یادداشت محمدرضا شیخی چمان، استادیار اقتصاد سلامت
سهمیههای کنکور و آینده ایران

محمدرضا شیخی چمان، استادیار اقتصاد سلامت طی یادداشتی به عدالت آموزشی پرداخته است. او به این نکته اشاره کرده است که حوزه مختلف تحصیلی در تعیین سرنوشت کشور مهم هستد، چرا که با جان انسانها سرکار دارند. به همین دلیل او به سهمیه در انتخاب رشته پرداخته و آن را معضل بزرگ در سر راه عدالت آموزشی دانست. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، صحبت از عدالت آموزشی، در شرایط فعلی و هنگامی که مدارس دولتی کشور جایگاهی در لیست نفرات برتر کنکور سراسری ندارند، همانند یک طنز تلخ است. سهمیههای گوناگونی در نظام آموزشی تعریف شدهاند که هر کدام از آنها تبر به ریشه عدالت میزنند، اما موضوع فقط به این ختم نمیشود که یک دانش آموز و یک دانشجوی مستعد و پرتلاش از رسیدن به آنچه که استحقاقش را دارد باز میماند و شخص دیگری جایگزین وی میشود؛ موضوع آینده ایران است.
حوزههای مختلف تحصیلی علوم مهندسی، علوم سلامت، علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم دینی، هنر و …، هر کدام به نحوی و بر اساس ارزش افزودهای که ایجاد میکنند و در تعیین سرنوشت یک کشور دخیل هستند. زمانی که یک سازه مهندسی همچون پل طراحی میگردد، فقط اتومبیلها از روی آن گذر نمیکنند، بلکه حیات سرنشینهای آن در حال عبور و مرور است. هر گونه سستی در طراحی سازه، هرگونه نقصی در اجرای پروژه و هرگونه کوتاهی در نظارت بر مراحل مختلف آن، یک جنایت است. حال حساب کنید که این پل توسط مهندسانی پیاده سازی گردد که نه مبتنی بر شایسته سالاری که با بی عدالتی در این منصب قرار گرفتهاند. یک مدیر بهداشت و درمان که توانایی اداره یک پایگاه سلامت را نداشته باشد جان انسانهای زیادی را به خطر میاندازد. اگر یک حقوق دان که متخصص یکی از شاخههای مهم علوم انسانی است، نتواند با استناد به قانون از حقوق پایمال شده افراد بی دفاع طرفداری کند، خشم فروخوردهای را در جامعه ایجاد میکند که شعلههای آن دامنگیر افراد بسیاری خواهد شد.
معمولا به صورت سالانه، پذیرایی در جلسات دفاع از پایان نامه و رساله توسط وزارتین (علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) ممنوع میگردد. به عنوان یک پژوهشگر، این مبحث که صورت بندی پذیراییهای تجملاتی و ارائه هدایا به اساتید راهنما، مشاور و داور که جلسه را از روند علمی خود خارج میکنند مورد تایید نگارنده هم نیست، اما دغدغه مدیران علمی کشور در سطح میانی و کلانِ آن، باید معطوف به معضلات بنیادی تر باشد که صحبت در خصوص یکی از آنها به میان رفت. این نکته را نیز باید افزود که با وجود ایجاد ممنوعیت پیشتر اشاره شده، این پذیراییها همچنان به قوت خویش پابرجا هستند.
در مجموع، به تعبیر حضرت حافظ شیرازی (بیتِ نخست از غزل شماره ۳۷۴)، “بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم – فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم”. سهمیههای در نظر گرفته شده کنونی، علاوه بر ایجاد ناامیدی و سرخوردگی هر چه بیشتر در دانش آموزان و دانشجویان، باعث میشود که آینده مادر عزیزمان ایران در معرض خطرات جدیتری قرار گیرد. باید به افراد توانمند بها داد و به آنها میدان داد تا دیده شوند و به عنوان پیشران در عرصههای گوناگون، کشور را رو به جلو هدایت کنند. امید که هر آنچه که مطلوب است در انتظار جامعه ایران باشد. در یادداشت حاضر به معضل فروش صندلی در دانشگاههای برتر پرداخته نشد.