بهروز رشیدی، فعال فرهنگی و استاد دانشگاه طی یک یادداشتی به چگونه آماده ساختن دانشگاه در شرایط بحرانی پرداخته است. وی معتقد است که در هر جریان بنا بر اقتضای سیاسی اجتماعی باید امکان به کار افتادن ظرفیتهای دانشگاهی مورد سنجش و بررسی قرار گیرد. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، در چند ماه گذشته شدت تنشهای سیاسی و اضطراب و التهاب اقتصادی با یک روند افزایشی سبب شد که در بخش های مختلف جامعه این احساس ایجاد شود که قرار نیست دشمنان در کوتاه مدت دست از تشدید دشمنی بردارند و لذا جامعه باید به انحاء مختلف لایههای دفاعی خود را تقویت کند.
در این میان طبعا ستادها و شوراهای بخشی و منطقهای در بخشهای آموزش، خدمات، بهداشت و درمان و دیگر اجزاء مدیریتی کشور شکل خواهد گرفت اما آنچه بنا به حکم تجربه و اظهار نظر نخبگان بخشهای مختلف و بازخوردهای فضای مجازی برای ما آشکار و محرز شده نباید پشت انبوه کارها ناگفته و ناشنیده بماند که امیدوار هستیم به مدد تکرار و تذکر و برخورد زنده رسانهها چنین وضعیتی حادث نشود و هشیاری موثر مسئولان در این زمینه مثبت واقع شود اما مسالهای که به مراتب از این مهمتر است؛ توان تاثیر تصمیمگیریها در لایههای عمیقتر است به نحوی که وقتی سخن از مشارکت و همراهی است، مشارکت واقعی و غیر شعاری را شاهد باشیم و برخلاف تجربه قبلی بحران حمله رژیم اشغالگر قدس در صورت بروز مشکل مدیران کشور برای مشارکت بخشهای مختلف از قبل مسیر مشارکت را ریل گذاری کرده باشند.
با تاسف در جریان جنگ گذشته برخی مدیران کشور در پاسخ مردمی که فرصت و زمینه همکاری مستقیم طلب میکردند گفته بودند که نظام از مردم فقط توقع حمایت لفظی دارد و سردادن شعار کافی است اما این ماجرا لایههای عمیقتری دارد. اگر مردم به چشم خود دیده بودند که مشارکت همه بخشها به صورت منظم و حساب شده از قبل برنامهریزی شده هیچ گاه درگیر دغدغه شخصی نمیشدند و میدانستند که سهم همراهی آنان به هر حال از قبل دیده شده است.
هنگاهی که جامعه از نظام حکمرانی جامعه رفتاری را شاهد باشند که بیانگر هشیاری بموقع و در دست داشتن برنامه است علاوه بر اثرگذاری بسیار مثبت بر آرامش روانی جامعه سبب بروز نشانههای همدلی و پیوند عاطفی میان حکومت و لایههای اجتماعی میشود. هیچ تردیدی نیست که برای این فرایند عالیترین و عمیقترین بخش از اقشار مردم یعنی دانشگاهیان اعم از جمعیت دانشجویی و اساتید و نخبگان علمی هستند.
حضور این گروه بسیار فراتر از مواهب و امتیازات فوق العاده دانشگاهیان است. زیرا هم نیازها و خلاءهای تخصصی و کارشناختی بحران مرتفع میشود و همتراز اجتماعی درک و دریافت مسائل به مراتب بالا میرود . دانشگاهیان از این منظر حتی بهتر و بالاتر از سلبریتی ها اثر مثبت به جامعه تزریق میکنند.
روشن است که صرف حضور دانشگاهیان مورد نظر نیست و اگر همراهی و حضور دانشگاهیان بهویژه دانشجویان معنادار و دارای محتوای جدی نباشد، حتی امکان بروز تصاویر شعاری هم هست و لذا پیش از نشان دادن صرف همراهی و همدلی دانشگاه مسئولان وظیفه دارند که با ایجاد فضای همدلی و پیوند عاطفی در مورد حضور دانشگاهیان گامهای موثرتری را در برنامه کار دانشگاه قرار دهند.
اما نکات یادشده در ردیف بدیهیات مهمی است که باید ذهن ما را اماده پاسخ گفتن به سوال سازد که ؛
دانشگاه را چگونه میتوان برای حضور در بحرانها آماده کرد؟
مسأله نخست تقویت هویت دانشجویی در فرهنگ رفتاری حاکم بر یک دانشگاه است عناصر هویتی دانشجو و استاد مبهم و ناشناخته نیست. باید دید سیاستهای دانشگاهی مشارکت اجتماعی-سیاسی دانشجویان راتقویت میکند یا تضعیف ؟ پاسخ این پرسش هرچه باشد جهت گیری اصلی مشارکت یا بیتفاوتی دانشگاه را در بحرانها شکل خواهد داد.
به طور خاص، سیاست دانشگاه به دانشجویان اجازه می دهد تا عناصر هویتی خود را بسازند و بروز دهند.
سپس سرمایه فرهنگی و اجتماعی مرتبط با سیاست خود را انباشته کنند و شبکههای مربوطه را تشکیل دهند ضمنا مدیریت دانشگاه میتواند با هشیاری و برنامهریزی از این درک برای روشن کردن پیوندهای گسترده بین سیاست در سطح دانشگاه و در سطح اجتماعی استفاده کنند.
احترام دانشگاه به صدای دانشجویان سبب نشان دادن فرهنگ دانشگاه به جامعه و گستردهتر شدن همدلی میان دیگر اقشار هم خواهد شد. سازمانهای دانشجویی از اشکال سنتی تشکل دانشجویی است که بالاترین تاثیر و سرعت اثرگذاری را داردمخصوصا در مواردی که مثلا رئیس دانشگاه از برقراری ارتباط خودداری میکند و همیشه با اکراه به درخواستهای دانشجویان پاسخ میدهد. سازمانهای دانشجویی نقش بی نظیری در ایجاد فضای منطقی مشارکت دارد.
گزارههای گفته شده در این یادداشت صرفا سرعنوانهای اتصال عناصر ارتباط برای مشارکت دانشگاه در بحرانها و سختیهای اجتماعی است و لازم است در هر جریان بسته به اقتضای سیاسی اجتماعی امکان به کار افتادن ظرفیتهای دانشگاهی مورد سنجش و بررسی قرار گیرد.