
عمرا خلیلویچ با بیان اینکه رابطه حقیقت و خیال در ادبیات فارسی بدون توجه به زمینههای فرهنگی قابل فهم نیست، اظهار کرد: از دوران یونان باستان، فیلسوفان درباره ماهیت حقیقت در شعر بحث کردهاند و این بحثها بعدها در ادبیات فارسی جلوههای تازهای پیدا کرده است.
وی به دیدگاه افلاطون اشاره کرد و گفت: افلاطون شعر را نوعی نمایش واقعیت و تلاشی برای نزدیک شدن به عالم ایدهها میدید، اما از این بیم داشت که شاعران خوانندگان را از حقیقتِ اصیل دور کنند. به همین دلیل، شعر زمانه خود را نقد میکرد و به دنبال گونهای از شعر بود که پیوند خود را با فلسفه و حقیقت حفظ کند؛ نوعی نگرش که بهویژه در آثار بزرگانی مانند مولوی و حافظ دیده میشود.
نگاه فلاسفه بزرگ به شعر
این استاد دانشگاه بلگراد، با بیان اینکه ارسطو در نقطه مقابل افلاطون قرار داشت، افزود: ارسطو شعر، بهویژه تراژدی را، ابزاری برای آشکار شدن حقیقت انسان و واقعیات اخلاقی میدانست؛ حقیقتی که تاریخ لزوماً توان نمایش دوباره آن را ندارد.
به گفته وی، در این نگاه، شعر تقلید صرف واقعیتها نیست بلکه وسیلهای برای کشف حقیقت اخلاقی و انسانی است؛ رویکردی که بعدها در ادبیات فارسی نیز زمینهای برای درک عمیقتر لایههای معنوی و اخلاقی شعر فراهم کرد.
خلیلویچ در ادامه به بیان مثالهایی از تقلید برخی شعرا از شعر حافظ پرداخت و گفت: نخستین غزل حافظ که گفته «الا یا ایهاالساقی…» بسیار مورد شعرای سندی زبان شده است. شاعران مختلف سندی اشعار حافظ را ترجمه کرده و در اشعار خود از آنان بهره جستهاند.
این استاد دانشگاه بلگراد در پایان با اشاره به ظرفیتهای گسترده ادبی و فرهنگی ایران، ابراز امیدواری کرد که همکاری علمی و پژوهشی بین هر دو ایران و صربستان در آینده گسترش یابد و رونق گیرد.
حافظ؛ پیونددهنده فرهنگ ایرانی و سند
استاد دانشگاه کراچی پاکستان نیز در سخنرانی خود با عنوان «تأثیر اشعار حافظ شیرازی بر شاعران و نویسندگان سند» با تشریح پیوندهای عمیق فرهنگی میان ایران و سرزمین سند گفت: شعر حافظ برای شاعران و نویسندگان این خطه الهامبخش بوده و بخش مهمی از هویت ادبی آنان را شکل داده است.
فائزه زهرا تصریح کرد: دیوان حافظ همچون تاریخ مُجمل و پرفرازونشیب فرهنگ ایرانی است و ماندگاری عشق در آثار او، روح ادبیات بسیاری از سرزمینها را زنده نگه داشته است.
وی با اشاره به پیشینه تاریخی و فرهنگی سند افزود: سرزمین سند یکی از کهنترین پایگاههای تمدنی جهان است که با وجود قرار گرفتن زیر سلطه حکومتهای مختلف توانست هویت فرهنگی خود را حفظ و در عین حال فرهنگ دیگر ملتها را با گشادهرویی جذب کند.
زبان فارسی؛ زبان علم و ادب در سند
استاد دانشگاه کراچی با اشاره به جایگاه زبان فارسی در شبهقاره گفت: پس از فتوحات سلطان محمود غزنوی، زبان فارسی جایگزین زبان عربی شد و برای قرنها زبان مکاتبات، محاورات و تألیفات علمی و ادبی مردم سند بود.
فائزه زهرا اظهار کرد: غزلسرایی در سند تحتتأثیر مستقیم شعر فارسی آغاز شد و بسیاری از ویژگیهای ساختاری و محتوایی غزل فارسی را در خود حفظ کرد.
وی با معرفی مقاله پژوهشگر پاکستانی، خادمحسین تالپور، که بهطور مفصل تأثیر حافظ بر غزلسرایی سند را بررسی کرده، توضیح داد: شاعران سندی نه تنها از مضامین و زبان حافظ تأثیر پذیرفتند، بلکه بسیاری از آنان اشعار او را تضمین کرده یا بر وزن و قافیه او شعر سرودهاند.
