آزاده لشکریزاده، کارشناس و فعال حوزه اقتصاد و بازار طی یادداشتی عنوان کرد که صنایع خلاق ایران نیازمند خون تازهای از مدارس است؛ نسلی که بتواند ایدههای فرهنگی را به محصولات هنری و ارزشهای اقتصادی تبدیل کند. این دانشآموز باید بیاموزد که اندیشهاش قابل قیمتگذاری است، که خلاقیت او فقط احساس نیست، بلکه نوعی سرمایه اجتماعی است. در این یادداشت آمده است:
هر نسل با رویاهای خود جهان را دوباره میآفریند. دانشآموزان امروز همان بذرهای فرهنگ فردا هستند؛ بذرهایی که در خاک مدرسه جوانه میزنند و روزی در بوستان صنایع خلاق شکوفه خواهند داد. در روزهایی که فناوری با سرعت برق جهان را دگرگون میکند، این نسل نه فقط باید یاد بگیرد، بلکه باید بیافریند. آنها دیگر مصرفکننده محتوا نیستند، بلکه تولیدکنندگان معنا و حاملان پیام فرهنگی ایراناند. هر خط مشق، هر جملهی انشا، و هر طراحی نقاشی، در نگاه توسعه فرهنگی نوعی تمرین تمدنسازی به شمار میآید. مدرسه دیگر فقط محل آموزش دروس نیست، بلکه یکی از نخستین زیستبومهای خلاقیت فرهنگی در کشور است. در همین فضا، حس زیباییشناسی، مهارت هنری، و تخیل اجتماعی شکل میگیرد. وقتی معلم به دانشآموز اجازه کشف و تجربه میدهد، در حقیقت به او امکان خلق هویت فرهنگی میدهد. از اجرای یک نمایش کوچک تا بازیافت وسایل دورریختنی برای ساخت آثار هنری، هر کنش فرهنگی در مدرسه بخشی از اقتصاد معنایی آینده ایران است. مدرسه امروز باید کارگاه ایده باشد، نه فقط کلاس درس.
نسل جدید دانشآموزان ایران در عصر دیجیتال زندگی میکنند؛ جهانی که تصویر، داده، و محتوا، واحدهای سرمایه فرهنگی محسوب میشوند. و درست همینجا است که «دانشآموز فرهنگساز» وارد صحنه میشود: نوجوانی که در فضای مجازی، هویت فرهنگی ایران را با زبان جهانی روایت میکند. او ممکن است شعر فارسی را با موسیقی الکترونیک ترکیب کند، یا هنر سنتی را در قالب بازیهای ویدئویی بازآفرینی کند. خلاقیتش نه تقلید از غرب است، نه بازگشت بسته به گذشته؛ بلکه ترکیبی از ریشه و آینده است.
صنایع خلاق ایران نیازمند خون تازهای از مدارس است؛ نسلی که بتواند ایدههای فرهنگی را به محصولات هنری و ارزشهای اقتصادی تبدیل کند. این دانشآموز باید بیاموزد که اندیشهاش قابل قیمتگذاری است، که خلاقیت او فقط احساس نیست، بلکه نوعی سرمایه اجتماعی است. وقتی مدرسه، آموزش هنر و کارآفرینی فرهنگی را تلفیق کند، بذر کارگاههای آیندهای را میکارد که در آنها فرهنگ، منبع درآمد و ارزش افزوده خواهد بود. دانشآموز امروز در میان دو رودخانه جاری است: یکی حافظه فرهنگی سرزمینش، و دیگری امواج فناوری جهانی. وظیفه ما به عنوان مربی، سیاستگذار و هنرمند، این است که پلی میان این دو بسازیم. اگر بتوانیم از دانشآموزان خلاق، سفیران فرهنگ ملی در عرصه جهانی بسازیم، آنگاه مدرسه به کانون دیپلماسی فرهنگی تبدیل خواهد شد. این همان نقطهای است که آموزش و اقتصاد خلاق در هم تنیده میشوند.
خلاقیت فرهنگی تنها زمانی شکوفا میشود که نوجوان باور کند صدایش شنیده میشود. فضای آموزشی باید میدان تجربه باشد، نه قفس نمره. این نسل نیاز به آزادی برای بیان، آزمون و شکست دارد. هر تجربهی ناموفق هنری در مدرسه، گامی به سوی بلوغ خلاقیت است. در زیستبوم صنایع خلاق، شکست نیز بخشی از روند یادگیری است؛ درست همان چیزی که نظام سنتی آموزشی سالها نادیدهاش گرفت.
تربیت فرهنگی در مدرسه باید به دانشآموز حس مالکیت نسبت به هویت ملی بدهد. وقتی نوجوان در قالب شعر، فیلم کوتاه، پادکست یا طراحی، فرهنگ خود را بازگو میکند، در واقع روایت رسمی فرهنگ ایران را بازنویسی میکند. او دیگر یک مصرفکننده ارزشها نیست، بلکه تولیدکننده معناست. در این نقطه، مدرسه نه تنها نظام آموزشی، بلکه نهاد فرهنگی تولید تمدن تبدیل میشود.
اقتصاد آینده مبتنی بر خلاقیت است و خلاقیت، بدون زیرساخت فرهنگی زنده ممکن نیست. اگر صنایع خلاق ایران بخواهد سهم خود را در رشد اقتصادی ملی افزایش دهد، باید از همان پایه، یعنی مدرسه، شروع کند. هر کلاس درس باید آزمایشگاه ایدههای فرهنگی باشد. در کنار ریاضی و علوم، باید یاد دهیم چگونه از یک شعر یا آوا یک برند فرهنگی ساخت، چگونه ایدههای هنری را به پروژههای اقتصادی پایدار تبدیل کرد. دانشآموز فرهنگساز نه تنها هنرمند یا نویسندهی آینده است، بلکه رهبر اجتماعی فرداست؛ کسی که میتواند ایده را به حرکت و اثر اجتماعی تبدیل کند. او یاد میگیرد که هنر فقط زیبایی نیست، بلکه قدرت تأثیرگذاری بر ذهن و رفتار جامعه است. خلاقیت فرهنگی چنین نسلی، ستون فکری ایرانِ نوآور خواهد بود؛ ایرانی که آموزش را از انباشتن حافظه به جریان تولید فرهنگ تبدیل میکند.
روایت خلاقیت نسل آینده ایران، از همین حالا در حیاط مدارس آغاز شده است. آن خندههای پرانرژی، نقاشیهای کودکانه و نمایشهای ساده، زادگاه تمدن نرم ایران در قرن جدیدند. هر دانشآموزی که رؤیایی در سر دارد، بخشی از سرمایه فرهنگی کشور است. اگر امروز بتوانیم این رؤیاها را جدی بگیریم، فردا اقتصادمان از نفت و عدد، به معنا و فرهنگ تکیه خواهد زد. و آن روز، ایران نه فقط سرزمین آموزهها، بلکه سرزمین خلاقیتها خواهد بود.

