اعظم موسوی، شاعر و فعال فرهنگی به مناسبت روز شعر و ادب فارسی یادداشتی در اختیار خبرگزاری سینا قرار داده است. او به این نکته اشاره کرده است که ادبیات فارسی در نشان دادن احساسات انسانی و انتقال تجربههای زیستی نقش مهمی داشته است. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، ادبیات فارسی، آینهای از احساسات و اندیشههای انسانهای گذشته تا امروز است که همچنان به عنوان میراثی مشترک، هویت و زیباییشناسی جامعه ما را شکل میدهد.
روز شعر و ادب فارسی برای همهی ما، خاصه آنان که با احساسات و خیال سر و کار دارند، مشتاق شعر و ادبیات هستند و دلها را با ادبیات شیرین فارسی میآرایند، مغتنم فرصتی است تا در میراث ادبیات شعر و ادب فارسی، میراثی که قرنها فرهنگ، اندیشه و احساسات ملت ایران را ثبت کرده و نسلها را به تأمل، زیباییشناسی و خودآگاهی دعوت کرده است، بازنگری و بازاندیشی کنیم.
ادب فارسی، از گذشتگان پرفروغ و قلههای ادب فارسی تا روزگار ما، همواره نشاندهنده توانایی زبان فارسی در بیان عمیقترین احساسات انسانی و انتقال تجربههای زیستی بوده است.
نامگذاری این روز به نام شهریار، شاعر پرآوازه معاصر، یادآور جایگاه او در تداوم شعر ملی و سنتی و تلاش او برای ترکیب عشق، میهندوستی و انسانیت در آثارش است. با این حال، باید اذعان کرد که تاریخ ادبیات معاصر ایران پر از شاعرانی است که هر یک سهم قابل توجهی در توسعه و تعالی شعر فارسی داشتهاند و میتوانستند شایسته چنین پاسداشتی باشند و خوبتر آن بود که فرصت ارج نهادن به تنوع صداهای ادبی، محدود نمیشد.
نیمنگاهی به گسترهی وسیع، پرافتخار و پرفراز و نشیب ادبیات فارسی، این حقیقت را آشکار میکند که نام شهریار، هرچند بزرگ، نمیتواند تمامی این پهنه بیکران را در بر بگیرد. این سخن البته از ارزش و جایگاه شهریار نمیکاهد، بلکه دعوت به بسط نگاهی جامعتر و فراگیرتر به این میراث مشترک است؛ در جایی که تاریخ ادبیات فارسی، مملو از نام قافلهسالاران ادب پارسی است که هر یک به تنهایی قافلهسالار مکتبی، راهگشای سبکی، یا منبع الهام نسلها بودهاند. از حماسهسرایان بزرگ تاریخ تا عارفان وارسته، از شاعران لطیف روان تا ادیبان نکتهسنج، هر کدام با تبلور استعداد الهی خویش، گامی سترگ در اعتلای زبان و فرهنگ فارسی برداشتهاند.
از این که بگذریم، روز شعر و ادب فارسی، فرصتی است برای بازاندیشی جدی در مسیر شعر و ادب فارسی؛ برای شناسایی و ارج نهادن به میراث گستردهای که شامل بسیاری از شاعران تأثیرگذار است. ادبیات فارسی هم سنتی قابل حفظ و هم زبانی زنده و پویا است که میتواند همچنان افقهای تازهای را پیش روی جامعه بگشاید.
در این میان، همه وظیفه داریم که با نگاه تحلیلی و احترام به گذشته، مسیر بقا و پویایی این میراث ارزشمند را ادامهدار کنیم آن هم در روزگارانی که فضای ادبیات با چالشهایی نیز روبهروست؛ دسترسی آسان به انتشار آثار و امکانات دیجیتال، فرصت ظهور صداهای تازه را فراهم کرده است، اما شتاب در تولید محتوا و تمرکز بیش از حد بر فرم، گاه لطافت و عمق ادبیات ما را تضعیف میکند. برخی آثار جدید، هرچند از نظر ساختار قابل توجهاند، اما از منظر معنا و پیام، توانایی تأثیرگذاری واقعی بر مخاطب را ندارند.
برای ما که دل در گروه ادبیات فارسی داریم، با کلمات رؤیا ساخته، اندیشه پروردهایم، به احساسمان معنا بخشیدهایم و روز و روزگارمان را با خوانش سطری و سطرهایی از آن، روحبخش و جانافزا میکنیم، سخت و دلگداز است که بیتوجهی به این میراث ماندگار را شاهد باشیم و گفتار و زبان و نوشتارمان را بر مبنای غیر از آن، خواسته یا ناخواسته به تماشا بنشینیم و دم نزنیم.
یادمان باشد که زنده نگاه داشتن روح شعر و ادب مهم است؛ روحی که در کالبد تمامی شاعران بزرگ، از اولین تا آخرین، دمیده شده است و متعلق به هیچ فرد خاصی نیست، بلکه میراث مشترک همه ما، ادبیات ما و روح ماست.