زهرا از «میرجانالله شاه رضوی» بهعنوان یکی از مهمترین شاعران متأثر از حافظ نام برد و گفت: این شاعر برجسته که از مشایخ متصوفه اهل سنت بوده، در ۱۵ وزن از ۱۹ وزن شعری خود مستقیم تحت تأثیر حافظ شعر سروده است.
وی با مقایسه افکار عرفانی میر و حافظ اظهار کرد: هر دو شاعر عشق و معرفت الهی را محور شعر خود قرار داده و از ریاکاری، تعصبات مذهبی و فرقهگرایی بهشدت انتقاد کردهاند.
استاد دانشگاه کراچی پاکستان با اشاره به شباهتهای مستقیم میان ابیات این دو شاعر، نمونههایی از همسانیهای مفهومی و ساختاری را ارائه کرد.
وی با مرور نمونههایی از تقلید شعرا در دورههای مختلف تاریخی، از جمله شاعران وابسته به دربارهای حکومتهای پیشین سند، افزود: بسیاری از شاعران برجسته مانند میرشهداد خان تالپور و نواب غلاممحمدخان لهاری غزلهایی در تقلید از غزلهای معروف حافظ سرودهاند.
زهرا با خواندن نمونههایی از اشعار تقلیدی و تضمینی نشان داد که چگونه مضامین حافظ، از «ساقینامه» گرفته تا مضامین عرفانی و انتقادی، در شعر سندی بازتاب یافته است.
وی همچنین از شمسالعلماء میرزا قلیچبیگ یاد کرد؛ نویسندهای که بیش از ۴۵۰ جلد کتاب تألیف کرده و غزل معروف حافظ «ای دلا به که خراب از میِ گلگون باشی» را در قالب «مخمّس» بازآفرینی کرده است.
ترجمه غزلهای حافظ به زبان سندی
بهگفته زهرا، چند پژوهشگر و نویسنده برجسته نیز غزلهای حافظ را به زبان سندی ترجمه کردهاند. محمد یعقوب نیاز: ترجمه و تفسیر ۱۰۰ غزل حافظ؛ عبدالقیوم ساعب: ترجمه ۵۰ غزل حافظ و یوسف سندری: گردآوری، ترجمه و چاپ مقالات حافظپژوهی.
استاد دانشگاه کراچی با بیان اینکه شواهد نشان میدهد که شعر فارسی، بهویژه غزل حافظ، تأثیری عمیق و ماندگار بر ادبیات و فرهنگ سند داشته است.، افزود: ترجمه و تقلید آثار حافظ در سند باعث شده مردم این سرزمین با اندیشههای این شاعر بزرگ ایرانی بیشتر آشنا شوند.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد که همکاریهای علمی، فرهنگی و پژوهشی میان ایران و پاکستان، بهویژه میان پژوهشگران ایران و سند، بیش از پیش گسترش یابد.
تمرکز کمتر پژوهشی بر جنبههای زبانشناسی حافظ
مدیر دپارتمان زبانشناسی علوم تاجیکستان هم در سخنرانی خود با عنوان «ویژگیهای زبانی آثار حافظ» با اشاره به سابقه پژوهش درباره حافظ در این کشور گفت: در تاجیکستان پژوهشهای متعددی درباره ابعاد فلسفی و ادبی حافظ انجام شده، اما زبانشناسی شعر او کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
عالم جان افزود: بررسی بستر تاریخی زندگی حافظ و ادیبانی که بر زبان او تأثیر گذاشتهاند، نشان میدهد اشعار این شاعر بلندپرواز چه در دوران حیاتش و چه پس از آن، شهرت فراگیری یافته است.
تأثیر حافظ فراتر از مرزهای ایران
وی با اشاره به محبوبیت حافظ در زمان زندگیاش بیان کرد: شهرت این شاعر به حدی بوده که حتی بر اتابکان بغداد نیز تأثیر گذاشته است. حافظ غزلسرایی را به عرش اعلی رسانده است و هیچ یک از شاعران پس از او نتوانستهاند به پای وی برسند.
به نقل از ایسنا، مدیر دپارتمان زبانشناسی علوم تاجیکستان با بیان برخی ویژگیهای زبانی شعر حافظ گفت: گوناگونی معنا و تنوع مفهومی، از مهمترین ویژگیهای غزلیات این شاعر است.
وی به مفاهیمی مانند طبیعت، موسیقی و مضامین صوفیانه و زاهدانه اشاره کرد و افزود: دوره حافظ را میتوان اوج غزلسرایی در ایران دانست و غزلیات او تنها عاشقانه نیست؛ بلکه فلسفی و عرفانی نیز هست و به غزل راه یافته است.





