حجت الله ایوبی، مشاور عالی وزیر و رئیس مرکز بینالملل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی طی یادداشتی با اشاره به سفر اخیر خود به ارمنستان برای پیگیری فعالیتهای مشترک فرهنگی میان دو کشور، به رونمایی از کتاب ته دیگ از خورن آرامونی اشاره کرد و نوشت: هنر برخاسته از جان و روح است؛ نه صرفا ذهن و اندیشه و می تواند از روح ملت ها رونمایی کند. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، دعوت وزیر اقتصاد و گردشگری ارمنستان برای سخنرانی در مراسم افتتاحیه همایش بین المللی ارتباطات و میراث فرهنگی و گردشگری بهانهای شد برای پیگیری برخی برنامههایی که با ارمنستان در پیش داریم. اجرای صدمین سالگرد راه اندازی ارکستر فیلارمونیک ارمنستان در تخت جمشید خاطرهای است که هرگز فراموش نمی شود. پس از اجرای این برنامه باشکوه موجی از درخواست برای سفر به ایران پدید آمده است. به دستور دکتر صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری که نگاهش به درستی به منطقه دوخته شده و در تلاش است راههای بسته رابازکند، در تلاشیم رفت و آمدهای زمینی را آسان کنیم.
روز نخست یعنی پنج شنبه۳۰ مهر نشستی کاری و بسیار خوب با همه دست اندرکاران رفت و آمدهای زمینی ارمنستان با حضور سفیر جوان و پر تلاش ارمنی های در ایران آقای هاکوپیان و نمایندگان سیاسی و فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. در این نشست همه اگر و اما ها و مشکلات بررسی شد. امید است با راه افتادن این سفرها موجی تازه ای از دیدارها آغاز شود.
در روز نخست همایش پس از سخنرانی وزیر اقتصاد و یکی دونفر از مدیران ارشد ارمنی نوبت به سخنرانی بنده رسید. در این سخنرانی بر اهمیت تجربه ایرانی در استفاده از زبان هنر، سینما و میراث فرهنگی برای معرفی روح سرشار از زیبایی ملت ایران سخن گفتم. جان سخن این بود که در جهان جهانی شده به دلیل هجوم خبرهای نادرست چهره واقعی ملت ها در زیر انبوه خبرهای نادرست آوار می شود. در چنین جامعه ای بسیاری گمان میکنند که میدانند در صورتی که هیچ نمیدانند. موج خبرهای پی درپی و بی اساس طوفانی از جهل در جهان به راه انداخته. کشورهایی با یک عمر جنگ و آدمکشی میشوند نماد صلح و کشورهایی که در تاریخ ۲۰۰ ساله خود یک جنگ را هم آغاز نکردهاند جنگ طلب میشوند.
از آنجا که هنر برخاسته از جان و روح است نه صرفا ذهن و اندیشه، میتواند رو نمایی کند از روح ملتها. ملتی که هزار سال هنر کتاب دارد، و هزاران سال میراث فرهنگی، و دارنده یکی از برترین سینماهای جهان است و آوازه شعرهایش را همه جهان شنیدهاند نمیتواند نازیبا باشد. همه اینها نشانه است، نشانه روح زیبا و صلح طلب ملت ایران. سخنانی که مورد توجه قرار گرفت و سخنرانان دیگر به آن استناد کردند.
اما بهانه این نوشتار بزمی است که روز شنبه سون آبان ماه در ایروان برپاشد. مهمان جمع زیادی از ارامنه ایرانی و غیر ایرانی بودم که به دعوت رایزنی فرهنگی در یکی از زیباترین بناهای این شهر، یعنی مسجد کبود ایروان جمع شده بودند تا رونمایی کنند از کتاب خورن آرامونی. مردی بلند قامت، تکیده، باریشی بلند و چهره ای دلنشین. زاده ایران که ۵۰ سال ساکن آمریکا ست و با قلم زیبا و داستان نویسی های جذاب و کوتاهش محبوب اهالی فرهنگ ارمنستان شده است.
او همه وجودش عشق به زادگاهش ایران است. او با کتاب ته دیگ خود که خانم آرمنوش آراکلیان به فارسی برگردانده همه ایران دوستان ارمنی را در تالار باشکوه قاجاری مسجد کبود گردهم آورده بود. او کتاب خود را اینگونه آغاز کرده است: «نخستین بار است که کتابم در زادگاهم ایران چاپ و نشر می شود. مطمئنم خوانندگان فارسی زبان، پی خواهند برد که با وجود بیش از ۵۰ سال فراق و دوری از زادگاهم، فرهنگ غنی ایران زمین و مردمانش، همواره جزء جدانشدنی ثروت معنوی ام بوده اند.» ( لوس آنجلس ۱۴۰۳)
او در معرفی کتابش به زبان فارسی گفت «۵۰ سال است در آمریکا هستم ولی هیج عجلهای برای یادگیری زبانشان ندارم ولی فارسی را با چنگ و دندان نگه داشتهام». یکی یکی موسپید کردههای در فرهنگ و ادب و هنر ایرانی آمدند و از ایران گفتند و از شکوه یک تمدن. آنها در میان تشویق ایران دوستان از دلبستگی خود گفتند. به زیبایی و شیرینی. و من بیشتر از همه از حسم و از اینکه همواره هر جا که بودهام. خوشبختانه فرصتی برایم پدید آمد تا با ارامنه کار کنم. از برنامههای با شکوه ارامنه ایران در دوران رایزنیام در فرانسه و از برگزاری سمفونی بم زنده میماند در کلیسای سنت سولپیس در قلب پاریس. ارکستری که همه ایرانیها و فرانسویها و دولتمردان و نمایندگان و سناتورها را جمع کرده بود برای ابراز همدی و کمک به ایران.
از ساخت سمفونی دیدار شمس و مولانا به وسیله استاد چکناواریان گفتم که هنوز اجرا نشده و خاک میخورد. از برگزاری هفته سینمای ایران در زمان ریاستم در سینما و اخیرا برگزاری سمفونی باشکوه ارامنه در تخت جمشید گفتم. نوید دادم که به زودی راههای بسته باز خواهد شد.
آرامونی با قلم شیوای خود خواننده را میبرد به کوچه پس کوچههای محلههای ارمنی نشین ایرانی در دهه ۲۰. و روایت میکند دوستی و محبت بین مسلمانان و ارامنه را در ایران. به شیوایی از روا داری ، فرهنگ دوستی و سنتهای نیک مردمان ایران زمین مینویسد.
ستودم این ابتکار دوستم دکتر اسدی رایزن فرهنگی ایران در ایروان را. و صد البته نگرانم که با رفتن این نسل، کفگیر ایران دوستی هم به ته دیگ بخورد. درست مانند زبان فارسی خود آرامونی که دارد به ته دیگ می رسد. اگر چه او این زبان را همانگونه که خودش گفته هرگز از دست نمی دهد. اما بی گمان نمی تواند به فرزندان خود انتقال دهد.
در این همایش موسپیدانی که ایران را دیدهاند بیشتر موج میزند. از نسل نو چندان خبری نبود. در اوج شور و هیجانی که در این همایش داشتم دیدن چهرههای یک نسل و نبود نسل تازه نگران شدم و حس کردم مسئولیت سنگینی که بر دوش ما ست. تنها راه این است که با اجرای برنامههای فرهنگی و هنری، گسترش زبان فارسی و به ویژه با بهره گیری از قدرت شگرف سینمای ایران با کمک این بزرگان نسل نوی ارمنستان را پیوند بدهیم با آن ثروت بزرگ معنوی که خورن آرامونی و آرامونی های دیگر با گوشت و پوست خود لمس کردهاند. و بکوشیم راههای بسته را بازکنیم و موج تازهای از رفت و آمد را آغاز کنیم تا برای همیشه پیوند این دو ملت تازه و شاداب بماند.
در همین جمع شماری از دیاسپورای ارامنه در اروپا و آمریکا هم بودند. دیاسپواریی که گفته میشود شمارش به بیش از ۱۰ میلیون نفر میرسد و بسیاری از آنها مایلند ایران را و کلیساهای جلفا و قره کلیسا را ببینند. ارمنیهایی دوست دارند یک بار دیگر در کافه نادری چای و قهوه بنوشند. پس توجه به ارمنستان میتواند آمار گردشگری ایران را حتی جابجا کند. بسیار امیدوارم که طرحهایمان میوه دهد و با حمایت وزیری که به درستی سودای اتحادیه فرهنگی ایران فرهنگی را در سر دارد روزگار تازه ای در روابط ما با ملت های پیرامون ما رقم بخورد. بدان امید.

